خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

_MAHAN_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/7/20
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,500
امتیاز
163
زمان حضور
7 روز 19 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: دختری به نام جغد | A Girl Called Owl
نویسنده: Amy Wilson
مترجم: ماهان
ژانر: تخیلی

خلاصه: یک جغد سیزده ساله، هیچ وقت پدرش را ندیده و مادرش به او نمی‌گوید که پدر کیست. اما جغد جوان شروع به دیدن الگوهای مات و عجیب روی پوستش می‌کند. از طریق یک پسر عجیب و جدید در مدرسه‌اش به اسم آلبریک، درمورد داستان‌های پریان و جهانی جادویی یاد می‌گیرد؛ چیزهایی که مادرش به او گفته بود واقعی هستند.
و پدرش در واقع جک فراست [1] است.
جغد به زودی خودش را میان دو دنیای پریان و انسان‌ها پیدا می‌کند؛ جایی که وجودش چندان مورد استقبال قرار نمی‌گیرد، حتی توسط پدر خودش.
____________
1:
Jack Frost


رمان دختری به نام جغد | ماهان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: M O B I N A، The unborn، Mahla_Bagheri و 4 نفر دیگر

_MAHAN_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/7/20
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,500
امتیاز
163
زمان حضور
7 روز 19 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
مقدمه

جک
فکر کردم قامتی را آن‌جا دیدم.
قامتی که در دریاچه می‌رقصید.
تنها بود، اما برای یخ دریاچه می‌رقصید.
کاری که داشت در هوشیاری انجام ‌می‌داد.
فکر کردم سایه‌ای را آن‌جا دیدم.
در ظالمانه‌ترین ساعت زمستان...
زمانی که شبنم‌های زیبا و بدجنس روی شجاع‌ترین گل یخ می‌زنند...
فکر کردم تو را دیدم، جک فراست.
پلک زدم و تو رفته بودی.
جادویی که تو به جا گذاشتی...
دارد در زیر نور طلوع خورشید، می‌درخشد. [۱]

***​

وقتی شما یک بچه دارید، نباید اسم او را یک چیز احمقانه بگذارید.
اسمش را سیب یا گلابی و یا لوبیا نگذارید.
اسم او را جغد نگذارید!
این نصحیت‌ها برای من کمی دیر شده است؛ زیرا او این‌کار را کرد. او اسم من را جغد گذاشت. سیزده سال پیش، او به بچه ظریف و کوچکی که من بودم، نگاه کرد و تصمیم گرفت که اسم جغد، اسم خوبی برای این بچه خواهد بود.
حدس می‌زنم اصلا این را نمی‌دانست که وقتی بزرگ شوم، موهای بلوند سفیدی خواهم داشت که اطراف چهره‌ام مانند پر تکان می‌خورند و اهمیتی ندارد با آن‌ها چه کار کنم (آن موها باز هم جلوی صورتم می‌آیند.) و نمی‌دانست آن چشمانم از رنگ آبی دوران نوزادی، به قهوه‌ای روشن که به زردی می‌زنند، تبدیل و بینی من شبیه منقار خواهد شد.
او باید مورد آخر را دیده باشد، اگرچه که من تمام این‌ها را از خودش به ارث برده بودم.
من جغدها را دوست دارم؛ فکر می‌کنم آن‌ها زیبا هستند؛ ولی می‌دانید، سر من 360 درجه نمی‌چرخد، نمی‌توانم پرواز کنم و در طول شب شکار نمی‌کنم.
این‌ها تمام سوالاتی هستند که در طول این سال‌ها بچه‌های دیگر از من می‌پرسند و وقتی به مادرم درمورد این‌ها می‌گویم، مادرم می‌خندد.
______________________________
۱: اگر شعر رو متوجه نشدید، به طور خلاصه منظورش این هست که در سردترین ساعت روزهای زمستانی، زمانی که شبنم‌ها هم یخ می‌زنند، جک فراست رو دید. م.


رمان دختری به نام جغد | ماهان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: M O B I N A، دلارام راد، زهرا.م و 4 نفر دیگر

_MAHAN_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/7/20
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,500
امتیاز
163
زمان حضور
7 روز 19 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
او درحالی که سرش را از کاری که انجام می‌دهد، بالا می‌آورد، فریاد می‌زند:
- دیدی؟! تو از قبل هم با بقیه فرق داشتی. تو از قبل متفاوت بودی. جالب نیست؟!
او خیلی زیباست، مادرم. این چیز ناخودآگاهی نبود، مثل این‌که او مادرم است، پس باید زیبا باشد؛ او واقعا زیبا بود.
چشمان سیاه و بزرگی داشت. موهای پر پشت تیره‌ای دارد و وقتی لبخند می‌زند، وقتی می‌خندد، خیلی سخت است که به او ملحق نشوم.
من تمام تلاشم را می‌کنم که همراهش نشوم.
اسمش ایسولده هست. معمولا لباس‌های روشن می‌پوشد و به مچ دستش النگو می‌اندارد. او بوی چیزهای گرم می‌دهد: وانیل، دارچین، پرتقال، انگورفرنگی سیاه و حدس می‌زنم که او بوی یک چیز قوی‌تر هم می‌دهد.
دوستانم عاشقش هستند.
این چیزی هست که آزارم می‌دهد.
***
- اول مک‌براید!
سرم را از روی میز بلند می‌کنم.
آقای لئونارد روی لبه‌ی میز نشسته و مچ‌پاهایش را روی هم انداخته بود. به دستانش که روی میز بود، تکیه داد و انگشتش روی میز ضرب گرفت.
یک نمودار پشت سر او، روی تخته کشیده شده بود؛ اصلا برایم مهم نبود.
- داری گوش می‌دی دیگه؟
- بله آقا.


رمان دختری به نام جغد | ماهان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: M O B I N A، The unborn، دلارام راد و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا