M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,858
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتاب جمعوجور و معروف دونا تارت به زندگی درونی تئو سرک میکشد؛ مرد جوانی که با منفجرشدن بمبی در یک گالری هنری در نیویورک، مادرش را از دست میدهد و نقاشی معروفی را بهصورت غیرقانونی بهدست میآورد. جان کرولی بهشدت تلاش میکند تا جاهطلبی این رمان را در اقتباسی سینمایی به روی پرده بیاورد. تئو چه بهعنوان یک نوجوان (با بازی اوکس فگلی) چه بهعنوان یک جوان بیستوچند ساله (با بازی انسل الگورت)، ظاهری ساده اما غیرقابلپیشبینی دارد و به نظر میرسد که عمق افکار او بیشتر از چیزی است که در نگاه اول میبینیم.
رکورد فروش انتقام جویان آخر بازی سینما را تکان داد
میدانیم که او به داروهای تجویزی اعتیاد دارد، لوازم آنتیک را تحسین میکند و یک اثر هنری گرانبها را زیر تـ*ـخت خود پنهان کرده است اما حتی با وجود مدتزمان ۱۵۰ دقیقهای فیلم «گلدفینچ»، باز هم روان او برای ما مبهم باقی میماند؛ این در حالی است که تارت در کتابش، کاوشی بسیار خوب در این زمینه انجام داده است. تئو برای مدتی در نیویورک میچرخد، سپس به وگاس میرود و با دو پسری که اصالت اوکراینی دارند (با بازی فین ولفهارد و آنورین برنارد) دوست میشود. تئو به نیویورک برمیگردد و توسط یک کلکسیونر آثار هنری به نام لوسیوس (با بازی دنی اوهر) مورد تهدید قرار میگیرد، اما هیچکدام از این اتفاقات باعث تند شدن ضربان قلب یا تکان خوردن ما نمیشوند.
باقی شخصیتها هم چندان سرزندهتر نیستند؛ چه مادر مسئولیتپذیر خانواده (با بازی نیکول کیدمن)، چه جفری رایت و حتی پدر بیمسئولیت (با بازی لوک ویلسون)، همگی دائما با حالتی یکطرفه و مونولوگ مانند خطاب به این پسر بیچاره صحبت میکنند و با چنان لحن سنگینی حرف میزنند که انگار میدانند دارند سخنرانی یک نویسنده برنده جایزه پولیتزر را روخوانی میکنند. اما حداقل ضمن تماشای این اثر، تصاویری عالی میبیینیم؛ فیلم «گلدفینچ» توسط راجر دیکنز فیلمبرداری شده است که میتواند حتی یک استخر شنا در لاس وگاس را تبدیل به مکانی رویایی و اساطیری کند. اما تمام این زحمات، ظاهرا بیفایده و سست هستند، چراکه این فیلم فاقد عمق و بینش نسبت به منبع اصلی خود است. درواقع یک مینی سریال، بهتر این اینها میتوانست حق مطلب را در مورد این داستان ادا کند. این فیلم افسرده کننده و افراطی با درخشش فیلم قبلی کرولی، یعنی «بروکلین»، فاصله زیادی دارد؛ تلاش کارگردان حتی در زمانی که فضای دلهرهآور را به طرز مضحکی وارد دقایق پایانی فیلم میکند و تئو را در برابر آدمکشهای دنیای زیرزمینی قرار میدهد، فایده خاصی ندارد.
فیلم «گلد فینچ» مثالی مهم است که شکست خوردن تلاشی زیاد برای تبدیل کردن یک رمان موفق به یک فیلم موفق را به نمایش میگذارد؛ درواقع، تماشا کردن یک کبوتر به مدت ۱۴۹ دقیقه ممکن است برای شما بسیار جالبتر باشد.
#فیلیمو_شات
رکورد فروش انتقام جویان آخر بازی سینما را تکان داد
میدانیم که او به داروهای تجویزی اعتیاد دارد، لوازم آنتیک را تحسین میکند و یک اثر هنری گرانبها را زیر تـ*ـخت خود پنهان کرده است اما حتی با وجود مدتزمان ۱۵۰ دقیقهای فیلم «گلدفینچ»، باز هم روان او برای ما مبهم باقی میماند؛ این در حالی است که تارت در کتابش، کاوشی بسیار خوب در این زمینه انجام داده است. تئو برای مدتی در نیویورک میچرخد، سپس به وگاس میرود و با دو پسری که اصالت اوکراینی دارند (با بازی فین ولفهارد و آنورین برنارد) دوست میشود. تئو به نیویورک برمیگردد و توسط یک کلکسیونر آثار هنری به نام لوسیوس (با بازی دنی اوهر) مورد تهدید قرار میگیرد، اما هیچکدام از این اتفاقات باعث تند شدن ضربان قلب یا تکان خوردن ما نمیشوند.
باقی شخصیتها هم چندان سرزندهتر نیستند؛ چه مادر مسئولیتپذیر خانواده (با بازی نیکول کیدمن)، چه جفری رایت و حتی پدر بیمسئولیت (با بازی لوک ویلسون)، همگی دائما با حالتی یکطرفه و مونولوگ مانند خطاب به این پسر بیچاره صحبت میکنند و با چنان لحن سنگینی حرف میزنند که انگار میدانند دارند سخنرانی یک نویسنده برنده جایزه پولیتزر را روخوانی میکنند. اما حداقل ضمن تماشای این اثر، تصاویری عالی میبیینیم؛ فیلم «گلدفینچ» توسط راجر دیکنز فیلمبرداری شده است که میتواند حتی یک استخر شنا در لاس وگاس را تبدیل به مکانی رویایی و اساطیری کند. اما تمام این زحمات، ظاهرا بیفایده و سست هستند، چراکه این فیلم فاقد عمق و بینش نسبت به منبع اصلی خود است. درواقع یک مینی سریال، بهتر این اینها میتوانست حق مطلب را در مورد این داستان ادا کند. این فیلم افسرده کننده و افراطی با درخشش فیلم قبلی کرولی، یعنی «بروکلین»، فاصله زیادی دارد؛ تلاش کارگردان حتی در زمانی که فضای دلهرهآور را به طرز مضحکی وارد دقایق پایانی فیلم میکند و تئو را در برابر آدمکشهای دنیای زیرزمینی قرار میدهد، فایده خاصی ندارد.
فیلم «گلد فینچ» مثالی مهم است که شکست خوردن تلاشی زیاد برای تبدیل کردن یک رمان موفق به یک فیلم موفق را به نمایش میگذارد؛ درواقع، تماشا کردن یک کبوتر به مدت ۱۴۹ دقیقه ممکن است برای شما بسیار جالبتر باشد.
#فیلیمو_شات
نقد و بررسی فیلم سستی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com