- عضویت
- 1/8/21
- ارسال ها
- 4,188
- امتیاز واکنش
- 38,170
- امتیاز
- 443
- سن
- 16
- محل سکونت
- قصر نوتلا
- زمان حضور
- 101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای ورود به جهان فیلم، هیچ مدخلی را بهتر از یکی از پلانهای ابتدایی نمییابم. پلانی که از معدود آغازهای با ریتم آرام، در سینمای فرهادی است. بیایید تا جوهره فیلم را از همین پلان بیرون بکشیم. رحیم (با بازی امیر جدیدی) به دل نقش رستم میرود. دوربین روی کرین، کنجکاوانه، رفتن او به دل این بنا را دنبال میکند. رحیم از راه پلههایِ در انحصارِ داربست، بالا میرود. دوربین با زاویه Low Angel که برای ابهت دادن به یک کاراکتر مرسوم است، بالا رفتن او از پلهها را ثبت میکند. رحیم هرچه بالاتر میرود، میلههای حصار داربست او را بیشتر در خود محصور میکنند. خوب که از نگاه ما مخاطبان پنهان شد، عنوان «قهرمان» بر تصویر حک میشود.
آری، این داستان قهرمانی است که هرچه بالاتر میرود، گرفتارتر میشود. بعد هم به محض رسیدن به نقطه اوج، بلافاصله پایین میآید. این قصهی فراز و فرود قهرمانی به نام رحیم است که در همان ابتدا به قبر خشایارشا که در درون نامش معنای قهرمان را دارد و در دل کوه رحمت آرمیده است، پیوند میخورد و بهسادگی همین بالا و پایین رفتن از پلکان این بنای تاریخی، یک شبه بهدست یک گروه به اوج برده شده و اندکی بعد نیز بر زمین زده میشود.
رحیم، کاراکتر محوری فیلم، متعلق به طبقه فرودست جامعه (که بازگشت دوباره اصغر فرهادی از طبقه متوسط به طبقه مورد هدف فیلمهای ابتداییاش را نشان میدهد)، با درونیاتی ساده و صمیمی و با لبخند موتیف وار بر چهره، قهرمانیست که در ابتدای فیلم به ما معرفی میشود. نماینده آن طیف از آدمهایی که گویی هنوز انسانیت در وجودشان نمرده است. او را از اولین انتخاب مهمش میشناسیم که بهترین راه شناخت شخصیت، ازطریق انتخابهایش است. رحیم تصمیم میگیرد، طلاهایی که فرخنده پیدا کرده است را پس بدهد و درنهایت نیز این کار را انجام میدهد. جالب آنجاست که مسیر فیلمنامه برای شخصیت، در همینجا میتوانست به پایان برسد و فیلم تمام شود.
اما فرهادی دقیقا از همین نقطه، مسیری را طراحی کرده است که موجب شده فیلم قهرمان به صریحترین فیلمش تبدیل شود. این صراحت بدان معنا است که این بار دستگاهی همچون زندان، بدل به حلقه اول تمام روابط علت و معلولی بعدی میشود. این دستگاه زندان است که مسیر فیلمنامه را ادامه میدهد و رحیم را به بازی خود فرا میخواند. مسیری که سطوح کشمکش فیلم را علنا به تقابل یک فرد علیه یک سیستم گسترش میدهد.
رحیم که تا پیش از آن به ترمیم و رنگ کردن دیوارهای خراب زندان گمارده شده تا فضای درون زندان را زیبا جلوه دهد، حال برای تغییر اذهان عمومی در خارج از زندان نیز فرا خوانده میشود. دستگاه زندان به وسیله ابزارش یعنی رسانه، میتواند دست به تحریف هرچه دلش میخواهد بزند. آقای طاهری که از انتخاب نامش پیداست که قرار است همه چیز را به زعم خودش (یا به بیان بهتر به نفع زندان) طهارت ببخشد، گراهای لازم را به رحیم میدهد و رحیم نیز به واسطه اطمینان از تصمیم اخلاقیاش و همچنین در بند بودنش، توجیهپذیر است که در وهله اول، تن به این بازی بدهد و سادگی از پیش معرفی شده او، نگذارد که متوجه نیت پنهان آنها شود (او قرار است در ادامه به این آگاهی دست پیدا کند).
منبع زومجی
آری، این داستان قهرمانی است که هرچه بالاتر میرود، گرفتارتر میشود. بعد هم به محض رسیدن به نقطه اوج، بلافاصله پایین میآید. این قصهی فراز و فرود قهرمانی به نام رحیم است که در همان ابتدا به قبر خشایارشا که در درون نامش معنای قهرمان را دارد و در دل کوه رحمت آرمیده است، پیوند میخورد و بهسادگی همین بالا و پایین رفتن از پلکان این بنای تاریخی، یک شبه بهدست یک گروه به اوج برده شده و اندکی بعد نیز بر زمین زده میشود.
رحیم، کاراکتر محوری فیلم، متعلق به طبقه فرودست جامعه (که بازگشت دوباره اصغر فرهادی از طبقه متوسط به طبقه مورد هدف فیلمهای ابتداییاش را نشان میدهد)، با درونیاتی ساده و صمیمی و با لبخند موتیف وار بر چهره، قهرمانیست که در ابتدای فیلم به ما معرفی میشود. نماینده آن طیف از آدمهایی که گویی هنوز انسانیت در وجودشان نمرده است. او را از اولین انتخاب مهمش میشناسیم که بهترین راه شناخت شخصیت، ازطریق انتخابهایش است. رحیم تصمیم میگیرد، طلاهایی که فرخنده پیدا کرده است را پس بدهد و درنهایت نیز این کار را انجام میدهد. جالب آنجاست که مسیر فیلمنامه برای شخصیت، در همینجا میتوانست به پایان برسد و فیلم تمام شود.
اما فرهادی دقیقا از همین نقطه، مسیری را طراحی کرده است که موجب شده فیلم قهرمان به صریحترین فیلمش تبدیل شود. این صراحت بدان معنا است که این بار دستگاهی همچون زندان، بدل به حلقه اول تمام روابط علت و معلولی بعدی میشود. این دستگاه زندان است که مسیر فیلمنامه را ادامه میدهد و رحیم را به بازی خود فرا میخواند. مسیری که سطوح کشمکش فیلم را علنا به تقابل یک فرد علیه یک سیستم گسترش میدهد.
رحیم که تا پیش از آن به ترمیم و رنگ کردن دیوارهای خراب زندان گمارده شده تا فضای درون زندان را زیبا جلوه دهد، حال برای تغییر اذهان عمومی در خارج از زندان نیز فرا خوانده میشود. دستگاه زندان به وسیله ابزارش یعنی رسانه، میتواند دست به تحریف هرچه دلش میخواهد بزند. آقای طاهری که از انتخاب نامش پیداست که قرار است همه چیز را به زعم خودش (یا به بیان بهتر به نفع زندان) طهارت ببخشد، گراهای لازم را به رحیم میدهد و رحیم نیز به واسطه اطمینان از تصمیم اخلاقیاش و همچنین در بند بودنش، توجیهپذیر است که در وهله اول، تن به این بازی بدهد و سادگی از پیش معرفی شده او، نگذارد که متوجه نیت پنهان آنها شود (او قرار است در ادامه به این آگاهی دست پیدا کند).
منبع زومجی
نقد و برسی فیلم قهرمان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com