خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
وحشیانه خواستن

خلاصه ی داستان: اندرو جوانی ست عاشق درامز که می خواهد مانند نوازنده های افسانه ایِ این ساز، به اوج برسد اما در این راه به استادی سختگیر به نام فلچر برمی خورد که به این راحتی ها نمی شود راضی اش کرد …
یادداشت: یا هستی یا نیستی. یا داری کاری را انجام می دهی یا اصلاً آن را انجام نمی دهی. یا می خواهی یا نمی خواهی. وقتی می خواهی، باید با تمام وجودت بخواهی، با تمام تار و پودت و نگاه نکنی که چه می گویند و چه می کنند و چه می شود. باید با حرص بخواهی. باید وحشیانه بخواهی. همانطور که اندرو خواست و شد و این فیلمِ مهمِ سال ۲۰۱۴ را تبدیل کرد به فیلمی الهام بخش برای همه ی آن انسان هایی که با کوچکترین بادِ مخالف پس می کِشند. اینجا صحبت توهین و تحقیر و فحش و کتک است. اگر مردش هستی، اگر می خواهی، عقب نمی کِشی، اما اگر مردش نباشی، آدمش نباشی، مثل آن ترومپت زنِ گروه، با چهار تا فحش، گریه کنان گروه را ترک خواهی کرد و حتی نخواهی دانست که اشتباه از تو نبوده، که خواسته اند تو را امتحان کنند و تو زود پس کشیدی، چرا که اعتماد به نفس نداشتی. به خودت اعتماد نداشتی که بدانی کارَت درست است. اندرو می گوید: (( من می خوام عالی باشم )). تمام. این همه ی آن چیزی ست که باید باشد؛ (( عالی بودن )). اندرو مثل یک حیوانِ وحشی، به دنبال طعمه اش، حریصانه می دود. تصادفِ ترسناکِ ماشین و مجروح شدن هم جلودارش نیست. او وحشیانه می خواهد؛ تمرینِ دیوانه وار تا حد شُره کردنِ خون از دستان، عرقِ روی پیشانی، تحقیر و توهین شنیدن، پاشیدن خون روی چوب های درامز، دستِ خون آلود را در یخ فرو بردن برای نواختنِ بیشتر و بیشتر، چسب روی چسب برای جلوگیری از خونریزی … این یعنی حریصانه خواستن. اندرو حتی دختر را هم پس می زند تا فقط و فقط به نواختن بیندیشد و حتی وقتی دوباره به سمتِ دختر برمی گردد و می فهمد که او حالا با شخص دیگری ست، دیگر می فهمد که می خواهد واقعاً همانی باشد که از بچگی می خواسته؛ آدمی که همه درباره اش حرف بزنند، نه آدمی که نود سال زندگی کند و آخرش هم کسی نداند ” که” بوده و “چه” کرده. فرانکلین روزولت چنین جمله ای دارد: (( به دنبالِ به دست آوردنِ ماه بروید. اگر نتوانستید آن را از آنِ خود سازید هنوز می توانید به دنبالِ ستاره ها باشید. )) حالا قضیه اینجاست که اندرو فقط آن ماه را می خواهد. ستاره ها برایش کوچک هستند، اصلاً برایش اهمیتی ندارند. در همین مسیر است که فلچر، این مرد عجیب و غریب و لعنتی، سکوی پرتابی می شود برای اندرو. فلچری که مرز جنون و نبوغ، فرشته و شیطان را درنوردیده؛ لحظه ای گریه، لحظه ای خنده، لحظه ای آرامش و لحظه ای دیگر خشمی طوفانی؛ انسانی ضد و نقیض که با زجر دادن اندرو به اوج می رساندش. یک بار اندرو از فلچر سئوال می کند اگر آن هایی که او تحقیرشان می کند تا مثلاً آن ها را به بالاترین حدِ ظرفیت شان برساند، دچارسرخوردگی شوند چه؟ فلچر جواب می دهد اگر اینطور شود ( و آن ها دلسرد شوند ) پس پیداست که اینکاره نبوده اند از اول. مثل همان شاگرد قدیمی فلچر که از افسردگی ( ظاهراً به خاطر همین فشارهای عصبی ای که فلچر به او وارد کرده بود ) دست به خودکشی می زند.


معرفی فیلم شلاق دو طرفه

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
فیلم محل مجادله و کشمکش دو شخصیت اصلی اش است. یک درامِ دو نفره ی جذاب که جذابیتش علاوه بر مفهوم و محتوا و میزانِ دستکاری شاخک های حسیِ بیننده و علاقه‌مندِ او برای همدردی با اندرو و کارتارسیسِ پایانیِ همراه با او و البته بازی های چشمگیرِ بازیگران، به پیچ و خم های داستانی اش هم برمی گردد که لحظه ای متوقف نمی شود و هر لحظه با ایده ای جدید، بیننده را دنبال خود می کِشد. به عنوان مثال می توان به چند ایده اشاره کرد: فلچر، جوانِ ترومپت نواز را به خاطرِ کوک نبودنِ سازش از گروه اخراج می کند اما بعدش می گوید او سازش کوک بوده و می خواسته امتحانش کند و همین که ترومپت نواز نمی دانسته مشکلی نداشته، خودش مشکل بزرگی ست. جلوتر پوشه ی نت های درامِر اصلیِ گروه با بی دقتی اندرو گم می شود و این عاملی می شود تا اندرو که نت ها را از حفظ است، خودی نشان دهد. کمی بعد سکانس بی نظیر تمرین طاقت فرسا با سه درامِرِ گروه که ساعت ها طول می کِشد و باز جلوتر، تصادف اندرو، دیر رسیدن به اجرا، درگیری بدنی با فلچر و … همینطور که می بینید، هر سکانس، ایده ی جدیدی رو می کند و قدمی به جلو برمی دارد تا مخاطب از جایش تکان نخورد و برسد به آن سکانسِ حدوداً ده دقیقه ایِ پایانیِ فیلم که اوجِ خشم و حرص و یکی شدنِ استاد و شاگرد و حتی معکوس شدنِ رابـ*ـطه ی آن هاست. جایی که اندرو می رسد به ماه. در این سکانس درخشان که ترکیب موسیقی و تدوین و کارگردانی و بازی ست، مخاطب هم همراه اندرو خودش را خالی می کند و همراه او احساس می کند آنقدر قدرت پیدا کرده است که ماه را در مشتش فشار بدهد.

ac11f4865f37f2b0169927de74917fde.jpg

#سینما_ی_خانگی_من


معرفی فیلم شلاق دو طرفه

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا