خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

malakeh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/2/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
2,693
امتیاز
213
زمان حضور
8 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدایی که وجودم ز وجودش بوجود آمده
نام رمان: جهنم نوردان

نام نویسنده: malakeh {♡مهلا♡} کاربر رمان 98
نام ناظر: دونه انار

ژانر: عاشقانه، جنایی-مافیایی
خلاصه:
باید اول این خلاصه بنویسم بسمه تعالی؟
به قطع نه!
چرا که من یک ابلیسم! یک رانده شده! از خدا، از دنیا، از عشق و از بهشت!
دختری ازجنس خشم و خشر*، دروغ، فریب و فراموشی!
با رنگ مویی عجیب و غریب؛ تابع قوانینی شکست ناپذیر؛ عشق هیجان و عطشی دیوانه وار به خون و عطر دل انگیزش! یک جهنم نورد!
نمیدانم چرا آن کار را کردم؟
نمیدانم ترسم از توطئه در حال وقوع بود که وارد آن ماجرا شدم یا جسارت بیخود و بی جهتم؟
اما درست زمانی به خودم آمدم که دیدم دارم مجازات میشوم، آنهم فقط به پاس فهمیدن چیزی که نباید می فهمیدم!
مجازاتی بی رحمانه و عجیب و رازی عجیب و غریب تر!
و از همه بدتر زمانی بود که فهمیدم قلب وامانده ام بهانه دیگری جز خون برای تند تپیدن پیدا کرده!


نقد و بررسی رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، Reyhan.t، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 2 نفر دیگر

زینب باقری

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/3/21
ارسال ها
93
امتیاز واکنش
1,964
امتیاز
203
سن
20
محل سکونت
ایران
زمان حضور
21 روز 12 ساعت 29 دقیقه
به نام خالق یکتا
نقد رمان جهنم نوردان
هدف حقیقی کتاب‌ها آن است که ذهن را به دام فکر کردن بیندازند.
کریستوفر مورلی
شرط نوشتن یک رمان جنایی خوب، داشتن اطلاعات کافی و مفید در زمینه‌ی اسلحه‌ها، وسیله‌های شکنجه و... است. نویسنده اطلاعات کافی را در این زمینه داشتند و صرفاً با داشتن اطلاعات جزئی و پیش پا افتاده، دست به قلم نشده‌اند. حداقل تا جایی که رمان جهنم‌نوردان نیاز داشت، اطلاعات داشتید.
رمان طرحی قوی دارد. دلیل هر اتفاقی به‌مرور مشخص می‌شود و رمان طبق برنامه پیش می‌رود. ناگفته نماند که سیر رمان کمی سریع است؛ تنها کمی. در داستان‌سرایی خلاقیت به خرج داده‌اید و شیوه‌ی خودتان را برای هر چیزی به کار گرفته‌اید.
می‌دانم هنوز اول رمان است؛ اما میزان هیجانی را که شایسته‌ی یک رمان جنایی-مافیایی است از یاد نبرید. غیرقابل‌پیش‌بینی بودن به این هیجانات کمک می‌کند. همین‌طور از توصیف جزئیات هنگام آدم‌کشی غافل نشوید. مثلا هنگام صحنه مرگ شخصیت، به این جملات بسنده نکنید: از صدایش خوشم نیامد! بیخیال شکنجه! انگشتان حریصم هم تاب نداشتند. صحنه دل انگیزی بود!
البته مقصود من صحنه‌های مرگ شخصیت‌های پر رنگ‌تر است؛ نه شخصیت‌های کم‌اهمیت. در این مورد زیاد لازم نیست پردازش کنید؛ اما می‌توانید با توصیف بیشتر، به نقش بستن صحنه در ذهن خواننده کمک کنید.
در خصوص غیر قابل پیش بینی بودن هم در چندجا این موضوع به چشم می‌خورد و این امیدبخش است. مثل جاسوس بودن آلوین و الوند که البته کمی زود آن را لو دادید یا اینکه الماس خواهر الوند است. این قسمت‌ها بسیار جذاب بودند و مطمئنم که اتفاقات شوکه کننده تری هم در انتظار ما هست.
مقدمه و خلاصه عالی بود. بسیار جذب‌کننده و به‌جا. منتها با خواندن خلاصه و مقدمه کمی ژانر فانتزی در ذهن آدم تداعی می‌شود. مثل اینکه جهنم‌نوردان واقعا در جهنم زندگی می‌کنند و نگهبانان آنجا هستند که البته ژانر جنایی-مافیایی این ابهام را رفع می‌کند.
یک مورد اذیت‌کننده ناهمگن بودن متن بود. اگر دقت کنید شما بعضی جاها را با لحن ادبی و بعضی جاها را با لحن محاوره‌ای نوشته‌اید. بهتر است پارت‌های قبلی را ویرایش کرده و در پارت‌های بعدی هم حواستان را جمع کنید.
توصیفات بسیار خوب بود. توصیف چهره و فضاسازی بسیار به دل می‌نشست. یک نکته را اضافه کنم آن هم اینکه بهتر است برای توصیف ظاهر شخصیت‌ها از روش دیگری استفاده کنید. به‌جای یکهویی بیان کردن ویژگی‌ها، آن‌ها را ذره ذره بیان کنید؛ انگار که جزئی از داستان هستند. مثلا:
دست‌های گوشتالویش را در موهای قهوه‌ایش فرو کرد.
به‌هرحال قلم جذب‌کننده‌ای دارید. از جمله‌های کلیشه‌ای استفاده نشده، شیوه‌ی گویش نو است. هر شخصیت عقاید خودش را دارد. جا دارد بگویم که حتی عقاید شخصیت‌ها هم جالب است. مانند:
-خوشم نمیاد باشم چون اونها مثل ماست وایمیستن تا دشمن به طرف اونها بیاد من می خوام مثل جهنم نوردان درجه 3 این من باشم که به طرف دشمن میرم.
یا جمله‌های دیگر که از زبان شخصیت‌ها بیان می‌شود و آدم را به فکر فرو می‌برد که چه عقیده‌ی جالبی دارد و این همان نکته‌ای است که اول نقد عرض کردم.
به‌طور کلی، هر شخصیت منطق، استدلال و فلسفه‌ی خودش را دارد که این بسیار جذاب است. اگر همین‌طور ادامه دهید و عقاید شخصیت‌ها را در رفتارشان هم نمایان سازید، می‌شود گفت شخصیت‌پردازی را هم مانند سایر موارد بسیار خوب انجام داده‌اید.
شما شیوه‌ی بازی با کلمات را بلدید. حتی در جاهایی که رمان تعلیق دارد، با قلم زیبا خواننده را با خود می‌کشانید.
دیالوگ‌ها قوی هستند. اصلا یکی از دلایلی که رمان از دید ما جذاب می‌شود، همین دیالوگ‌های جذب‌کننده و قوی است.
نکته‌ی مثبت دیگر عکس جلد است. هم محتوا را پوشش می‌دهد و هم مناسب رمان و ژانر مذکور است.
بعضی جاها خوانش مشکل است. بهتر است جملات را ویرایش کنید تا خواننده مجبور نشود ده بار از روی متن بخواند تا آن را بفهمد. مثل این جمله:
در بین کل جهنم نوردان یک جهنم نورد درجه 1؛ چهار جهنم نورد درجه 2، بی شمار جهنم نورد درجه 3، هشت جهنم نورد درجه 4، ده جهنم نورد درجه 5، هشت جهنم نورد درجه 6 و بی شمار جهنم نورد درجه 7 قرار داره.
این جملات نه تنها از نظر خوانش مشکل ایجاد میکند، بلکه خواننده ترجیح می‌دهد قید خواندن آن را بزند و برود پاراگراف بعدی.
جهنم‌نوردان رمانی بود که از سطح انتظارم فراتر بود. روی بعضی از پارت‌ها انگار کمتر وقت گذاشته‌اید و روی بعضی بیشتر. با این وجود، رمانی نیست که مخاطب بعد از خواندن چند پارت بتواند بی‌خیالش شود.
با تشکر از انتقادپذیری شما
زینب باقری
تیم نقد انجمن رمان ۹۸


نقد و بررسی رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، Z.A.H.Ř.Ą༻، ♡Negina♡ و 2 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,273
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 9 ساعت 35 دقیقه
نقد و بررسی رمان‌ جهنم نوردان
به نام حضرت دوست که هر چه هست از اوست

برای خلق یک دنیا و داستان جذاب، همیشه و حتما نیاز به یک تفاوت قابل توجه نداریم، بلکه گاهی اوقات با ایجاد تغیرات جزئی و دیدی جدید می‌توان داستانی زیبا ساخت. همانگونه که در رمان جهنم نوردان، ایده‌ی جدیدی دیده نمی‌شد و همه داستان گروهی مافیایی را بارها دیده‌ بودند منتها قلم خوب نویسنده و دوری از برخی کلیشه های زننده، رمان را جذاب کرده بود. به طور مثال شخصیت اصلی، زیبایی غیر واقعی و افسانه‌ای نداشت و جالب‌تر از همه، قهوه دوست نداشت. همین تغیرات کوچک باعث شده بود خواننده با شخصیت‌ همزاد پنداری کند ولی متاسفانه مشکل این‌جا بود که نام های غیر واقعی این حسن را می‌پوشاند و از باور پذیری می‌کاست‌. همیشه نیاز نیست تمام نام‌ها جزو نام های ساده و قدیمی باشند اما وقتی اکثر نام‌ها جدید و کمتر دیده شده انتخاب می‌شوند رابـ*ـطه خواننده و شخصیت‌ها کمرنگ می‌شود. شخصیت اول شما یعنی الماس، حضور پررنگی داشت و نسبتا شخصیت پردازی خوبی هم داشت و کم‌کم با اخلاق و سلایق او آشنا شدیم اما از باقی شخصیت‌ها چیز چندانی نمی‌دانیم. حتی اگر تمام شخصیت‌های اطراف الماس فرعی باشند که بعد از سه صفحه تقریبا امری غیر ممکن است، باز هم شما باید کمی بیشتر از خلقیات، علایق و سلایق آنها بگویید. اما بخش دیگر شخصیت پردازی، توصیفات چهره است که شما این مورد را تا حد زیادی رعایت کردید اما چون تا به حال شخصیت های نسبتا کمی داشتید بهتر است کمی آرامتر و پیوسته‌تر اطلاعات را بدهید تا در ذهن خواننده ماندگار شود. جز توصیفات چهره، شما نسبتا توصیفات مکان خوبی هم داشتید منتها توصیفاتتان کمی برای تصور کم بود. به طور مثال شما در هر مکانی اعم از رنگ یا شکل اجسام را قید می‌کردید اما تمام بخش های مکان مورد نظر باهم توصیف نمی‌شدند و این مورد باعث می‌شد منِ خواننده نتوانم مکانِ در دهن نویسنده را درست تصور کنم. ولی با این وجود چیزی که کمبودش بیشتر از همه چیز حس می‌شد، احساسات دیالوگ‌ها بود. با اینکه شما تعادل خوبی بین دیالوگ و مونولوگ ایجاد کرده بودید ولی دیالوگ ها زیادی خشک بودند و ما احساس گوینده و خواننده را هنگام صحبت درک نمی‌کردیم. هر چند گاهی می‌گفتید که شخصیت‌ها با چه حالتی صحبت می‌کنند اما برای ملموس‌تر بودن خوب است به جای گفتن، نشان دهید که چگونه بودند. می‌دانم که رمان شما، به جز توصیفات اطلاعات و حرف های زیادی برای گفتن دارد اما متاسفانه شما برای باقی اطلاعات هم همین‌گونه عمل کردید. به طور مثال اطلاعات سه گروه اصلی داستان، شدیدا پشت هم وارد شد و ماندگار نبود‌. همچنین شروع هم با اطلاعات زیادی همراه بود، هر چند رمان شما ژانر معمایی نداشت که برای اطلاعات نقشه بکشید و آرام آرام آن‌هارا وارد سیر داستان کنید، بنابراین انتخاب شیوه دادن اطلاعات برای شما کاملا اختیاری است اما حجم اطلاعات نباید به طوری باشد که خواننده را گنگ کند. موضوع دیگری که حین خواندن رمان، حواس مرا پرت می‌کرد، لحن گنگ شما بود!
"قدم هایم اروم بود؛ دستان مسلحم اروم بود؛ قلبم اروم بود؛ ذهنم اروم بود."
در کل شما در متن رمانتان لحن ادبی و عامیانه را قاتی کرده‌ بودید. چراکه اگر لحن ادبی است باید بگویید قدم هایم آرام بود. اما اگر عامیانه است باید بگویید آروم راه می‌رفتم. این ترکیب شما خواننده را اذیت می‌کند و پیشنهاد می‌کنم لحنتان را بر یک نوع ثابت نگه دارید. ژانر اول انتخابی شما، عاشقانه بود. اما تا به این‌جای کار هیچ خبری از احساسات عاشقانه نبود. نه تنها احساسات کم است بلکه رمان آن فضای احساسی رمان عاشقانه را ندارد بنابراین به شما پیشنهاد می‌کنم ژانر اول را جنایی مافیایی بگذارید که کاملا قالب بر فضای رمان است. همچنین برای جذاب‌تر شدن ژانر مافیایی رمانتان کمی غیرقابل پیش بینی و هیجانی عمل کنید. ضمنا برای بهتر شدن رمان پیشنهاد می‌کنم سیر گذشت زمان را با اتفاقات نشان دهید و به صورت مستقیم نگویید. به طور کلی در ابتدا سیر کمی تند و حضم اتفاقات سنگین بود اما کم کم سیر به تعادل رسید. حالا ضمن بهتر شدن، برای گذر یک هفته، نگویید یک هفته بعد! به جای این کار، با گذر تاریخ یا غیره این تغیر را نشان دهید. با نگاهی کلی به شناسنامه رمانتان نیز می‌توانم بگویم، مقدمه خوبی داشتید منتها خلاصه‌تان نیز شبیه مقدمه بود. چرا که خلاصه کلیشه نویسی مثل دختری از جنس و ... بود و بیشتر شبیه توضیحی بود راجب جهنمی‌ها و قضیه سیب ادم و حوا! بنابراین شبیه مقدمه بود، چون خلاصه باید سوال‌ بر انگیزتر و جدیدتر باشد. همچنین خلاصه کمی ذهن را سمت ژانری تخیلی یا فانتزی می‌برد، پس پیشنهاد می‌کنم کمی از فانتزی نویسی بکاهید تا خلاصه با متنتان ارتباط بیشتری بگیرد. نام رمان شما نیز ترکیبی کوتاه اما جذاب بود منتها کمی تکراری بود چرا که نام های جهنم تورا می‌خواند یا ملکه جهنمی و.. قبلا شنیده‌ایم اما در کل شناسنامه‌ی خوبی داشتید. امیدوارم با استفاده از پیشنهادات و رفع ایرادات به درج عالی برسید.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان ۹۸
حنانه سادات میرباقری
malakeh


نقد و بررسی رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Z.A.H.Ř.Ą༻، malakeh و یک کاربر دیگر

malakeh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/2/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
2,693
امتیاز
213
زمان حضور
8 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خالق یکتا
نقد رمان جهنم نوردان
هدف حقیقی کتاب‌ها آن است که ذهن را به دام فکر کردن بیندازند.
کریستوفر مورلی
شرط نوشتن یک رمان جنایی خوب، داشتن اطلاعات کافی و مفید در زمینه‌ی اسلحه‌ها، وسیله‌های شکنجه و... است. نویسنده اطلاعات کافی را در این زمینه داشتند و صرفاً با داشتن اطلاعات جزئی و پیش پا افتاده، دست به قلم نشده‌اند. حداقل تا جایی که رمان جهنم‌نوردان نیاز داشت، اطلاعات داشتید.
رمان طرحی قوی دارد. دلیل هر اتفاقی به‌مرور مشخص می‌شود و رمان طبق برنامه پیش می‌رود. ناگفته نماند که سیر رمان کمی سریع است؛ تنها کمی. در داستان‌سرایی خلاقیت به خرج داده‌اید و شیوه‌ی خودتان را برای هر چیزی به کار گرفته‌اید.
می‌دانم هنوز اول رمان است؛ اما میزان هیجانی را که شایسته‌ی یک رمان جنایی-مافیایی است از یاد نبرید. غیرقابل‌پیش‌بینی بودن به این هیجانات کمک می‌کند. همین‌طور از توصیف جزئیات هنگام آدم‌کشی غافل نشوید. مثلا هنگام صحنه مرگ شخصیت، به این جملات بسنده نکنید: از صدایش خوشم نیامد! بیخیال شکنجه! انگشتان حریصم هم تاب نداشتند. صحنه دل انگیزی بود!
البته مقصود من صحنه‌های مرگ شخصیت‌های پر رنگ‌تر است؛ نه شخصیت‌های کم‌اهمیت. در این مورد زیاد لازم نیست پردازش کنید؛ اما می‌توانید با توصیف بیشتر، به نقش بستن صحنه در ذهن خواننده کمک کنید.
در خصوص غیر قابل پیش بینی بودن هم در چندجا این موضوع به چشم می‌خورد و این امیدبخش است. مثل جاسوس بودن آلوین و الوند که البته کمی زود آن را لو دادید یا اینکه الماس خواهر الوند است. این قسمت‌ها بسیار جذاب بودند و مطمئنم که اتفاقات شوکه کننده تری هم در انتظار ما هست.
مقدمه و خلاصه عالی بود. بسیار جذب‌کننده و به‌جا. منتها با خواندن خلاصه و مقدمه کمی ژانر فانتزی در ذهن آدم تداعی می‌شود. مثل اینکه جهنم‌نوردان واقعا در جهنم زندگی می‌کنند و نگهبانان آنجا هستند که البته ژانر جنایی-مافیایی این ابهام را رفع می‌کند.
یک مورد اذیت‌کننده ناهمگن بودن متن بود. اگر دقت کنید شما بعضی جاها را با لحن ادبی و بعضی جاها را با لحن محاوره‌ای نوشته‌اید. بهتر است پارت‌های قبلی را ویرایش کرده و در پارت‌های بعدی هم حواستان را جمع کنید.
توصیفات بسیار خوب بود. توصیف چهره و فضاسازی بسیار به دل می‌نشست. یک نکته را اضافه کنم آن هم اینکه بهتر است برای توصیف ظاهر شخصیت‌ها از روش دیگری استفاده کنید. به‌جای یکهویی بیان کردن ویژگی‌ها، آن‌ها را ذره ذره بیان کنید؛ انگار که جزئی از داستان هستند. مثلا:
دست‌های گوشتالویش را در موهای قهوه‌ایش فرو کرد.
به‌هرحال قلم جذب‌کننده‌ای دارید. از جمله‌های کلیشه‌ای استفاده نشده، شیوه‌ی گویش نو است. هر شخصیت عقاید خودش را دارد. جا دارد بگویم که حتی عقاید شخصیت‌ها هم جالب است. مانند:
-خوشم نمیاد باشم چون اونها مثل ماست وایمیستن تا دشمن به طرف اونها بیاد من می خوام مثل جهنم نوردان درجه 3 این من باشم که به طرف دشمن میرم.
یا جمله‌های دیگر که از زبان شخصیت‌ها بیان می‌شود و آدم را به فکر فرو می‌برد که چه عقیده‌ی جالبی دارد و این همان نکته‌ای است که اول نقد عرض کردم.
به‌طور کلی، هر شخصیت منطق، استدلال و فلسفه‌ی خودش را دارد که این بسیار جذاب است. اگر همین‌طور ادامه دهید و عقاید شخصیت‌ها را در رفتارشان هم نمایان سازید، می‌شود گفت شخصیت‌پردازی را هم مانند سایر موارد بسیار خوب انجام داده‌اید.
شما شیوه‌ی بازی با کلمات را بلدید. حتی در جاهایی که رمان تعلیق دارد، با قلم زیبا خواننده را با خود می‌کشانید.
دیالوگ‌ها قوی هستند. اصلا یکی از دلایلی که رمان از دید ما جذاب می‌شود، همین دیالوگ‌های جذب‌کننده و قوی است.
نکته‌ی مثبت دیگر عکس جلد است. هم محتوا را پوشش می‌دهد و هم مناسب رمان و ژانر مذکور است.
بعضی جاها خوانش مشکل است. بهتر است جملات را ویرایش کنید تا خواننده مجبور نشود ده بار از روی متن بخواند تا آن را بفهمد. مثل این جمله:
در بین کل جهنم نوردان یک جهنم نورد درجه 1؛ چهار جهنم نورد درجه 2، بی شمار جهنم نورد درجه 3، هشت جهنم نورد درجه 4، ده جهنم نورد درجه 5، هشت جهنم نورد درجه 6 و بی شمار جهنم نورد درجه 7 قرار داره.
این جملات نه تنها از نظر خوانش مشکل ایجاد میکند، بلکه خواننده ترجیح می‌دهد قید خواندن آن را بزند و برود پاراگراف بعدی.
جهنم‌نوردان رمانی بود که از سطح انتظارم فراتر بود. روی بعضی از پارت‌ها انگار کمتر وقت گذاشته‌اید و روی بعضی بیشتر. با این وجود، رمانی نیست که مخاطب بعد از خواندن چند پارت بتواند بی‌خیالش شود.
با تشکر از انتقادپذیری شما
زینب باقری
تیم نقد انجمن رمان ۹۸
بله خیلی ممنون گلی❤
ممنون از انتقادتون. چشم حتما:flirty4b:


نقد و بررسی رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، πحدیثهπ، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 2 نفر دیگر

malakeh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/2/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
2,693
امتیاز
213
زمان حضور
8 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی رمان‌ جهنم نوردان
به نام حضرت دوست که هر چه هست از اوست

برای خلق یک دنیا و داستان جذاب، همیشه و حتما نیاز به یک تفاوت قابل توجه نداریم، بلکه گاهی اوقات با ایجاد تغیرات جزئی و دیدی جدید می‌توان داستانی زیبا ساخت. همانگونه که در رمان جهنم نوردان، ایده‌ی جدیدی دیده نمی‌شد و همه داستان گروهی مافیایی را بارها دیده‌ بودند منتها قلم خوب نویسنده و دوری از برخی کلیشه های زننده، رمان را جذاب کرده بود. به طور مثال شخصیت اصلی، زیبایی غیر واقعی و افسانه‌ای نداشت و جالب‌تر از همه، قهوه دوست نداشت. همین تغیرات کوچک باعث شده بود خواننده با شخصیت‌ همزاد پنداری کند ولی متاسفانه مشکل این‌جا بود که نام های غیر واقعی این حسن را می‌پوشاند و از باور پذیری می‌کاست‌. همیشه نیاز نیست تمام نام‌ها جزو نام های ساده و قدیمی باشند اما وقتی اکثر نام‌ها جدید و کمتر دیده شده انتخاب می‌شوند رابـ*ـطه خواننده و شخصیت‌ها کمرنگ می‌شود. شخصیت اول شما یعنی الماس، حضور پررنگی داشت و نسبتا شخصیت پردازی خوبی هم داشت و کم‌کم با اخلاق و سلایق او آشنا شدیم اما از باقی شخصیت‌ها چیز چندانی نمی‌دانیم. حتی اگر تمام شخصیت‌های اطراف الماس فرعی باشند که بعد از سه صفحه تقریبا امری غیر ممکن است، باز هم شما باید کمی بیشتر از خلقیات، علایق و سلایق آنها بگویید. اما بخش دیگر شخصیت پردازی، توصیفات چهره است که شما این مورد را تا حد زیادی رعایت کردید اما چون تا به حال شخصیت های نسبتا کمی داشتید بهتر است کمی آرامتر و پیوسته‌تر اطلاعات را بدهید تا در ذهن خواننده ماندگار شود. جز توصیفات چهره، شما نسبتا توصیفات مکان خوبی هم داشتید منتها توصیفاتتان کمی برای تصور کم بود. به طور مثال شما در هر مکانی اعم از رنگ یا شکل اجسام را قید می‌کردید اما تمام بخش های مکان مورد نظر باهم توصیف نمی‌شدند و این مورد باعث می‌شد منِ خواننده نتوانم مکانِ در دهن نویسنده را درست تصور کنم. ولی با این وجود چیزی که کمبودش بیشتر از همه چیز حس می‌شد، احساسات دیالوگ‌ها بود. با اینکه شما تعادل خوبی بین دیالوگ و مونولوگ ایجاد کرده بودید ولی دیالوگ ها زیادی خشک بودند و ما احساس گوینده و خواننده را هنگام صحبت درک نمی‌کردیم. هر چند گاهی می‌گفتید که شخصیت‌ها با چه حالتی صحبت می‌کنند اما برای ملموس‌تر بودن خوب است به جای گفتن، نشان دهید که چگونه بودند. می‌دانم که رمان شما، به جز توصیفات اطلاعات و حرف های زیادی برای گفتن دارد اما متاسفانه شما برای باقی اطلاعات هم همین‌گونه عمل کردید. به طور مثال اطلاعات سه گروه اصلی داستان، شدیدا پشت هم وارد شد و ماندگار نبود‌. همچنین شروع هم با اطلاعات زیادی همراه بود، هر چند رمان شما ژانر معمایی نداشت که برای اطلاعات نقشه بکشید و آرام آرام آن‌هارا وارد سیر داستان کنید، بنابراین انتخاب شیوه دادن اطلاعات برای شما کاملا اختیاری است اما حجم اطلاعات نباید به طوری باشد که خواننده را گنگ کند. موضوع دیگری که حین خواندن رمان، حواس مرا پرت می‌کرد، لحن گنگ شما بود!
"قدم هایم اروم بود؛ دستان مسلحم اروم بود؛ قلبم اروم بود؛ ذهنم اروم بود."
در کل شما در متن رمانتان لحن ادبی و عامیانه را قاتی کرده‌ بودید. چراکه اگر لحن ادبی است باید بگویید قدم هایم آرام بود. اما اگر عامیانه است باید بگویید آروم راه می‌رفتم. این ترکیب شما خواننده را اذیت می‌کند و پیشنهاد می‌کنم لحنتان را بر یک نوع ثابت نگه دارید. ژانر اول انتخابی شما، عاشقانه بود. اما تا به این‌جای کار هیچ خبری از احساسات عاشقانه نبود. نه تنها احساسات کم است بلکه رمان آن فضای احساسی رمان عاشقانه را ندارد بنابراین به شما پیشنهاد می‌کنم ژانر اول را جنایی مافیایی بگذارید که کاملا قالب بر فضای رمان است. همچنین برای جذاب‌تر شدن ژانر مافیایی رمانتان کمی غیرقابل پیش بینی و هیجانی عمل کنید. ضمنا برای بهتر شدن رمان پیشنهاد می‌کنم سیر گذشت زمان را با اتفاقات نشان دهید و به صورت مستقیم نگویید. به طور کلی در ابتدا سیر کمی تند و حضم اتفاقات سنگین بود اما کم کم سیر به تعادل رسید. حالا ضمن بهتر شدن، برای گذر یک هفته، نگویید یک هفته بعد! به جای این کار، با گذر تاریخ یا غیره این تغیر را نشان دهید. با نگاهی کلی به شناسنامه رمانتان نیز می‌توانم بگویم، مقدمه خوبی داشتید منتها خلاصه‌تان نیز شبیه مقدمه بود. چرا که خلاصه کلیشه نویسی مثل دختری از جنس و ... بود و بیشتر شبیه توضیحی بود راجب جهنمی‌ها و قضیه سیب ادم و حوا! بنابراین شبیه مقدمه بود، چون خلاصه باید سوال‌ بر انگیزتر و جدیدتر باشد. همچنین خلاصه کمی ذهن را سمت ژانری تخیلی یا فانتزی می‌برد، پس پیشنهاد می‌کنم کمی از فانتزی نویسی بکاهید تا خلاصه با متنتان ارتباط بیشتری بگیرد. نام رمان شما نیز ترکیبی کوتاه اما جذاب بود منتها کمی تکراری بود چرا که نام های جهنم تورا می‌خواند یا ملکه جهنمی و.. قبلا شنیده‌ایم اما در کل شناسنامه‌ی خوبی داشتید. امیدوارم با استفاده از پیشنهادات و رفع ایرادات به درج عالی برسید.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان ۹۸
حنانه سادات میرباقری
malakeh
مرسی عزیزم❤
ممنون از انتقادتون. چشم حتما:dance2b:


نقد و بررسی رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، πحدیثهπ، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا