M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاهی به سریال دلدار ساخته برادران محمودی / در رثای عشق فراموش شده
«دیریست که دلدار پیامی نفرستاد…»؛ این روایتی از خلاصه داستان «دلدار» است که در شبهای رمضان از شبکه دو سیما روی آنتن رفت و از همان ابتدا مخاطب را به شنیدن یک قصه عاشقانه نوید داد.
البته نه از آن عاشقانهها که «یکی داستان است پر آب چشم» اما احتمالاً تصور میشد دلدادگی آدمهایش بیشتر دلتان را ببرد تا اینکه تلخی و قتل، بیشتر مخاطب را به هم بریزد، نکتهای که البته در هر سه سریال رمضانی امسال قابل توجه بود. قصه «دلدار» هم بیش از اینکه عاشقانه باشد به چند معضل اجتماعی پرداخت و با گره معمایی پیرامون یک قتل روایت به پیش رفت؛ از این منظر و فارغ از توصیف عوامل از داستانی که قرار بود روایت کنند، میتوان گفت این مجموعه دغدغهمند و محتوامحور عمل کرده است. اما چه قصهای در این بسـ*ـتر دیدیم؟
آرش پسری جنوب شهری است که به خاطر بیماری مادرش دانشگاه را ترک کرده و حالا با موتور مسافرکشی و باربری میکند. قصه از جایی شروع میشود که او بعد از چند سال، رونا را دوباره پیدا میکند که زمانی دلبستگیهایی به هم داشتهاند. حالا این دو، این بار صریحتر از علاقهشان به یکدیگر میگویند، با هم کسب و کار راه میاندازند و پای خواستگاری پیش کشیده میشود. پدر رونا به دلیل وضعیت شغلی و مالی آرش ابتدا جواب رد میدهد و مادر آرش هم به دلیل ازدواج و طلاق قبلی رونا و آنچه از نظر او در چشم مردم میتواند مشکل آفرین باشد مخالفت میکند.
به موازات این قصه، شادی خواهر آرش نیز درگیر یک رابـ*ـطه عاطفی دیگر میشود؛ او دلبسته سامان است که بعداً نام واقعی و همینطور خواستههای او که همکارش بوده برایش عیان میشود. قصه این خواهر و برادر آنجا بهم پیوند میخورد که آرش به خاطر شادی با رئیس او پژمان (با بازی نیما رئیسی) درگیر و مرتکب قتل میشود قتلی که مظنون اصلی آن سامان است و در نهایت به زندان میافتد و آرش در کشاکش فرار یا معرفی خود باقی میماند.
نویسندگی براساس کلیشهها
آزیتا ایرایی و مهدی حمزه نویسندگان فیلمنامه سریال هستند. ایرایی تاکنون فیلمنامههای بیشتری نسبت به حمزه نوشته و در حوزه سریال نگارش فیلمنامه «هشت و نیم دقیقه» را هم در کارنامه خود داشته است.
قصه «دلدار» ساختاری خطی دارد و در هر گام اتفاقات جدیدی پیش پای کاراکترها گذاشته میشود تا داستان مسیری پرکنش را طی کند اما روتین بودن و سطحی پیش رفتن اتفافات اجازه نمیدهد مخاطب با ملودرامی گرم و جذاب درگیر شود. برعکس، فضای سردی که بر سریال حاکم است کمتر مخاطب را به رابـ*ـطه عاطفی میان کاراکترهایی مثل آرش و رونا و شادی و سامان ترغیب میکند.
فیلمنامه کمتر در شخصیت سازی از کاراکترهای جوان، موفق است و شاید برای مخاطب سوال باشد آرش جنوب شهری با رونا که بالاشهری و از خانوادهای متمول است چه تفاوتهای فرهنگی و رفتاری دارند؟ فیلمنامه در پررنگ کردن این تضادها موفق نیست و اگر قرار نیست تقابلی میان این دو طبقه اجتماعی نشان دهد، چه دلیلی است که آن را در قصه خود بگنجاند.
«دیریست که دلدار پیامی نفرستاد…»؛ این روایتی از خلاصه داستان «دلدار» است که در شبهای رمضان از شبکه دو سیما روی آنتن رفت و از همان ابتدا مخاطب را به شنیدن یک قصه عاشقانه نوید داد.
البته نه از آن عاشقانهها که «یکی داستان است پر آب چشم» اما احتمالاً تصور میشد دلدادگی آدمهایش بیشتر دلتان را ببرد تا اینکه تلخی و قتل، بیشتر مخاطب را به هم بریزد، نکتهای که البته در هر سه سریال رمضانی امسال قابل توجه بود. قصه «دلدار» هم بیش از اینکه عاشقانه باشد به چند معضل اجتماعی پرداخت و با گره معمایی پیرامون یک قتل روایت به پیش رفت؛ از این منظر و فارغ از توصیف عوامل از داستانی که قرار بود روایت کنند، میتوان گفت این مجموعه دغدغهمند و محتوامحور عمل کرده است. اما چه قصهای در این بسـ*ـتر دیدیم؟
آرش پسری جنوب شهری است که به خاطر بیماری مادرش دانشگاه را ترک کرده و حالا با موتور مسافرکشی و باربری میکند. قصه از جایی شروع میشود که او بعد از چند سال، رونا را دوباره پیدا میکند که زمانی دلبستگیهایی به هم داشتهاند. حالا این دو، این بار صریحتر از علاقهشان به یکدیگر میگویند، با هم کسب و کار راه میاندازند و پای خواستگاری پیش کشیده میشود. پدر رونا به دلیل وضعیت شغلی و مالی آرش ابتدا جواب رد میدهد و مادر آرش هم به دلیل ازدواج و طلاق قبلی رونا و آنچه از نظر او در چشم مردم میتواند مشکل آفرین باشد مخالفت میکند.
به موازات این قصه، شادی خواهر آرش نیز درگیر یک رابـ*ـطه عاطفی دیگر میشود؛ او دلبسته سامان است که بعداً نام واقعی و همینطور خواستههای او که همکارش بوده برایش عیان میشود. قصه این خواهر و برادر آنجا بهم پیوند میخورد که آرش به خاطر شادی با رئیس او پژمان (با بازی نیما رئیسی) درگیر و مرتکب قتل میشود قتلی که مظنون اصلی آن سامان است و در نهایت به زندان میافتد و آرش در کشاکش فرار یا معرفی خود باقی میماند.
نویسندگی براساس کلیشهها
آزیتا ایرایی و مهدی حمزه نویسندگان فیلمنامه سریال هستند. ایرایی تاکنون فیلمنامههای بیشتری نسبت به حمزه نوشته و در حوزه سریال نگارش فیلمنامه «هشت و نیم دقیقه» را هم در کارنامه خود داشته است.
قصه «دلدار» ساختاری خطی دارد و در هر گام اتفاقات جدیدی پیش پای کاراکترها گذاشته میشود تا داستان مسیری پرکنش را طی کند اما روتین بودن و سطحی پیش رفتن اتفافات اجازه نمیدهد مخاطب با ملودرامی گرم و جذاب درگیر شود. برعکس، فضای سردی که بر سریال حاکم است کمتر مخاطب را به رابـ*ـطه عاطفی میان کاراکترهایی مثل آرش و رونا و شادی و سامان ترغیب میکند.
فیلمنامه کمتر در شخصیت سازی از کاراکترهای جوان، موفق است و شاید برای مخاطب سوال باشد آرش جنوب شهری با رونا که بالاشهری و از خانوادهای متمول است چه تفاوتهای فرهنگی و رفتاری دارند؟ فیلمنامه در پررنگ کردن این تضادها موفق نیست و اگر قرار نیست تقابلی میان این دو طبقه اجتماعی نشان دهد، چه دلیلی است که آن را در قصه خود بگنجاند.
نقد و بررسی سریال دل دار
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com