خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

si30

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/21
ارسال ها
93
امتیاز واکنش
1,119
امتیاز
153
سن
21
زمان حضور
1 روز 10 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدایی که در این نزدیکی‌ است

رمان: کینه‌ای دیرینه
نویسنده: *ترانه.ف* کاربر انجمن ۹۸
بازنویسی: ~زینب.س~
ناظر: Mahla_Bagheri
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
خلاصه:

تاس‌های زندگی پرتاب شدند و همه چیز متلاشی شد. دلی که می‌گفتند سنگ است شیشه شد! ظلم هایی که قرار بود فراموش نشود محو شد!
زبانی که جز دل شکست‌گی چیزی بازگو نمی‌کرد شیرین بیان شد! چشمانی که روزگاری دنیایش کوچک بود باز شد و بازیگر دنیایی شد که اگر در خواب هم می‌دید باور نمی‌کرد!
این همه تغییرات از چه چیزی نشعت می‌گیرد؟ به گمانم که این همان «عشق» است. اما آخر چگونه؟! اوکه خیلی سنگدل و بی احساس بود؛ کجایه کاری که عشق غوغا میکند! یعنی آنقدر غوغا که نفرت را هم بشورد؟ نفرت که چیزی نیست، قلب را میشکافَد و تمامش را پر میکند بدونه جایِ خالی! پس بخوانیم و ببینیم که این «عشق» چگونه سیاه و سفید را یکی میکند.

(پایانِ عاشقانه)


نقد و بررسی رمان کینه‌ای دیرینه | si30 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، YeGaNeH، Mahla_Bagheri و 2 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نقد و بررسی رمان کینه‌ای دیرینه

هنگامی که یک اثر را مورد بررسی قرار می‌دهیم، احتمال دارد با هر اتفاق، عکس‌العمل‌های ناهمتا بدست آید. در قسمتی جوش و خروش آنقدری بالا باشد که مخاطب را میخکوب خود، یا آنقدر پیش‌ و پا افتاده به نظر برسد که خواننده را وازده کند. بدین سبب، می‌توان عنوان کرد که در هر اثر، این مبحث از اهمیت بسزایی برخوردار می‌باشد که در ادامه به طور جزئی‌تر به آن پرداخته خواهد شد.
ایده را می‌توان یک بنیاد دانست؛ چرا که در آن همه عناصر نویسندگی پدیدار می‌شود. در رمان مربوطه، محوریت بر روی دو شخصیت اصلی به نام تمنا و علیرام است که بدون شناخت از یکدیگر ازدواج کردند و به دلایلی گنگ و نامشخص علیرام از خانواده تمنا و خود او متنفر است و همچنین نفرت عموی بزرگ تمنا یعنی سردارخان، مانند یک مجهول در صدر جدول بدون پاسخ مانده که نویسنده بایستی در این موارد اطلاعات بیشتری را به طور غیرمستقیم بدهد. همچنین در رمان مربوطه، مانند سبک‌های عاشقانه دیگر، کلکل‌ها و جدال‌هایی دیده می‌شود که پیش و افتاده هستند. براین اساس، تا این قسمت از کار، مخاطب می‌تواند گمان کند که علیرام و تمنا در آخر دلباخته یکدیگر می‌شوند و کینه‌ها و دشمنی‌ها از بین می‌روند و همان طور که نویسنده ذکر کرده است، پایان رمان، یک پایان عاشقانه است که سندی بر آنچه که در ذهن مخاطب ایجاد شده است می‌زند و این مورد هم کلیشه به حساب می‌آید.
برای آنکه به یک کاراکتر وجودیت ببخشیم، بایستی برای آن شخصیتی پردازش کنیم. حال پردازش شخصیت اگر چه دشوار به نظر می‌رسد، لیک یک عامل الزامی در هر اثر است. کاراکترهای اصلی، یعنی تمنا و علیرام تا حدی مقبول پردازش شده بودند؛ منتها به اندازه کافی نبودند. کاراکترها تا حدی بایستی شخصیتی به دور از کلیشه داشته باشند و هر چه قدر که کاراکتر گیرایی بیشتری داشته باشد، سبب می شود که مخاطب مجذوب اثر شود. برای مثال، کاراکتر علیرام شخصیت خشک و سردی دارد که در اکثر رمان‌ها با چنان شخصیتی مواجه هستیم یا کاراکتر تمنا شخصیتی شکننده و حساسی دارد که در اغلب رمان‌ها یافت می شود. همان طور که می‌دانیم کاراکترهای فرعی همانند کاراکترهای اصلی نیاز به پردازش دارند و تمرکز نویسنده بر روی کاراکترهای فرعی اندک بود. برای مثال شخصیت حسین که عشق تمنا به حساب می‌آمد عملا مانور بسیار کمی بر روی آن داده شده بود و مخاطب هیچ کنش و واکنش، توصیفات، چهره و... از این نوع کاراکتر نداشت یا خدیجه‌خانم که همسر سردار خان است هیچ تصوری از چهره او و دخترهایش نداشتیم. همچنین کاراکتری با نام نرگس در عرصه حضور داشت؛ منتها بیان نشد که نقش او در عرصه چیست و قرار است که در رمان چه هدفی را پیش ببرد و یکی از ضعف‌های عظیم نویسنده در شخصیت سازی، عدم پردازش چهره کاراکترها و توصیفات بسی اندکی بود که نویسنده از آنان غافل بوده است.
لازم است بدانیم که ترسیم یک نقاشی بدون رنگ‌آمیزی، مانند یک اثری است که درون آن از فضا و لوکیشن‌هایی که کاراکتر ها درون آن زندگی می‌کنند هیچ سخنی به میان نیامده است. در رمان کینه‌ای دیرینه، فضای بیرونی و درونی منزل سردارخان و همچین مکان‌ها و لوکیشن‌هایی که کاراکترها در آن قدم نهادند عملا آشکار نبود و مخاطب نمی‌توانست آگاه شود که چه فصلی از سال طی می‌شود و آنان در کجا زندگی می‌کنند و...
همان طور که دیده شد نثر رمان عامیانه و زاویه دید اول شخص مفرد است که برای سبک‌های عاشقانه و تراژدی معقول است. همچنین شاهد سبک اجتماعی در قسمت ژانر‌ها بودیم که این نوع مبحث مناسب جو رمان نیست؛ چرا که بر اساس مفهوم اجتماعی که از اجتماع و مشکلات و دشواری‌های اجتماع سخن به میان می‌آید، در رمان مربوطه، چنین سبکی مشاهده نشد و بایستی که این نوع ژانر از لیست ژانرها حذف شود. همچین مباحث نگارشی و مسائل رسم‌الخط در بعضی قسمت‌ها به نادرستی انجامیده شده بودند که بهتر است ویرایش شوند.
روی هم رفته، ایده نیاز به تغییراتی دارد و بایستی نویسنده نگرش و زاویه دید خود را تغییر دهد. کاراکتر‌ها و فضایی که آنها در آن می‌زیستند صریح باشد و همچنین نویسنده در بعضی قسمت‌‌ها بیشتر وارد جزئیات شود. آشکارا به چشم می‌خورد که قلم نویسنده پتانسیل ترقی را دارد؛ مهم آن است که بخواهد و بتواند.

باتشکر از انتقادپذیری شما:rose:
^~SARA~^

تیم نقد انجمن رمان98


نقد و بررسی رمان کینه‌ای دیرینه | si30 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، YeGaNeH، Matiᴎɐ✼ و 4 نفر دیگر

si30

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/21
ارسال ها
93
امتیاز واکنش
1,119
امتیاز
153
سن
21
زمان حضور
1 روز 10 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
من مسئول باز نویسی رمان هستم ممنون از نقد شما خیلی خوب بود و کمکی برای قلم نویسنده میشود:گل::گل:

داستان رمان طولانی هست تا اینجایی که بار گذاری شده فقط در حد آشنایی اولیه بوده اتفاقات زیادی در ادامه رمان میوفته و همینطور در ادامه به کینه علیرام به سردار خان و خانوادش مشخص میشه


نقد و بررسی رمان کینه‌ای دیرینه | si30 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، YeGaNeH، Matiᴎɐ✼ و 3 نفر دیگر

دونه انار

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/8/20
ارسال ها
339
امتیاز واکنش
8,936
امتیاز
313
سن
18
زمان حضور
93 روز 8 ساعت 32 دقیقه
با نام و یاد خدا
نقد و بررسی رمان کینه‌ی دیرینه

این روزها ما شاهد نویسنده‌های تازه کاری هستیم که نوشتن را تازه آغاز کرده‌اند، مانند نویسنده‌ی رمان کینه‌ی دیرینه. این نویسنده‌ها راه طولانی را در پیش دارند، ولی باید بدانند که هرگز تسلیم نشوند و به راهشان ادامه دهند.
همه‌ی انسان‌ها دارای شخصیتی منحصر به فرد هستند که ویژگی‌ آن‌ها را نسبت به یک دیگر متمایز می‌کند. برای مثال یک نفر درونگراست و دیگری برونگرا...
و هر فرد، شخصیت داستان زندگی خودش است. در نتیجه می‌توان گفت ما نیز برای شخصیت داستان‌هایمان باید شخصیت بسازیم و بعد آن را در طول داستان پردازش کنیم که به این عمل که کمی هم دشوار است، شخصیت سازی و شخصیت پردازی می‌گویند. نویسنده در این عمل تا حدودی موفق عمل کرده بود. علیرام شخصیتی سرد داشت، حاج عمو شخصیتی خشک و سختگیر و...
ولی باز هم کافی نیست و نیاز است که جزئی‌تر شخصیت را پردازش کند. برای مثال می‌تواند یک عادت را بیان کند، رنگ و غذای مورد علاقه و دیگر مواردی که جزئی تر هستند و بهتر است که این ویژگی‌ها را در جایی یادداشت کند تا فراموشش نکند.
قسمت بعدیی که قرار است به آن بپردازیم مربوط به تجسم و تصور داستان می‌باشد که تقریبا قسمت گسترده‌ای از داستان را تشکیل می‌دهد. دقت کرده‌اید که در بعضی رمان‌ها و داستان‌ها به داخل داستان سفر می‌کنید؟! همه چیز واضح و شفاف هست و به راحتی می‌تواند همه چیز را تصور کنید. این رمان‌ها دارای فضاسازی خوبی هستند. فضاسازی به زبان ساده یعنی، نویسنده خود را به جای شخصیت داستان بگذارد و همه چیز را از دید او توصیف کند. پیشنهاد می‌شود در این بین نویسنده از ارایه‌های ادبی نیز استفاده کند. همچنین می‌تواند از عکس‌های مناظر استفاده کرده و برای تمرین آنها را شرح دهد.
اما برویم به سراغ ادامه‌ی نقد، موردی که میخواهم ان را مطرح کنم مکمل فضاسازیست، همان مورد قبلی، حس‌آمیزی اصطلاحیست که در مورد آن به کار می‌رود و این عمل وظیفه دارد تا احساسات شخصیت و یا حال و هوای رمان را به خواننده منتقل کند. حس آمیزی اصلا کار دشواری نیست، بلکه حتی می‌شود با یک جمله کوتاه ولی درست و زیبا احساس را به خواننده منتقل کرد. در اصل حس‌آمیزی تشکیل شده است از بیان احساسات شخصیت به همراه کمی اغرار با چاشنی آرایه‌های ادبی...
بیان احساسات را من به دو قسمت تقسیم می‌کنم. قسمت اول بیان احساسات مستقیم و قسمت دوم بیان احساسات غیر مستقیم که در ادامه هر دو را پردازش میکنم.
قسمت اول، بیان احساسات مستقیم:
این مورد به این صورت هست که شخصیت به راحتی چه در دیالوگ(گفتگوی بین دو شخصیت) و چه در مونولوگ (هر آنچه در رمان وجود دارد به غیر از دیالوگ) اسم احساسش رو بگوید، مانند اعصبانی شدم!
قسمت دوم، بیان احساسات غیر مستقیم:
این مورد کمی دشوار هست ولی نیاز هست که وجود داشته باشد. خب بهتر است آن را از یک مثال شروع کنیم.
(دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید، گویی در آن رخت ریخته‌اند و حسابی می‌شورند و می‌شورند...
آنقدر پای راستم را تکان داده بودم که دیگر لرزش و تکان خوردنش دست من نبود و غیر ارادی بالا و پایین می‌شد و ضرب‌ آهنگی را در راه‌رو همیشه دلهره اور بیمارستان پخش‌ می‌کرد. دستانم یخ زده بودند، ولی از شدت تعریق خیس و چندش بودند.)
این متن شامل بیان‌ احساسات به صورت غیر مستقیم بود، در اصل ما امدیم و متن را به صورتی نشان دادیم یا بهتر است بگویم حالت‌هایی را بیان کردیم که شخصیت درگیر احساسات آن بود. برای مثال خشم، همیشه همراه است با فشار خون بالا، بی فکر عمل کردن و... و همچنین دیگر احساسات نیز واکنش‌هایی دارند که می‌توان آنها را نیز به صورت احساسات غیر مستقیم بیان کرد.
زمانی که رمان را مطالعه می‌کردم حس‌آمیزی هم یکی از مواردی بود که نویسنده می‌توانست در آن بهتر عمل کند.
این روزها اشتباهات زیادی در رمان نویسی رخ می‌دهد و وجود دارد. یکی از این اشتباهات که می‌توان آن را بزرگ طلقی کرد، به وجود آوردن یک سری مسائل در رمان هست که باور پذیری آن در دنیای امروزی بسیار کار دشواریست، برای مثال ایده‌ی همین رمان...
در رمان‌نویسی ایده در کنار قلم سنجیده می‌شود، پس زمانی که قلم نویسنده خوب باشد می‌توان از ایده‌ی رمان تاحدودی چشم پوشی کرد.
ایده‌ی رمان، کلیشه بود. (کلیشه یعنی تکرار مکرر یک موضوع در یک شاخه) و همچنین کمی غیرقابل باور، ایده‌ی یک ازدواج اجباری و در کنار انتقام که ریشه در گذشته داره و پایانی که می‌توان حدسش را زد...(البته نویسنده می‌تواند با یک حرکت کاملا پایان رمان را غیر قابل پیش بینی جلوه دهد.)
قلم نویسنده هم هنوز بوی تازگی دست به قلم گرفتن را می‌داد و زمان زیادی را می‌برد تا پخته شود، ولی میزان پیشرفت نویسنده را در سیر داستان می‌توان دید!
در کل می‌توان گفت نویسنده برای اولین رمان قلم خوبی را دارد.
به این نقد به چشم پله‌ای برای پیشرفت نگاه کنید. من از هیچ کاری برای کمک به نویسنده دریغ نمی‌کنم، و از او می‌خواهم همچنان و با قدرت رمانش را ویرایش و ادامه دهد.
با سپاس از انتقاد پذیری شما
تیم نقد انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان کینه‌ای دیرینه | si30 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، YeGaNeH، Matiᴎɐ✼ و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا