خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم الله الرحمان الرحیم»
نام دلنوشته: به رنگ دلتنگی
نگارشگر:حریر
ژانر: تراژدی
مقدمه:
بماند از من به یادگار کلمات اویزانی که به نخ میکشم و تسبیحی از دلتنگی میسازم.








نقد و بررسی دلنوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Reyhan.t و SaNia♡

goli.e

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
3,639
امتیاز
228
زمان حضور
48 روز 13 ساعت 42 دقیقه
به بسم الله می خوانم خدا را
ز مشتی خاک آدم ساخت ما را
نقد و بررسی دلنوشته به رنگ دلتنگی
اثر حریر محمودی


"دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم...
بغض هایم را زیر "شر شر"آب داغ می ترکانم..
تا همه فکر کنند...
قرمزی چشمهایم از دم کردن حمام است...!"

«تراژدی تقلید و محاکات است از یک عمل جدی و تمام، دارای اندازه‌ای معلوم و معین که خود به خود کامل باشد و در سخن به وسیلۀ آرایش‌های کلام دل‌پذیر گردد و آن آرایش‌ها به تناسب در اجزای مختلف اثر به کار رود؛ و از آنجا که تراژدی داستانی است که در صحنه به نمایش درمی‌آید، ناگزیر صحنه‌آرایی باید نخستین قسمت آن باشد و آواز و گفتار دومین قسمت؛ که این دو در تراژدی وسائل تقلیدند»
«در تراژدی معمولاً چیز های دوست داشتنی در زندگی از بین میروند و می میرند و این مرگ های دل‌خراش باعث "کاتارسیس" می‌شود. "کاتارسیس" را می‌توان "سبک شدگی" هم ترجمه کرد؛ زیرا غرض از آن، این است که بیننده بعد از دیدن تراژدی از اینکه خود دچار چنان سرنوشت فجیعی نشده است، احساس سبکی می‌کند»
تراژدی یا غم‌نامه، نمایش اعمال مهم و جدیّی است که در مجموع به ضرر شخصیت های اصلی و گاها راوی ها تمام می‌شوند؛ یعنی هستۀ داستان ، به فاجعه منتهی می‌شود. این فاجعه معمولاً مرگ جان‌گداز باور ها، عقاید، افراد، مکان ها و.... است. مرگی که البته اتفاقی نیست؛ بلکه نتیجۀ منطقی و مستقیم حوادث و سیر داستان است و در روند این سیر و گویش آنچنان درد و غمی را القا میکند که مخاطب عمیقا با او همدردی کرده و خود را جای او حس میکند و در تک تک لحظه ها با آن شخثیت یا نوشته زندگی میکند.
در پی این توضیحات، به دلنوشته شما میرسیم.
دلنوشته‌ای که به نظر کلیشه‌ای، و موضوعی تکراری دارد اما در اصل اینطور نیست.
البته باید موضوعی را خاطر نشان شد که هیچ یک از چیز هایی که وجود دارند بدون نقص و کامل نیستند که شامل آثار نوشتاری نیز میشوند حتی آثار معروف و شناخته شده نیز اشکالات کوچکی دارند که یک منتقد وظیفه دارد آنها را بیابد و همراه با راهکاری مناسب و کاربردی به اصلاح و حل مشکلات نویسنده کمک کند.
در ابتدا با ژانر اثر شما شروع میکنم. همانطور که کمی قبل تر نکاتی را درباره تراژدی ذکر کردم، تراژدی باید غم و احساسات را به صورت قوی و در لحظه به مخاطب القا کند. البته باید گفت که فعالت در ژانر تراژدی در هر زمینه ای بسیار مشکل است و بسیار کم میتوان شاهد آثاری که افراد را مجذوب خود میکنند بود. اثر شما شامل این موارد نمیشود و ژانر تراژدی مناسب آن نیست. بهتر است آن را اصلاح و از ژانر عاشقانه_غمگین استفاده کنید.
در ادامه راجع به یکپارچگی جملات اثر صحبت میکنیم. با مثالی از اثرتان شروع میکنم:

(در این روز های تکراری صدای موسیقی غمناک زندگیم
بلند تر از هروقت دیگر یاد اور تلخی سرنوشتم میشود
ومن همچون شاخه ای در دل سیاهی های جنگل زندگی(...)
به سمت صبح امید فریاد میکشم.

گاهی بادل پا برهنه و خیالی بی پوشش
در عمق صحرای سیاه زندگی خویش به دنبال لبخندی کوچک میگردم
وطبق یک سکانس تکراری
صدای شیهه ی پاک حقیقت از دور پلک های قلبم را تر میکند
وبرای هزارمین بار سرمشق قلبم تنهایی میشود! )

در متن بالا دو بند پر معنا و مفهوم را شاهد هستیم اما نکاتی هست که باعث اشتباه در خوانش، القای مفهوم اشتباه و از بین رفتن زیبایی جمله میشود که در بالا با هایلات قرمز نمایش داده شده است.
نگارش صحیح و جمله بندی آنها به صورت زیر است:​


(در این روز های تکراری صدای غمناک موسیقی زندگی‌ام،
بلند تر از هروقت دیگر یاد اور تلخی سرنوشتم میشود.
ومن همچون شاخه ای در دل سیاهی های جنگل زندگی‌ام،
به سمت صبح امید فریاد میکشم.

گاهی با دل، پا‌برهنه، و خیالی بی پوشش
در عمق صحرای سیاه زندگی خویش به دنبال لبخندی کوچک میگردم
وطبق یک سکانس تکراری
صدای شیهه ی پاک حقیقت از دور پلک های قلبم را تر میکند
وبرای هزارمین بار تنهایی، سرمشق قلبم میشود! )

و یا اصطلاحاتی که معنای درستی نمیدهند مانند:​
(ابرهای تکه پاره ی خیال غرش میکنند و صدای هق هقشان گوش خواستن را کر میکند)
درحالی که کلمه گوش خواستن اصلا معنایی ندارد و حتی کل مفهوم جمله را خراب کرده است.
بهتر بود از جمله ای مانند:

(ابر های تکه پاره‌ی خیال غرش میکنند و برای صدای هق هقشان گوشی شنوا را طلب میکنند)
یا ( ابر های تکه پاره‌ی خیال غرش میکنند و صدای هق هق خواستن‌شان گوش فلک را کر میکند)
در بین این نکات اصلاهی لازم به ذکر است که راجع به نحوه تایپ یک اثر مانند دلنوشته و...
دایره اطلاعات کوچکی دارید. پیشنهاد میکنم با کمی تحقیق این دایره را گسترده تر کنید تا سطح اثر نیز بالا تر برود. میتوانید از تاپیک های آموزشی موجود در انجمن نیز استفاده کنید. با مراجعه به تالار آموزش نویسندگی میتوانید به این تاپیک ها دست پیدا کنید.
در ادامه پست شماره نه شما را مشاهده خواهیم کرد:​


(و وای از ان زمان که زن ها بوی خیـ*ـانت را حس کنند
قلبشان تکه پاره میشود
روحشان از ان ثانیه به بعد در چاهی عمیق از خاطرات و ای کاش ها گیر میکند
و وای از لحظه که تصمیم بگیرند بی خیالت شوند
قلبشان را ب دندان میکشند
یک تنه روحشان را نجات میدهند
درد میکشندو بیخیالت میشوند
اشک میرزندو خاطراتت را یکی یکی در گورستان ذهنشان چال میکنند
ناله میکنند و دستشان را به دور خود میپیچندو تکیه گاه شدن را یاد میگیرند
فریاد میکشند و مهر فراموشی به لحظه ها ی دونفره شان میزنند
هق هق میکنند و تنها شدن را یادمیگیرند
و میرسد به آن روزی که تو به نشانه ی تحسین تمام قد سر خم میکنی و حیرت زده از تولد
چنین خود ساخته ی موفقی
به یاد خاطرات دو نفرتان اه میکشی! )

در اینجا متنی زیبا را شاهدیم. یک نوشته با معنا که افراد را به تفکر وا می‌دارد.
اما اشکال کوچکی را شاهدیم! زیادی طولانی کردن یک مبحث!
البته این خوب است که مبحثی طولانی باشد اما نباید حوصله مخاطب را سر ببرد.
در قسمت لایت شده اگر کمی شیوه نگارش و تشبیهات و کنایه های بیشتری را به کار ببرید و کمی به متن ها شاخ و برگ بدهید و خلاقیت به خرج دهید متنی عالی تر خواهید داشت:​

(و وای از ان زمان که زن ها بوی خیـ*ـانت را حس کنند
قلبشان تکه پاره میشود
روحشان از ان ثانیه به بعد در چاهی عمیق از خاطرات و ای کاش ها گیر میکند
و وای از لحظه که تصمیم بگیرند بی خیالت شوند
قلبشان را به دندان میکشند و با تیغه‌ای تیز آن را پاره میکنند!
یک تنه روحشان را نجات میدهند. افکار مربوط به عذاب های طولانی و افکار بیهوده را به سیاه چالی در اعماق مغز میفرستند و دربش را مهر و موم میکنند!
درد میکشندو بیخیالت میشوند!
اشک میرزندو خاطراتت را یکی یکی در گورستان ذهنشان چال میکنند و به یادشان سوگواری!
ناله میکنند و دستشان را به دور خود میپیچندو تکیه گاه شدن را یاد میگیرند. همانند جوانه ای تازه از خاک تاریک خاطرات برمیخیزند!
فریاد میکشند و مهر فراموشی به لحظه ها ی دونفره شان میزنند
هق هق میکنند و تنها شدن را یادمیگیرند.
و میرسد به آن روزی که پس از تمامی گریه ها دیگر اشکی نمیریزند و استوار قدم برمیدارند و تو به نشانه ی تحسین تمام قد سر خم میکنی و حیرت زده از تولد
چنین خود ساخته ی موفقی
به یاد خاطرات دو نفره‌تان اه میکشی! )
و اما در پایان.
باید گفت اثرتان سطح نسبتا مطلوبی دارد، ایده اصلی، موضوع، نام اثر همگی انتخاب هایی زیبا و به جا هستند.
حس آمیزی، فضا سازی، استفاده از نثر مناسب و نوع گویش درست، نحوه بیان، همه و همه از نکات مثبت و خوب کارتان است.
اگر کمی به نکات دقت کنید و پس از اقدام برای اصلاحات روند استاندارد را پیش بگیرید قطعا اثری زیبا را خلق خواهید کرد.

" و چقــــــدر دیر می فهمیم
که زندگــــــی
همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم"
.
.
.
با تشکر بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان 98
goli.e


نقد و بررسی دلنوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Della࿐، FaTeMeH QaSeMi، حریر محمودی و 4 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
ممنون از نقد کامل و زیباتون و تشکر بابت وقتی که گذاشتید


نقد و بررسی دلنوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi و goli.e
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا