M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
داستانها و افسانهها همواره در میان مردم جهان رواج گستردهای داشتهاند. فرقی ندارد که اهل کدام منطقه از کرهی خاکی باشند؛ مردم دوست دارند افسانهها را برای یکدیگر تعریف کنند و به پدیدهها و اتفاقات خیالی رنگ و بوی واقعیت ببخشند. موجودات افسانهای نیز از دل همین قصهها بهوجود آمدند و کم کم به عضوی جدایی ناپذیر از فرهنگ انسانها تبدیل شدند.
بسیاری از این داستانها، صرفا داستان بودند و تقریبا همه میدانستند نباید آنها را باور کرد. اما گاهی نیز این داستانها فقط حاصل تخیلات نبودند و ریشه در تجربیات واقعی داشتند. در دورهای که زندگی میکنیم، شاید ومپایرها یا به زبان خودمان همان خونآشامها سهم مهمی در این داستانهای تخیلی داشته باشند. نیازی نیست اثبات کنیم که زامبیها وجود ندارند. یا گرگینهها و حتی پریهای دریایی. اما ماجرای ومپایرها بسیار جدیتر از این حرفها است. آنقدر جدیتر که هنوز هم در قرن بیست و یکم از خود میپرسیم: «آیا ومپایرها واقعا وجود دارند؟»
شاید این سؤال خنده دار به نظر برسد، اما واقعا عدهی زیادی هستند که به وجود خون آشامها در زمان حال یا در برههی خاصی از تاریخ ایمان دارند. گزارشها و مشاهدات ثبت شده چیزهایی را نشان میدهند که نمیتوان بهسادگی آنها را رد کرد. باورهای عموم دربارهی ومپایرها مختلف است، اما چیزی که میدانیم این است که ترس از این موجودات، در دورهی خاصی از تاریخ واقعا گریبانگیر عدهی زیادی شده.
مردان، زنان و حتی کودکان زیادی بهخاطر این باور اعدام شده، سوزانده شده یا حتی زندهبهگور شدهاند. به همین خاطر شاید بد نباشد افسانهی ومپایرها را بیشتر و دقیقتر مرور کنیم. امروز حضور این موجودات، نهتنها در داستانهای محلی، بلکه بهصورت گستردهای در همهی شاخههای سرگرمی دیده میشود. حضور آنها در ادبیات آغاز شد، در سینما و تلویزیون ادامه یافت و با بازیهای ویدیویی وارد دورهی جدیدی شد.
تاجایی که برخی از خونآشامها توانستند در میان محبوبترین شخصیتهای خیالی تاریخ در میان مردم جای بگیرند. تاکنون در بازیهای زیادی کنترل ومپایرها را در دست گرفتهایم. از جناب دراکولای سری «کسلوینیا» گرفته تا شخصیتهای پیچیده و عمیق «میراث کین». البته سالها طول کشید تا دستمان به شبیهساز کامل و دقیقی، چون ومپایر «دونتناد» برسد.
ومپایرها در دنیای ویدیوگیم خاطرات خوبی را برای مخاطبان رقم زدهاند. در دنیای ادبیات هم با کتابهایی نظیر «دراکولا»ی برام استوکر و «کارمیلا» عدهی زیادی به این موجودات خون خوار علاقهمند شدند. «نوسفراتو» و «دراکولا» هم توانستند در سینما بار این وظیفه را بهدوش بکشند و چنین شد که خونآشامها از لولوخورخورههایی که بومیها برای ترساندن کودکانشان از آنها استفاده میکردند، به یکی از مهمترین اجزای ادبیات و سینمای وحشت تبدیل شدند.
در این نوشتار، ومپایرها را آنطور که در افسانهها آمدهاند معرفی میکنیم و سری به تاریخچهی شکلگیری آنها میزنیم. پس از آن از حضورشان در ادبیات، سینما و بازیهای ویدیویی میگوییم و اندکی هم دربارهی سوابقشان در تاریخ و گفتههای مردم محلی بحث میکنیم! با زومجی همراه باشید.
کلمهی انگلیسی Vampire از واژهی آلمانی Vampir وارد این زبان شده است. زبان آلمانی نیز این واژه را در قرن هجدهم از زبان صربی قرض گرفته. در زبان صربها عبارت «вампир» (یا همان Vampir) برای اشاره به خفاشها یا موجوداتی که توانایی پرواز کردن دارند به کار میرود. البته نظرات و تئوریهای مختلفی دربارهی معنی این کلمه وجود دارد.
عدهای آن را به دو بخش «وم» و «پیر» تقسیم کردهاند و معانی جداگانهای به هر یک دادهاند. وم به معنای دندان و پیر بهمعنی نوشیدن. تئوری دیگری میگوید که این واژهی اسلاوی، از لغتی ترکی گرفته شده که به معنای «موجودی شیطانی و پلید» یا حتی «جادوگر» است. درهرصورت، امروزه این واژه به باور عموم به موجوداتی گفته میشود که دندانهای نیش بلندی دارند و از خون دیگران تغذیه میکنند. این کلمه در سایر زبانهای اسلاوی به اشکالی، چون Vampir، upír یا حتی upyr نیز نوشته میشود.
Mother تاریخچهی این موجودات افسانهای را میتوان به اسطورههای کهن یونانی نسبت داد. «فقط ومپایرها هستند که میتوانند یک ومپایر دیگر به وجود آورند». پس با این حساب اگر ومپایرها فقط از ومپایرها زاده میشوند، پس نخستین ومپایر دقیقا از کجا آمده است؟!
این منطق دقیقا شبیه همان مسئلهی معروف است که میگوید اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟ طبق همین منطق، باید از ابتدا یک ومپایر وجود داشته باشد تا بتواند دیگران را نیز به نفرین خودش دچار کند. البته اطلاعاتی که از اولین ومپایر در دسترس است، محدود و گنگ هستند، اما طبق افسانهها، باید برای یافتن ریشهی این موجود به دریای مدیترانه و سرزمینهای اطرافش رجوع کنیم.
نخستین ومپایر تاریخ، از ابتدا نه یک خونآشام، بلکه یک انسان کاملا معمولی بود. او که «امبروجیو» نام داشت، مردی ایتالیایی، جوان و ماجراجو بود که همین ویژگی، او را به شهر «دِلفی» در یونان باستان کشاند. او در آنجا با ماجراهای فراوانی روبهرو میشود و برخوردهای معتددش با خدایان آن سرزمین، باعث میشود دیگر هیچ وقت آن مرد سابق نباشد.
بسیاری از این داستانها، صرفا داستان بودند و تقریبا همه میدانستند نباید آنها را باور کرد. اما گاهی نیز این داستانها فقط حاصل تخیلات نبودند و ریشه در تجربیات واقعی داشتند. در دورهای که زندگی میکنیم، شاید ومپایرها یا به زبان خودمان همان خونآشامها سهم مهمی در این داستانهای تخیلی داشته باشند. نیازی نیست اثبات کنیم که زامبیها وجود ندارند. یا گرگینهها و حتی پریهای دریایی. اما ماجرای ومپایرها بسیار جدیتر از این حرفها است. آنقدر جدیتر که هنوز هم در قرن بیست و یکم از خود میپرسیم: «آیا ومپایرها واقعا وجود دارند؟»
شاید این سؤال خنده دار به نظر برسد، اما واقعا عدهی زیادی هستند که به وجود خون آشامها در زمان حال یا در برههی خاصی از تاریخ ایمان دارند. گزارشها و مشاهدات ثبت شده چیزهایی را نشان میدهند که نمیتوان بهسادگی آنها را رد کرد. باورهای عموم دربارهی ومپایرها مختلف است، اما چیزی که میدانیم این است که ترس از این موجودات، در دورهی خاصی از تاریخ واقعا گریبانگیر عدهی زیادی شده.
مردان، زنان و حتی کودکان زیادی بهخاطر این باور اعدام شده، سوزانده شده یا حتی زندهبهگور شدهاند. به همین خاطر شاید بد نباشد افسانهی ومپایرها را بیشتر و دقیقتر مرور کنیم. امروز حضور این موجودات، نهتنها در داستانهای محلی، بلکه بهصورت گستردهای در همهی شاخههای سرگرمی دیده میشود. حضور آنها در ادبیات آغاز شد، در سینما و تلویزیون ادامه یافت و با بازیهای ویدیویی وارد دورهی جدیدی شد.
تاجایی که برخی از خونآشامها توانستند در میان محبوبترین شخصیتهای خیالی تاریخ در میان مردم جای بگیرند. تاکنون در بازیهای زیادی کنترل ومپایرها را در دست گرفتهایم. از جناب دراکولای سری «کسلوینیا» گرفته تا شخصیتهای پیچیده و عمیق «میراث کین». البته سالها طول کشید تا دستمان به شبیهساز کامل و دقیقی، چون ومپایر «دونتناد» برسد.
ومپایرها در دنیای ویدیوگیم خاطرات خوبی را برای مخاطبان رقم زدهاند. در دنیای ادبیات هم با کتابهایی نظیر «دراکولا»ی برام استوکر و «کارمیلا» عدهی زیادی به این موجودات خون خوار علاقهمند شدند. «نوسفراتو» و «دراکولا» هم توانستند در سینما بار این وظیفه را بهدوش بکشند و چنین شد که خونآشامها از لولوخورخورههایی که بومیها برای ترساندن کودکانشان از آنها استفاده میکردند، به یکی از مهمترین اجزای ادبیات و سینمای وحشت تبدیل شدند.
در این نوشتار، ومپایرها را آنطور که در افسانهها آمدهاند معرفی میکنیم و سری به تاریخچهی شکلگیری آنها میزنیم. پس از آن از حضورشان در ادبیات، سینما و بازیهای ویدیویی میگوییم و اندکی هم دربارهی سوابقشان در تاریخ و گفتههای مردم محلی بحث میکنیم! با زومجی همراه باشید.
کلمهی انگلیسی Vampire از واژهی آلمانی Vampir وارد این زبان شده است. زبان آلمانی نیز این واژه را در قرن هجدهم از زبان صربی قرض گرفته. در زبان صربها عبارت «вампир» (یا همان Vampir) برای اشاره به خفاشها یا موجوداتی که توانایی پرواز کردن دارند به کار میرود. البته نظرات و تئوریهای مختلفی دربارهی معنی این کلمه وجود دارد.
عدهای آن را به دو بخش «وم» و «پیر» تقسیم کردهاند و معانی جداگانهای به هر یک دادهاند. وم به معنای دندان و پیر بهمعنی نوشیدن. تئوری دیگری میگوید که این واژهی اسلاوی، از لغتی ترکی گرفته شده که به معنای «موجودی شیطانی و پلید» یا حتی «جادوگر» است. درهرصورت، امروزه این واژه به باور عموم به موجوداتی گفته میشود که دندانهای نیش بلندی دارند و از خون دیگران تغذیه میکنند. این کلمه در سایر زبانهای اسلاوی به اشکالی، چون Vampir، upír یا حتی upyr نیز نوشته میشود.
Mother تاریخچهی این موجودات افسانهای را میتوان به اسطورههای کهن یونانی نسبت داد. «فقط ومپایرها هستند که میتوانند یک ومپایر دیگر به وجود آورند». پس با این حساب اگر ومپایرها فقط از ومپایرها زاده میشوند، پس نخستین ومپایر دقیقا از کجا آمده است؟!
این منطق دقیقا شبیه همان مسئلهی معروف است که میگوید اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟ طبق همین منطق، باید از ابتدا یک ومپایر وجود داشته باشد تا بتواند دیگران را نیز به نفرین خودش دچار کند. البته اطلاعاتی که از اولین ومپایر در دسترس است، محدود و گنگ هستند، اما طبق افسانهها، باید برای یافتن ریشهی این موجود به دریای مدیترانه و سرزمینهای اطرافش رجوع کنیم.
نخستین ومپایر تاریخ، از ابتدا نه یک خونآشام، بلکه یک انسان کاملا معمولی بود. او که «امبروجیو» نام داشت، مردی ایتالیایی، جوان و ماجراجو بود که همین ویژگی، او را به شهر «دِلفی» در یونان باستان کشاند. او در آنجا با ماجراهای فراوانی روبهرو میشود و برخوردهای معتددش با خدایان آن سرزمین، باعث میشود دیگر هیچ وقت آن مرد سابق نباشد.
آیا خوناشامها انسان هستند؟!
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com