fret
(verb)
(about/over something)
معنا:
فِرِت به معنای نگران یا دلواپس شدن است به طوری که فرد قادر به آرام کردن خودش نباشد.
مثال:
Fretting about it won't help
نگران بودن در موردش هیچ کمکی نمیکند.
Her baby starts to fret as soon as she goes out of the room
کودکش به محض اینکه او از اتاق خارج میشود، شروع به بیقراری میکند.
The director fretted over every detail of the show's opening night performance
کارگردان نگران تمام جزئیات نمایش شب بازگشایی بود.
Notre Dame had four players who needed surgery this week. … It's a troubling start that every coach frets about
نتردام چهار بازیکن داشت که این هفته نیازمند جراحی شدند... این شروع مشکلی است که هر مربیای نگرانش میشود.
دانستنی:
معنای اصلی کلمه فِرت «خوردن» است. به گونهای که گفته میشود:
"Moths fretted the clothing"
شبپرهها لباس را خوردند.
اما بیشتر به صورت تصویری برای توصیف اعمالی که دچار خوردگی یا فرسودگی می شوند، استفاده می شود:
A river "frets away" at its banks
رودخانهای کرانههای خود را میفرساید.
یا ممکن است گفته شود چیزی با گذشت زمان یا سن از بین میرود. | fretted out
Fret همچنین در مورد تجربیات احساسی صدق می کند به طوری که: چیزی که "کسی را می خورد" یعنی باعث "ناراحتی قلب یا ذهنش" می شود.
something that eats away at someone: something is fretting his heart or mind
آموزش لغتِ روز | Word of the Day
بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com