خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی فیلم به قلم
آفتاب:: «انیمیشن «مدفن کرم های شب تاب اساس رمانی به همین نام، اثر Akiyuki Nosaka، ساخته شده است. داستان انیمیشن،درباره زندگی خواهر و برادری است به نام هایسیتا و ستسکو که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر کوبه ژاپن زندگی می کنند. پدرخانواده افسر نیروی دریایی است و مادر در یکی از حملات هوایی کشته می شود. ستسکو وسیتا که خبری از پدرشان ندارند، به خانه خاله خود می روند، اما خاله با بی رحمی تمام با آنها رفتار می کند و خواهر و برادر به غاری در خارج شهر پناه می برند…»

—–
انیمیشن facebook: «میازاکی از جمله انیماتورهای مطرح دنیای انیمیشن است آنچه او را از سایر انیماتورها متفاوت می کند نوع نگاه وی به دنیاست. انیمه های او گویای نگرانی های وی از تخریب طبیعت، جنگ و کشتار است. قهرمانان او کودکان هستند گویی میازاکی از بزرگسالان قطع امید کرده و امید به نسلی دارد که خود را سرور عالم نمی داند. انیمه زیبای پرنسس مونوکو اوج نادانی نسلی را نشان می دهد که مدیران زمین هستند و هر روز بیشتر و بیشتر از آن بهره کشی می کنند. اما در انیمه های او کودکان با بینش و تلاش خود سعی می کنند مانع تصمیم گیری های جاهلانه آنها شوند. میازاکی در شاهکار خود مدفن کرم های شب تاب از جنگ می گوید. ما فقط این را می شنویم که در فلان جنگ چه تعداد از انسان ها کشته شده اند این فقط یک آمار است که کمترین تاثیر را روی افراد دارد اما میازاکی در مدفن کرم های شب تاب از رنج عظیمی می گوید که تک تک انسان ها از جنگ می برند. من این انیمه را بزرگترین شاهکار میازاکی می دانم چرا که به بهترین شکل ممکن توانسته است بیننده را با خود همراه کند تا عواقب جنگ را ببیند کمتر کسی است که با دیدن صحنه های دردناک دو کودکی که والدین خود را در جنگ از دست داده اند و برای زنده ماندن تلاش می کنند اشک نریزد. و بر خلاف بسیاری از داستان ها که همه چیز خوب و خوش تمام می شود این انیمه اینطور نیست و همه چیز فاجعه بار تمام می شود و تنها این سوال در ذهن بیننده می ماند که به راستی چه کسی پیروز جنگ است؟»
—–
تیام یابنده: «اگر علاقه مند به دیدن یکی از تاثیر گذارترین فیلم های راجع به جنگ جهانی دوم هستید حتما این انیمیشن را ببینید و اصلاگول کلمه Animation را نخورید،زیرا با یکی از بهترین و درعین حال تلخ ترین فیلمها درباره روابط انسانی،جنگ،و تنهایی طرف هستید،فیلمی که شما را در تنهایی برادر و خواهری غرق میکند،که برادر بزرگتر برای هموار کردن تلخی ها،کودکی می کند و خواهر کوچک کودکی خود را با مردگان جنگ به خاک می سپارد و برای برادر دوستی مهربان و قابل اعتماد است…..سایه درد سنگینی است و چاره ای جز کشیدن نداری،حتی اگر در تاریکی باشی.»
نقد و بررسی فیلم به قلم
فرانک مجیدی: اول: یکی از قسمت‌های «ناوارو» که خیلی دوست دارم، «آدم‌های بی‌اهمیت» هست. پیرمردی به نام ساموئل که آرایشگر سیار بود در ساختمانی زندگی می‌کرد که جنایت در آن رخ داد. توی اداره‌ی پلیس، در حین این‌که موهای ناوارو را کوتاه می‌کرد گفت: «توی اردوگاه، موهای کساییو که می‌بردنشون اتاق گاز می‌تراشیدم. بهشون دروغ می‌گفتم. می‌گفتم بخاطر اینه که می‌خوان بهتون لباس تازه بدن. حالا نمی‌دونم کارم ترس بود، بی‌رحمی بود، یا شجاعت؟» ناوارو گفت:‌«شجاعت بود.» پیرمرد در جای دیگری گفت:« من موهای مادر و همسرم رو هم تراشیدم. به مادرم دروغ گفتم. اون باور نکرد ولی گفت می‌بخشمت، ولی زنم باور کرد…» ناوارو گفت: «آدم ها می‌رن و خاطره‌ها می‌مونن…»
دوم: ژاپنی ها فیلم‌های جنگی بی‌نظیری می‌سازند. «یاماتو» یک نمونه‌ی بارز است. پسرک، تنها بازمانده‌ی ناو جنگی چند هزار نفره است. او به روستای دوستش می‌رود تا خبر مرگش را به مادر کشاورزش بدهد. مادر سرِ زمینِ برنج بود. پسر سلام نظامی می‌دهد: «پسر شما با شجاعت جنگید و کشته‌شد! من… تنها کسی بودم که زنده موند!» مادر به او خیره شد: «چطور جرات می‌کنی؟ چطور جرات می‌کنی تنها کسی باشی که زنده مونده؟!» پسر مات می ماند. فردا صبح، زن پسرک را سر زمین می‌بیند، دیشب باران می‌آمد و او در انباری خوابیده‌بود. زن برایش کوفته درست کرده‌بود. پسرک ناگهان بغضش می‌ترکد و جلوی زن به خاک می‌افتد و تعظیم می‌کند: «متاسفم… متاسفم تنها کسی‌ام که زنده مونده!» عذاب وجدان این موضوع که تنها کسی است که زنده مانده، تا سال‌های پیری رهایش نمی‌کند…


انیمیشن مدفن کرم های شب تاب

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
انیمیشن «گورستان کرم‌های شب‌تاب» در سال ۱۹۸۸ از روی رمان پرفروش «آکیوکی نوساکا» به همین نام و با کارگردانی «ایسائو تاکاهاتا» ساخته‌شد. در جنگ جهانی دوم خانواده‌ی سِی‌تا (با صداپیشگی جی. رابرت اسپنسر) و خواهر سه ساله‌اش ستسوکو (رودا کروسایت) در کوبه ساکن هستند. پدر افسر نیروی دریایی است و مادر ناراحتی قلبی دارد. در یکی از بمباران‌ها، مادر پیش از بچه‌ها به پناهگاه می رسد و طی بمباران پناهگاه، بشدت می‌سوزد و می میرد. حالا، نگهداری ستسوکو به عهده‌ی سی‌تا است. آن‌ها نزد یکی از اقوام دور خود می‌روند، ولی زن پس از مدتی با سنگدلی با آن‌ها رفتار می‌کند و دو بچه تصمیم می‌گیرند…
حدود یکی دو ماه قبل، فیلم گورستان کرم‌های شب‌تاب از برنامه‌ی «سینما اقتباس» شبکه‌ی ۴ پخش شد. البته در معرفی فیلم به اشتباه گفته‌شد که این فیلم ساخته‌ی سال ۱۹۸۵ است و انیمیشن در سال ۱۹۸۸ پس از آن ساخته‌شد، اما فیلم ساخته‌شده که محصول شبکه‌ی تلویزیونی NTV ژاپن است، در سال ۲۰۰۵ ساخته‌شده و علاوه بر آن در سال ۲۰۰۸ هم فیلم دیگری به همین نام ساخته‌شد. راوی در انیمیشن خود سی‌تا است اما در فیلم دختر دختر خاله‌ی مادر سی‌تا و ستسوکو (که مادرش با مادر بچه‌ها فامیل است و بچه‌ها را نگهداری می‌کند) راوی است. هرچند فیلم این یک قلم را تغییر داده و بسیار هم طولانی است (۲ساعت و ۲۸دقیقه) اما روند اتفاقات و تغییرات دخترخاله‌ی مادر که بچه‌ها او را خاله می‌نامند بسیار تاثیرگذارتر از انیمیشن است. جلوه‌های ویژه‌ی انیمیشن ۲۱ ساله و قدیمی است، اما در اولین روایت از کتاب تاثیرگذار نوساکا بسیار خوب و دیدنی عمل می‌کند.
این انیمیشن ۸۸ دقیقه‌ای در آمریکا هم با اقبال زیادی روبرو شد و منتقدان نظر مثبتی راجع به آن داشتند. این فیلم در ستایش نبردهای مردم، کیلومترها دور از جبهه‌ی جنگ برای زنده ماندن است. کارهایی که بخاطر یک لقمه غذای بیشتر باید کرد و امروز، در خانه‌ای گرم شاید به بی‌رحمی و گدا طبعی تعبیر شود. اما آن‌چه این داستان را به یک روایت کم‌نظیر بدل می‌کند، قرار گرفتن دو کودک کم سن و سال در مرکز حوادث است. سی‌تا که خود سن و سالی ندارد، مجبور به محافظت از خواهر کوچکش است، او بخاطر خواهرش هر کاری می‌کند، دزدی می‌کند، کتک می‌خورد، به او دروغ می‌گوید که مادر زنده است، در نهان گریه می‌کند، یک شبه مرد می‌شود اما نمی‌تواند… امروز خیلی آسان است بگوییم که این داستان تلخ فقط تقصیر خاله‌ی بی‌رحم بود. اگر او بچه‌ها را گرسنه نگه نمی‌داشت، آن‌ها مجبور به رفتن نمی‌شدند، من اما گمان می‌کنم شجاعت، انصاف و عشق در جنگ، معنایی متفاوت و گاه متناقض از زمان آرامش می‌یابد، در فیلم به زیبایی نشان داده‌شد که خاله که همسرش در جنگ کشته‌شد، گریه نمی‌کرد و حتی در برابر اعتراض دختر بزرگش در برابر رفتارش با بچه‌ها که به او گفت:«تو شیطانی» هیچ واکنشی نشان نداد و گفت اگر ناراحت است می‌تواند برود و او برای یک نفر کمتر غذا درست خواهد کرد، در شرایط بی‌رحمانه‌ی جنگ، دیگر نمی‌شود تمییز داد اولویت گذاشتن این زن برای سیر نگه داشتن بچه‌هایش در برابر گرسنگی دادن به سی‌تا و ستسوکو بی‌رحمی است، عدالت است یا مادری کردن. این شرایط را خود زن انتخاب نکرده‌بود… آیا اصلاً ما حق قضاوت داریم؟
کسانی در مراکز تصمیم‌گیری نشسته‌بودند که دیوانه بودند، در میان خوشی‌ها و گرمای کاخ‌ها و مراکز فرماندهیشان سخنرانی‌های آتشین کردند و سودای حکومت بر جهان را داشتند و براحتی هزاران نفر را به کام مرگ فرستاند. از خیل آن هزاران، صدها کودک نیز کشته‌شدند. این تنها مختص جنگ های جهانی نیست. در گوشه و کنار جهان، در هر جنگ داخلی، هر روز کودکانی قربانی می‌شوند. در آفریقا کودکان زیادی بطور غیرقانونی به ارتش می‌پیوندند و از آن‌ها سوء استفاده‌ی غیر اخلاقی می‌شود، در گوشه‌ی دیگری از دنیا، کودکی در حال بازی با اسباب‌بازیش هست که ناگهان بمب… این تصمیم‌سازان دیوانه چطور خود را می‌بخشند؟ چرا حق زنده ماندن را باید فشار یک دکمه‌ی قرمز تعیین کند؟ عکس آن دخترک مجار را به یاد دارید که خانواده‌اش در جنگ کشته‌شده بودند و از او که خطوط نامنظمی را نقاشی کرده‌بود پرسیده‌شد چه می‌کشد، و او پاسخ داده‌بود: خانه!… گاه آن‌هایی که زنده می‌مانند عمری در عذاب این می‌مانند که می‌توانستند فرزندشان، پدر و مادر یا خواهر و برادرشان را نجات دهند ولی نکردند. جنگ روح و تن را با هم می‌گیرد. جنگ زشت است، زشت‌ترین پدیده‌ی جامعه‌ی بشری.
آکیوکی نوساکا، نویسنده‌ی رمان، که خود پدر و دو خواهرش را در جریان بمباران کوبه از دست داد پس از موفقیت کتابش می‌گوید (نقل به مضمون):«من این کتاب را ننوشتم تا درباره‌ی جنگ روایتی کنم، یا راوی تاریخ باشم. من این کتاب را نوشتم چون می‌توانستم برادر بهتری برای خواهر کوچکم باشم، اما نبودم!» او خود را به‌جای سی‌تا می‌گذارد، آرزو دارد مانند سی‌تا باشد، حتی با آن سرنوشت تلخ که عوض نمی‌شود، اما لااقل تلاش خود را کرده‌است. داستان کرم‌های شب‌تاب تمثیل بسیار تاثیرگذاری است که در انیمیشن و فیلم به زیبایی از آن‌ استفاده شده‌است. در تیتراژ پایانی فیلم، به زیبایی تصاویر کودکان جنگ نشان داده‌شد و همه‌ی آن‌ها چشمانی معصوم و لبخندی ساده داشتند. در زشتی جنگ بسیار نوشته‌اند و باز خواهند نوشت، اما چه فایده از دنیایی که اشک و عشق نمی‌شناسد و گوش‌هایی که نمی‌شنود؟


انیمیشن مدفن کرم های شب تاب

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی فیلم به قلم
ستسوکو و سیتا خواهر و برادری اند که در زمان جنگ در ژاپن زندگی می کنند,بعد از این که مادرشان در یک حمله هوایی کشته می شه به طور موقت به خانه یکی از اقوامشان می روند,بعد از درگیری با خاله شان شهر و ترک می کنند و در یک پناهگاه متروکه به زندگی می پردازند,از اونجایی که از سرنوشت پدره سربازشون خبر ندارن برای گزران زندگیشون به هم تکیه می کنند,اما با بروز قحطی,کم کم از پا درمیان و در این میان تنها دلخوشیشون نور کرم های شب تابه
حقیقتا یکی از بزرگ ترین موفقیت های استودیوی جیبلی « مدفن کرم های شبتاب » است که واقعا شایستۀ قرار گرفتن در ردۀ بهترین فیلم های تمام دوران است.
نه تنها به خاطر کار برجستۀ هنری ( و ریسک رهایی از گیشه ها ) این یک فیلم تفکر برانگیز است و دل شکستگی نهایی داستان مربوط به از دست رفتن بی گناهی و تراژدی های جنگ است.
بر اساس زندگینامه ای که آکیوکی نوساکا درمورد خودش نوشته است فیلم در جریان بمب باران جنگ جهانی دوم ساخته شده است. با محوریت « سِتا » پسر یک سرباز طماع نیروی دریایی و خواهر کوچک بی گناهش ستسوکو.
جدال آنها برای زنده ماندن درست از زمانی که توسط سربازان B29 آمریکایی هدف گلوله قرار می گیرند ــ مادر به سختی مجروح شده و در بیمارستان بسـ*ـتری است. جایی که او مدتی بعد می میرد. بچه ها به نیشینومیا می روند تا با خاله شان زندگی کنند.
خاله شان زنی سرد و نامهربان و در خدمت خودش است و اصلا حوصلۀ « سیتا » و« ستسوکو » را ندارد. مخصوصا وقتی که در زیر نور مهتاب به دنبال کرم های شبتاب می گردند، کنار ساحل بازی می کنند یا اطراف خانه قدم می زنند به جای اینکه به او کمک کنند.
وقتی که بچه ها بیشتر و بیشتر از طرف خاله شان تحقیر شدند تصمیم به فرار گرفتند. آنها در یک غار متروک در کنار دریاچه ساکن شدند
آنها به هر طریقی سعی داشتند با سبزیجات و غذاهایی که پیدا می کردند و یا می دزدیدند زنده بمانند و….
نتیجۀ داستان در واقع در همان آغاز فیلم نمایان می شود؛ جایی که ما بدن روح مانند « سیتا » را می بینیم که از گرسنگی به سوی مرگ می رود. مرگی دردناک در حالی که تنها در ایستگاه قطار است.
براستی وقتی ما چگونگی حادث شدن این وقایع را می بینیم در جستجوی راهی برای زنده ماندن « سیتا » و « ستسوکو » هستیم؛ ولی افسوس، کسی برای پایداری « سیتا » افتخار نمی کند.
آهنگ کلی فیلم روایت همسو بودن یک تراژدی بزرگ با لحظات شاد و بی دردسر آنان که ذکر شد است. شامل بازی کردن « سیتا » و« ستسوکو » اطراف خانه یا جمع آوری کرمهای شبتاب برای روشنایی غارشان، همۀ شادی این وقایع با احساس اندوه از بین می رود، چون ما می دانیم که این لحظات کوتاه شادی ادامه پیدا نمی کند.
چه کسی برای گرفتاری این بچه ها مقصر شناحته می شود؟ فیلم هرگز جواب این سوال را به بیننده نمی دهد. یا این سوال که چه کسی برای آنها غصه می خورد؟
برای کارگردان، ایسائو تاکاهاتا، آسان است که یک فیلم ضد آمریکایی بسازد، ولی او بهتر عمل می کند. به جای آن او به خوبی نشان می دهد که جنگ می تواند برای قربانیان نتایج مهلک و وخیمی داشته باشد. او همچنین از اینکه از هر شخصیت یک قهرمان یا یک تبهکار بسازد اجتناب می کند و به جای آن فیلم را داستانی بسیار انسانی بدون هیچ شخصیت کاملا « خوب » یا « بد » تعریف می کند.
برای مثال خالۀ آنها شرور نیست. او فقط یک زن رنجیده و نا امید است. کسی که فقط تلاش می کند زنده بماند همانطور که « سیتا » و « ستسوکو » تلاش می کنند. با اینکه رفتار او با بچه ها بی رحمانه است، هیچ گاه او را مثل یک شحصیت « بد » نمی بینیم. در حالی که او یک شخصیت انسانی چند پهلو دارد.
معمولا هر کسی فکر می کند که این نوع داستان برای « اکشن کامپیوتری » مناسب است. ولی « مدفن کرم های شبتاب » به خوبی ثابت کرد که می تواند خود را با انیمیشن نشان دهد. خبری از جلوه های فوق العادۀ بصری نیست. اگرچه فیلم مانند دیگر محصولات « جیبلی » مجلل و مهیج است. و یک نمایش از کاراکترهای واقعی که می جنگند با احساساتی قابل لمس. و هیجان انگیز ترین هنر این فیلم که چقدر ما را تحت تأثیر قرار می دهد که برای « سیتا » و « ستسوکو » غصه می خوریم. عشق جدا نشدنی آنها و همراهیشان در طول داستان در محوریت است
دوره های ممتد سکوت در موسیقی متن فیلم وجود دارد. آهنگ به تنهایی خیلی کم به کار رفته. با این حال هنوز هم فیلم موسیقی متن قدرتمندی دارد. مؤثر ترین لحظه جایی است که ما صدایی را می شنویم « خانه، خانه دوست داشتنی » از بالای تصویری از « ستسوکو » که در کنار پناهگاه بازی می کند
من معمولا در نقدرهایم این را نمی گویم اما توصیه می کنم فیلم را با زبان اصلی آن بعنی ژاپنی ببینند چون تجربه ای جالب و واقعی تری است. نه اینکه دوبله انگلیسی آن بد باشد، در واقع به طرز حیرت آوری خوب کار شده. با رهبری موثر « جی رابرت اسپنسر » و برجستگی قابل توجه ظاهر انیمیشن با صدای « ورونیکا تیلور »، « کریستسن فریمن » و « دن گرین ».
صدای ستسوکو « رودا کروسایت » تنها صدایی بود که خوب کار نشد. او به نظر می رسید بزگسال باشد تا یک دختر جوان. با این حال برای کسانی که نمی توانند زیرنویس ها را بخوانند فیلم دوبله شده بهتر است.
حتی در ژانری مثل Multi Facted ( چند واقعیتی ) انیمیشن های ژاپنی فیلم های اندکی هستند که هر کسی باید آن را ببیند. مدفن کرم های شبتاب یکی از این فیلم هاست.


انیمیشن مدفن کرم های شب تاب

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی فیلم به قلم
افسر عالی رتبه نیروی دریایی ژاپن هنگام خداحافظی از خانواده وبازگشت به جبهه جنگ درسال 1945 بااشاره مختصری به اوضاع بد نیروهای ژاپن درجنگ،همسر ودختر خردسالش(ستسوکو)رابه پسر نوجوانش می سپاردوبه اومی گوید:همانطور که من درجنگ از وطن دفاع می کنم تونیز از مادروخواهرت مراقبت کن وتاکید می کند که “ژاپن درجنگ پیروز خواهدشد
پسر می خواهد مرد خانه باشد.
باوخیم تر شدن اوضاع ودریکی از بمباران های مهیب هواپیماهای بی شمار دشمن مادرمجروح شده ومی میرد.
دوست مادرکه اوهم شوهرش رادرجنگ ازدست داده مراقبت این برادر وخواهررانیز درکنار 4 فرزندش به عهده می گیرد.
اما به مرور زمان فشار روزافزون قحطی وگرسنگی رفتار “خاله “را تغییر می دهدتاجایی که جهت تهیه غذابرای روزهای بعد انگشتر یادگارمادرشان راازآنها طلب می کند وبلاخره “محترمانه “باعث می شود تاپسر نوجوان،”سیتا”،به همراه خواهرش منزل آنهاراترک کرده ودرکناربرکه ای زیبابرای خودیک سرپناه کوچک محیاکنند. درشب اول ترک منزل خاله که دخترک _بابازی روان ومعصومانه اش_بهانه مادررامی گیرد سیتا با”کرمهای شب تاب “اوراسرگرم می کند.فرداصبح ستسوکو بادیدن جسدکرم های شب تاب واقعیت مرگ مادررامتوجه می شودوکرمهای شب تاب رازیر خاک دفن می کند به امید انکه روزی درکنار برادروپدربرمزارمادر دعابخواند.
فشارروزافزون گرسنگی -که برادررامجبوربه دزدی حتی درهنگام بمباران شهر کرده است_بلاخره دخترک راازپادرمی آورد.
درشهر خبر اعلام شکست امپراتوری ژاپن کودکان خاله را _که پدرشان رابه خاطر پیروزی وطن ازدست داده اند_به شادی کودکانه ای وامی دارد.
ناوگان دریایی ژاپن نابود شده است.برادر مستاصل وناامید موفق به تهیه اندکی غذابرای خواهرش شده است.
درشدت ضعف وبیماری،آرزوهای کودکانه و برنج وتخم مرغ وآب نبات هذیان های دخترک نیمه جان شده است.
اما اونیز باسکوت خود برادر رادرخوراندن آخرین غذا به خواهر گرسنه ناکام می گذارد.
سیتا جسدخواهررامی سوزاند وخاکسترش را درجعبه خالی آب نباتش-که همیشه همراه اوبود -می ریزد.
وچندروز بعد جسد سیتابایک جعبه آب نبات درجیب درایستگاه راه آهن یافت می شود.
کل ماجرای این فیلم رادختر بزرگ خاله که شاهد همه ماجراها بوده در65 سال بعد برای _فکر می کنم _نوه اش بازگو می کندوجعبه خاکستررادررودخانه می ریزند
و تصاویری از کودکان فلسطینی وسایر کودکان جنگ زده درکنار ستسوکو وسیتا تیتراژ پایانی فیلم می شودتاکارگردان سنگ تمامش رابگذارد.
نقد و بررسی فیلم به قلم
درباره سازنده این اثر:
Grave of Fireflies یا قبرستانی برای كرمهای شب تاب (火垂るの墓, Hotaru no Haka) انیمه فیلمی است كه بر اساس كتابی به همین نام و به نوشته Akiyuki Nosaka در سال 1988 توسط Isao Takahata به شكل انیمیشن درآمد. Isao Takahata نویسندگی و كارگردانی این اثر را خود بر عهده داشت و آنرا برای انتشارات Shinchosha كه اولین تجربه فیلم سازی خود را با این انیمه آغاز می كرد ساخت. متعاقبا Shinchosha هم Studio Ghibli را جهت بر عهده گرفتن پروسه ساخت انیمیشن برگزید. سازنده این اثر كه از دوستان قدیمی آقای Hayao Miyazaki فیلمساز شهیر دنیای انیمه ژاپن می باشد و در كارهای مختلفی هم با ایشان همكاری داشته است. از جمله آثار زیبای دیگر آقای Isao Takahata می توان به Only Yesterday در نقش كارگردان و Nausicaä of the Valley of the Wind آقای میازاكی در نقش تهیه كننده نام برد.
درباره عنوان این انیمه:
در زبان ژاپنی اسامی شكل جمع به خود نمی گیرند لذا كرمهای شب تاب بكار رفته در نام این انیمه هم می تواند اسم فرد باشد هم می تواند اسم جمع یعنی هم می شود آنرا اینگونه ترجمه كرد كه قبری برای شب تاب هم قبرستانی برای شب تابها. یكی از دلایل نام گذاری این انیمه با این نام می تواند به صحنه هایی از فیلم برگردد كه سِیتا و سِتسوكُ با گرفتن كرمهای شب تاب از آنها برای روشن كردن شبِ پناهگاهی كه در آن بسر می برند استفاده می كنند و فردای آنروز ستسوك برای همه آن كرمهای شب تابی كه در گذران این شب تاریك جان خود را از دست داده اند قبری حفر می كند و این سوال را از برادرش می پرسد كه چرا كرمهای شب تاب اینقدر كوتاه عمر می كنند ؟ (این عبارت به گونه ای بازگو كننده داستان انسانهایی كه در این فیلم به آنها بر می خوریم نیز هست.)
علاوه بر این در حالت منفرد كرم شب تاب می تواند به كنایه خود شخصیت ستسوك باشد كه در آغاز كودكی جان خود را از دست می دهد
نكته دیگر نهفته در عنوان این انیمه نحوه نوشته شدن كرم شب تاب در نام این انیمه است. بجای اینكه كرم شب تاب در الفبای Kanji به این شكل نوشته شود: 蛍 كرم شب تاب با دو كلمه: 火 به معنی آتش و 垂 به معنی آویزان (همانند قطره شبنمی كه از یك برگ در حال افتادن است) نوشته شده است. اعتقاد منتقدین بر این است كه این آتش آویخته می تواند برگرفته شده از چند سنت و رویداد باشد: اولین احتمال تصور كرمهای شب تاب به عنوان قطرات آتش می باشد. همچنین برخی آنرا برگرفته از یك مراسم آتش بازی سنتی ژاپنی بنام Senkō hanabi می دانند كه در آن از گونه ای از مواد محترقه استفاده می شود كه بصورت معكوس نگه داشته می شود و نیاز به دقت فراوان در حمل آن دارد و می بایست كاملا ساكن بماند تا شعله آتش آن بر زمین نیافتد و از بین نرود. این ویژگی می تواند بیانگر شكنندگی زندگی و كوتاهی عمر باشد. علاوه بر این مراسم آتشبازی ژاپن جشنی خانوادگی است كه می تواند از این جهت هم نشانگر رابـ*ـطه عاطفی میان برادر و خواهر باشد. علاوه بر همه اینها، آتش آویخته می تواند نشانه ای از بمبهایی باشد كه در جریان جنگ جهانی دوم باعث بی خانمانی هزاران ژاپنی شد.
منشاء پیدایش داستان:
همانطور كه در بخش اول این نوشته توضیح داده شد این فیلم برگرفته از كتابی به همین نام از آقای Akiyuki Nosaka است و دلیل نگارش این داستان هم نشان دادن احترام نویسنده به مرگ خواهر خود به جهت سوء تغذیه در جریان جنگ جهانی دوم بسال 1945 می باشد. Akiyuki Nosaka همواره خود را بخاطر این رویداد ملامت می كرد و این كتاب بجهت تسكینی بر همه این دردها بود.


انیمیشن مدفن کرم های شب تاب

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
خلاصه ای از داستان:
داستان روایتگر زندگی دو كودك بی سرپرست در اواخر جنگ جهانی دوم در ژاپن است كه مادر خود را در جریان بمباران شهر كُبِ و پدرشان را هم در خدمت به نیروی دریایی از دست داده اند و حالا مجبور هستند با شرایط سخت زندگی و قحطی آن ایام دست و پنجه نرم كنند.
داستان از ایستگاه راه آهن شهر Sannomiya Station آغاز می شود و شما شاهد مرگ برادر بزرگتر یعنی Seita در گوشه ای خلوت از ایستگاه در نهایت بدبختی، ژندگی و در كنار عده ای دیگر از بچه های بی سرپرست هستید. بعد مامور نظافت ایستگاه را می بینید كه در نهایت بی تفاوتی او را وارسی و از او یك جعبه آبنبات زنگ زده پیدا می كند و پس از اینكه نمی تواند متوجه محتویات آن شود آنرا به درون الفزار پرتاب می نماید. جعبه بر زمین می افتد و دَرِ آن باز می شود و خاكستر خواهر كوچكتر بیرون می ریزد. این آخرین دارایی برادر بزرگتر در پایان عمر اوست… ناگهان الفزار را مملو از كرمهای شب تاب می یابید كه این شب تاریك را با نور افشانی خود برای رسیدن روح برادر بزرگتر به خواهر و پایان همه سختیها روشن می كنند. بار دراماتیك این صحنه فوق العاده بالاست و هر بیننده ای را تحت تاثیر قرار می دهد.
از اینجا به گذشته برمی گردیم زمانی كه آغاز جدایی دو فرزند از مادر در جریان حمله هوایی هواپیماهای B52 آمریكاست. شهر یكپارچه در آتش است و همه بدنبال سرپناهی برای نجات. در این اثنا دو فرزند از مادر جدا می شوند و به گوشه ای پناه می برند. پس از ساكت شدن سروصداها آنها بیرون می آیند و با شهری كاملا ویران شده مواجه می شوند. Seita مادر را در حالیكه بر اثر سوختگی شدید جان داده در بیمارستان می یابد و این آغاز دوران تنهاییست.
بدون داشتن جایی برای زندگی، آنها به عمه خود پناه می برند. Seita در روز بعد به خانه خودشان بر می گردد و آنچه در حیاط منزل زیر زمین برای مواقع اضطراری ذخیره كرده را برای عمه می آورد بجز یك جعبه آبنبات كه آنرا برای خواهر كوچكتر كنار می گذارد. این جعبه شكلات یكی از عناصر مهم دراماتیك داستان است.
متاسفانه روز به روز بی مهری عمه نسبت به بچه ها بیشتر می شود و حتی بچه ها كمتر فرصت پیدا می كنند تا درست غذا بخورند. این مسئله سرانجام بچه ها را بر آن می دارد تا خانه را ترك كنند و تصمیم بگیرند تا روی پای خود بایستند. اما محیط بیرون بسیار خشنتر از آن چیزی است كه آنها تصورش را می كنند.
سرانجام آنها یك پناهگاه قدیمی را به عنوان خانه انتخاب می كنند تا زمانیكه برنجی كه برایشان باقی مانده به اتمام می رسد. آنها به خوردن هر آنچه كه می یابند روی می آورند: ماهی، قورباغه و هر آنچه در كنار بركه ای كه در مجاورت پناهگاه قرار دارد. اوضاع روز به روز بدتر می شود. Seita حتی مجبور به دزدی می شود ولی حتی اینكار هم نمی تواند كمك زیادی نماید. خواهر كوچولو حالا از سوء تغذیه مریض شده و هر روز حالش رو به وخامت می رود… تمام سعی برادر بزرگتر در نجات خواهر بی نتیجه می ماند و مرگ او را در بر می گیرد.
و برادر خاكستر Setsuko را در جعبه آبنبات مورد علاقه خواهر با خود می برد. در انتهای داستان زندگی Seita، او دیگر ناراحت و گرسنه نیست روح او در كنار Setsuko به آرامی آرمیده است
شرح كوتاهی بر فیلم:
به گواه بسیاری از منتقدان Grave of Fireflies یكی از بهترین فیلمهای ساخته شده با موضوع ضد جنگ در تاریخ سینماست كه تحسین بینندگان خود را در هر مكانی كه امكان نمایش یافته است برنگیخته. شاید در نگاه اول Grave of Fireflies به نظر یك درام ساده به نظر بیاید، كه چاشنی كمدی را بدنبال دارد ولی به محض شروع نمایش فیلم این احساس به شما دست می دهد كه چیز متفاوتی از آنچه بصورت روزمره در انیمه ها دیده اید را شاهد خواهید بود. اگرچه Grave of Fireflies ممكنست اندوه، غم وحس همدردی را برای شما به ارمغان آورد، اما شما صاحب تجربه ای جدید از آنچه تاكنون دیده اید خواهید شد.
انیمیشن روان و طراحی واقعگرایانه كاراكترهای این انیمه آن را با سلیر انیمیشنهای معاصر متمایز نموده است. موزیك متن این فیلم برخلاف سایر كارهای Studio Ghibli از آثار كلاسیك Bach, Handel, Vivaldi, Alessandro Marcello, Joseph Haydn, Mozart, and Boccherini برگرفته شده تا بار درام كار را بالاتر ببرد.
عملیات دوبله این فیلم به زبان انگلیسی همانطور كه دوستان بیان كردند بسیار خوب انجام شده و جزو معدود عناوینی است كه نسخه انگلیسی آن هم قابل دیدن و لـ*ـذت بردن است.
این فیلم جزو اولین فیلم انیمه هایی بود كه خود فرصت تماشای آنرا پیدا كردم و خوشحالم كه امكان نوشتن نقد برای چنین شاهكاری نصیب من شد.
سخن پایانی:
در 60 امین سالگرد پایان یافتن جنگ جهانی دوم شركت NTV ژاپن فیلم زنده ای از این داستان در 1 نوامبر سال 2005 به نمایش گذاشت كه برخلاف خط داستانی انیمه داستان را از زاویه دید دخترعمه Setsuko و Seita بازگو می كند كه چطور شاهد است كه شرایط سخت جنگی مادر مهربان او را به یك هیولا تبدیل می كند. زمان این فیلم 2 ساعت و 28 دقیقه می باشد.
#نقد_فارسی


انیمیشن مدفن کرم های شب تاب

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا