خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z.Ahdary

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/21
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
11,041
امتیاز
303
سن
19
محل سکونت
قبرستون÷€
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام دلنوشته:ده ظلم
نویسنده: زهرا اژدری
مقدمه:
میبینیم ولی به ندیدن میزنیم.میشنویم ولی به نشنیدن میزنیم.شکست گریه و ظلم فقط در قصه داستان نیست ببین و چشم باز کن که آدم هوشیار کم است که ببیند این ده من پیرزن را.


نقد و بررسی دلنوشته ده ظلم | Z.Ahdary کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، FaTeMeH QaSeMi، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 3 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,274
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 14 ساعت 32 دقیقه
نقد دلنوشته ده ظلم
بسم رب حق

"توانایی گرفتن مفهوم از یک رشته‌ی زبانی بسته به انتظارات و تجربه‌ی دنیایی خواننده دارد که انسجام را چگونه تعریف می‌کند چون هیچ چیزی ذاتا منسجم یا غیر منسجم نیست!"
انسجام در دلنوشته به معنای این است که متن‌های هر قسمت به نحوی درباره‌ی یک موضوع صحبت کنند و چارچوب اصلی را حفظ کنند اما هر کدام هم باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند و به قولی مستقل باشند. دقیقا شبیه فرزندان یک خانواده که هر کدام شخصیتی جداگانه دارد اما همه از یک ریشه هستند. در مورد دلنوشته‌ی ده ظلم احساس می‌کنم در ابتدا این دلنوشته یک متن نسبتا بلند و طولانی بوده و حال به صورت بخش بخش جدا شده و به این شکل به نگارش در آمده. این موضوع همبستگی و انسجام متن را به خوبی حفظ کرده بود اما متن‌ها کمی به سمت کلیشه شدن سوق پیدا کرده بودند و علنا هیچ استقلال خاصی نداشتند. همین موضوع باعث می‌شود دلنوشته شما سیر داستانی داشته باشد و خواننده تا حدی بتواند کلمات بعدی شما را حدس بزند. پس این پیشنهاد را از بنده پذیرا باشید که می‌توانید متن‌هایتان را به صورت داستانی کوتاه در بیاورید. منتها در کل یک نوشته‌ی منسجم چه در قالب دلنوشته و چه در قالب داستان کوتاه باید بتواند با خواننده ارتباط برقرار کند و به نحوی صحنه پردازی یا فضاسازی خوبی انجام دهد و درد و دل های نویسنده‌‌ی ده ظلم توانسته بود همزاد پنداری خوبی با خواننده‌ها بکند.
"از پدرانی بگوییم که خجالتشان در روی خوانوادشان برای نداشتن پول شب سر را بر کارتون میگذارند و میخوابند؟"
این متن به خوبی حس خجالت را نشان می‌دهد و صرفا به گفتن "خجالت کشید" اکتفا نمی‌کند و این قابلیت و توانایی نویسنده است.
یکی دیگر از موضوعاتی که نشان دهنده‌ی یک متن پر بار و قلمی قوی است آرایه‌ها است. نویسنده باید بتواند در هر نوع متنی الخصوص در دلنوشته از آرایه‌ها استفاده کند. به طور مثال:
"بگو تو به من بگو از چه چیزش برایت روایت کنم؟؟از کلاغانی که به خاطر گریه هایی که از روی گشنگی فرزندان صاحب مزرعست جشن غار غار کلاغی می گیرند و نوک به منقار درخت می کوبند"
"روح پیر بدن و پوسته لباسی جوان"

همانطور که مشاهده می‌کنید، در دلنوشته‌ی ده ظلم تکیه‌ی نویسنده‌ بر آرایه‌ی تضاد، کمی تکرار و گاهی هم تشخیص و استعاره بود. می‌توان گفت نویسنده تقریبا به خوبی عمل کرده و در حد کافی از آرایه‌ها استفاده کرده. اما جهت پیشرفت کار خود هر چقدر تنوع و تکرار آرایه هایتان بیشتر باشد و در هر متن حداقل یک آرایه یافت شود، مسلما متن و قلم زیباتری خواهید داشت. هر چند آرایه‌های ادبی بیشتر در لحن و نثر متن های ادبی مشاهده می‌شود اما من هنوز نثر این دلنوشته را نمی‌دانم! چرا که در مقدمه ما لحن عامیانه می‌بینیم:
"میبینیم ولی به ندیدن میزنیم.میشنویم ولی به نشنیدن میزنیم."
اما در متن اصلی با لحن ادبی مواجه هستیم:
"پیرزن دیده ای که صورتی جوان ولی باطنی غمگین به زندگی داشته باشد؟"
نویسنده عزیز شما باید یک نثر اصلی انتخاب کنید که از اول تا آخر دلنوشته ثابت بماند چون این ناهماهنگی به انسجام متن شما لطمه می‌زند.
به طور مثال:
"نوزادانی که از فرط گشنگی گریه میکنند"
"برای اینکه فرزندانشان گرسنه نمانند حاضرند از گرسنگی بمیرند"

در دو متن بالاهم شما نثرهارا قاتی کرده‌اید. چرا که در لحن ادبی گرسنه و در لحن عامیانه گشنه درست است. برای رهایی از این سردرگمی و رسیدن به یک نثر ثابت باید یکی از این دو نثر را انتخاب کنید و تنها روی آن مانور دهید. ایده متن‌های شما ایده‌ای نو نبود و در واقع کسی از اهالی دِه ظلم داشت مشکلات و سختی های جامعه را تعریف می‌کرد. هر چند در نگاه اول به نام، ممکن است دِه ظلم یا دَه ظلم خوانده شود که کمی جلوتر مشخص شد مقصود نویسنده چیست و به همین علت نام و محتوا باهم همخوانی لازم را داشتند و حتی نام جدید‌تر از محتوا بود. اما در بحث دلنوشته مقصود اصلی ما هدف و ایده نویسنده نیست بلکه شیوه گفتار و فضاسازی برای ما اهمیت دارد که نویسنده در حد مقبولی این اهمیت را می‌داند. ژانر دلنوشته شما تماما تراژدی بود و هیچ نقد یا نقضی نیست که بگویم این ژانر با متن همخوانی ندارد اما به نظرم خوب است ژانر اجتماعی را هم به لیست ژانرها اضافه کنید چرا که بیشتر دغدغه‌ها موضوعی اجتماعی بودند. در انتهای پارت هجدهم متوجه شباهتی در جملات آخر و مقدمه شدم که سبک جدیدی از نگارش بود و خلاقیت نویسنده مرا وجد زده کرد. بنابراین می‌توان گفت قلم و خلاقیت نویسنده هویداست منتها کمی ناپخته و کلیشه‌ایست. ضمنا نویسنده بهتر است کمی بیشتر به علائم نگارشی توجه کند تا حواس خواننده حین خوانش پرت نشود.

با آرزوی موفقیت.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان ۹۸

حنانه سادات میرباقری
Z.Ahdary





نقد و بررسی دلنوشته ده ظلم | Z.Ahdary کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، YeGaNeH و FaTeMeH QaSeMi

Z.Ahdary

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/21
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
11,041
امتیاز
303
سن
19
محل سکونت
قبرستون÷€
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد دلنوشته ده ظلم
بسم رب حق

"توانایی گرفتن مفهوم از یک رشته‌ی زبانی بسته به انتظارات و تجربه‌ی دنیایی خواننده دارد که انسجام را چگونه تعریف می‌کند چون هیچ چیزی ذاتا منسجم یا غیر منسجم نیست!"
انسجام در دلنوشته به معنای این است که متن‌های هر قسمت به نحوی درباره‌ی یک موضوع صحبت کنند و چارچوب اصلی را حفظ کنند اما هر کدام هم باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند و به قولی مستقل باشند. دقیقا شبیه فرزندان یک خانواده که هر کدام شخصیتی جداگانه دارد اما همه از یک ریشه هستند. در مورد دلنوشته‌ی ده ظلم احساس می‌کنم در ابتدا این دلنوشته یک متن نسبتا بلند و طولانی بوده و حال به صورت بخش بخش جدا شده و به این شکل به نگارش در آمده. این موضوع همبستگی و انسجام متن را به خوبی حفظ کرده بود اما متن‌ها کمی به سمت کلیشه شدن سوق پیدا کرده بودند و علنا هیچ استقلال خاصی نداشتند. همین موضوع باعث می‌شود دلنوشته شما سیر داستانی داشته باشد و خواننده تا حدی بتواند کلمات بعدی شما را حدس بزند. پس این پیشنهاد را از بنده پذیرا باشید که می‌توانید متن‌هایتان را به صورت داستانی کوتاه در بیاورید. منتها در کل یک نوشته‌ی منسجم چه در قالب دلنوشته و چه در قالب داستان کوتاه باید بتواند با خواننده ارتباط برقرار کند و به نحوی صحنه پردازی یا فضاسازی خوبی انجام دهد و درد و دل های نویسنده‌‌ی ده ظلم توانسته بود همزاد پنداری خوبی با خواننده‌ها بکند.
"از پدرانی بگوییم که خجالتشان در روی خوانوادشان برای نداشتن پول شب سر را بر کارتون میگذارند و میخوابند؟"
این متن به خوبی حس خجالت را نشان می‌دهد و صرفا به گفتن "خجالت کشید" اکتفا نمی‌کند و این قابلیت و توانایی نویسنده است.
یکی دیگر از موضوعاتی که نشان دهنده‌ی یک متن پر بار و قلمی قوی است آرایه‌ها است. نویسنده باید بتواند در هر نوع متنی الخصوص در دلنوشته از آرایه‌ها استفاده کند. به طور مثال:
"بگو تو به من بگو از چه چیزش برایت روایت کنم؟؟از کلاغانی که به خاطر گریه هایی که از روی گشنگی فرزندان صاحب مزرعست جشن غار غار کلاغی می گیرند و نوک به منقار درخت می کوبند"
"روح پیر بدن و پوسته لباسی جوان"
همانطور که مشاهده می‌کنید، در دلنوشته‌ی ده ظلم تکیه‌ی نویسنده‌ بر آرایه‌ی تضاد، کمی تکرار و گاهی هم تشخیص و استعاره بود. می‌توان گفت نویسنده تقریبا به خوبی عمل کرده و در حد کافی از آرایه‌ها استفاده کرده. اما جهت پیشرفت کار خود هر چقدر تنوع و تکرار آرایه هایتان بیشتر باشد و در هر متن حداقل یک آرایه یافت شود، مسلما متن و قلم زیباتری خواهید داشت. هر چند آرایه‌های ادبی بیشتر در لحن و نثر متن های ادبی مشاهده می‌شود اما من هنوز نثر این دلنوشته را نمی‌دانم! چرا که در مقدمه ما لحن عامیانه می‌بینیم:
"میبینیم ولی به ندیدن میزنیم.میشنویم ولی به نشنیدن میزنیم."
اما در متن اصلی با لحن ادبی مواجه هستیم:
"پیرزن دیده ای که صورتی جوان ولی باطنی غمگین به زندگی داشته باشد؟"
نویسنده عزیز شما باید یک نثر اصلی انتخاب کنید که از اول تا آخر دلنوشته ثابت بماند چون این ناهماهنگی به انسجام متن شما لطمه می‌زند.
به طور مثال:
"نوزادانی که از فرط گشنگی گریه میکنند"
"برای اینکه فرزندانشان گرسنه نمانند حاضرند از گرسنگی بمیرند"
در دو متن بالاهم شما نثرهارا قاتی کرده‌اید. چرا که در لحن ادبی گرسنه و در لحن عامیانه گشنه درست است. برای رهایی از این سردرگمی و رسیدن به یک نثر ثابت باید یکی از این دو نثر را انتخاب کنید و تنها روی آن مانور دهید. ایده متن‌های شما ایده‌ای نو نبود و در واقع کسی از اهالی دِه ظلم داشت مشکلات و سختی های جامعه را تعریف می‌کرد. هر چند در نگاه اول به نام، ممکن است دِه ظلم یا دَه ظلم خوانده شود که کمی جلوتر مشخص شد مقصود نویسنده چیست و به همین علت نام و محتوا باهم همخوانی لازم را داشتند و حتی نام جدید‌تر از محتوا بود. اما در بحث دلنوشته مقصود اصلی ما هدف و ایده نویسنده نیست بلکه شیوه گفتار و فضاسازی برای ما اهمیت دارد که نویسنده در حد مقبولی این اهمیت را می‌داند. ژانر دلنوشته شما تماما تراژدی بود و هیچ نقد یا نقضی نیست که بگویم این ژانر با متن همخوانی ندارد اما به نظرم خوب است ژانر اجتماعی را هم به لیست ژانرها اضافه کنید چرا که بیشتر دغدغه‌ها موضوعی اجتماعی بودند. در انتهای پارت هجدهم متوجه شباهتی در جملات آخر و مقدمه شدم که سبک جدیدی از نگارش بود و خلاقیت نویسنده مرا وجد زده کرد. بنابراین می‌توان گفت قلم و خلاقیت نویسنده هویداست منتها کمی ناپخته و کلیشه‌ایست. ضمنا نویسنده بهتر است کمی بیشتر به علائم نگارشی توجه کند تا حواس خواننده حین خوانش پرت نشود.

با آرزوی موفقیت.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان ۹۸
حنانه سادات میرباقری
Z.Ahdary
مچکرم از شما بزرگوار :گل:
فقط یک چیز من در آخر نفهیدم قبوله یانه.:گل::consolingb:


نقد و بررسی دلنوشته ده ظلم | Z.Ahdary کاربر رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، FaTeMeH QaSeMi و حنانه سادات میرباقری
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا