خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
خرافات معمولاً همین گونه شکل می‌گیرد یعنی واقعیت‌هایی وجود دارد، اما باور خرافی از حدود واقعیت فراتر می‌رود و دروغ‌هایی را با حقیقت می‌آمیزد. هیچ خرافه‌ای که از آغاز تا انجام و در تمام لایه‌ها دروغ باشد وجود ندارد. تمام خرافات با یک واقعیت در ارتباط هستند اما آن را تحریف می‌کنند و به طور نادرستی درمی‌آورند. این مواردی که گفته شد مصادیقی هستند که قانون جذب تاحدودی درباره آنها صادق است اما چیزی که امروزه به عنوان قانون جذب مطرح می‌شود، بیشترین تأکید خود را روی مصادیق دیگری می‌گذارد که درست نیست و همین موارد درست را نیز از حدود واقعی فراتر برده و به طور غیر واقعی بیان می‌کند.

اثبات ناپذیری قانون جذب

قانون جذب در قلمرو جهان بیرون از وجودمان و غیر از موارد پیش گفته، قابل اثبات و قبول نیست. در این جاست که پای قانون جذب می‌لغزد و در اوهام و خرفات فرومی‌غلطد. پس باید بپرسیم که آیا براستی انسان هرچه را می‌اندیشد و احساس می‌کند، می‌تواند خلق یا جذب کند؟ آیا کائنات و جهان هستی گوش به فرمان ما ایستاده است؟ صد البته که انسان به تدریج، با افزایش تجربه و کسب دانش و رشد علمی از یک سو و تلاش و پشتکار از سوی دیگر می‌تواند از امکانات جهان هستی استفاده کند و حتی به پدیده‌هایی که اکنون در تصور کسی نمی‌گنجد، دست‌یابد. اما این سخن تازه‌ای نیست و بشر همواره با کسب تجربه و خردورزی و دانش اندوزی پیشرفت کرده است. قانون جذب اما ادعای دیگری دارد. ادعا این است که «به هرچیز با احساس مثبت بیندیشید و آن را باور و تجسم کنید، دست خواهید یافت.»

برای پذیرش تأثیر گذاری قانون جذب در جهان، لازم است اثبات شود که قدرت تجسم و احساس انسان بر سایر نیروهای جهان غلبه می‌کند. اما آیا تاکنون در آزمایشگاهی این موضوع اثبات شده است؟ بدون شک فکر و احساس انسان قدرتمند است و می‌تواند نیروهای الکتریکی را که در سلول‌های عصبی منتقل می‌شوند، کنترل کند. حتی می‌توان نیروی الکترومغناطیسی که به صورت هاله‌ای توری دور بدن را پوشانده (بصائر الدرجات ج۱۲ ص۴۶۳ و بحارالانوار ج۶۱ص۴۰)، با نیروی فکر و احساس بکار گرفت. اما هیچ کدام از این امور که از نظر علمی هم اثبات شده به ابعاد گسترده ادعای راز قانون جذب نمی‌رسد.

تاکنون کدام آزمایش‌ حساب شده علمی قانون جذب را اثبات کرده؟ و نشان داده که انسان می‌تواند با تصور یک خانه و باور این که خانه اوست و تجسم زندگی کردن در آن، به خواسته خود برسد؟

همانطور که در فیلم راز نمایش داده شده، در کتاب راز هم مردی معرفی می‌شود که تصویر خانه دلخواه خود را روی تخته آرزوهایش نصب کرده و هر روز به آن می‌نگریسته و خود را در آن تجسم می‌کرده است. اما بعد از سال‌ها وقتی که فرزندش پس از اسباب‌کشی یک جعبه قدیمی را باز می‌کند و عکس‌های آرزوی پدر را می‌بیند و می‌پرسد اینها چیست؟ پدرش متوجه می‌شود که اکنون در همان خانه آرزوها زندگی می‌کند! به نظر شما کسی که مدت‌ها عکس خانه آرزوهای خود را در برابر چشم قرار داده و به آن نگریسته و با احساسات مثبت آن را تجسم کرده، وقتی در واقعیت آن خانه را می‌بیند، آرزو و تصورات‌ش را به یاد نمی‌آورد؟ و باید فرزندش عکس‌های چند سال پیش را به او نشان دهد تا متوجه شود خانه‌ای که در آن زندگی می‌کند همان خانه‌ای است که مدت‌ها در فکر خود تجسم می‌کرده است؟ این در حالی است که حافظه انسان وقتی با احساسات همراه می‌شود بسیار قدرت‌‌مند عمل می‌کند و خاطرات کوچک و ناچیز با کوچکترین اشاره و نشانه‌ای به یاد می‌آید. بنابراین مثال‌هایی که در فیلم و کتاب راز مطرح شده نیاز به تحقیق بیشتری دارد، تا درستی‌شان اثبات شود.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
یکی از اصول مهمی که دین اسلام بر آن تأکید می‌کند، اندیشه و خردورزی است. اسلام به ما می‌آموزد که به هر چیز هوشمندانه بیندیشیم و اگر درست بود بپذیریم و زندگی خود را بر اوهام قرار ندهیم. قرآن کریم کسانی را که به افکار سست و ظن و گمان عمل می‌کنند، مورد سرزنش قرار می‌دهد.(انعام/۱۱۶) اثبات ناپذیری و غیر عقلانی بودن ادعاهای قانون جذب پذیرش آن را با آموزه‌های قرآن ناسازگار می‌نماید، مگر زمانی که شواهد علمی و آزمون‌های حساب شده‌ای روی آن صورت گیرد.

در این جا لازم به یاد آوری است که آنچه در نظریات فیزیک کوآنتوم مطرح شده، هیچ کدام قانون جذب را در ابعاد مورد ادعا اثبات نکرده و تنها به تأثیر ذهن و ابزارهای آزمایشگاهی بر وضعیت ذرات بنیادین و حالت دوگانه ماده و انرژی مربوط می‌شود. (نک، فیزیک و فلسفه. و نیز تائوی فیزیک) نه تأثیر تجسم و احساس یک نفر بر خانه و اتومبیل مورد علاقه‌اش.

ابطال ناپذیری قانون جذب

یکی از نظریه پردازان راز می‌گوید: «من هیچ قانونی را نمی‌شناسم که بگوید این کار سی دقیقه، سه روز یا سی روز وقت می‌برد. بیشتر بستگی به این دارد که تو چقدر با هستی هماهنگ شوی.» (راز، ص۷۳) چگونه بیندیشی و چه احساسی داشته باشی.

در فرضیه راز، از آن رو که زمانی برای تحقق رویاها مشخص نشده، هیچ‌‌گاه نمی‌توان این فرضیه را ابطال کرد، زیرا تا آخرین لحظه عمر، یک نفر باید منتظر باشد شاید روز بعد، روز رسیدن به آرزویش باشد. بنابراین هنگامی می‌توان این فرضیه را ابطال کرد که یک نفر با اندیشه و احساس مثبت نسبت به آرزویش، ناکام بمیرد. به این ترتیب برای هیچ کس در این دنیا امکان سعی و خطا و تجربه کردن قانون جذب وجود ندارد، زیرا با سعی اول تا پایان عمر باید برود و با مرگش خطای آن کشف می‌شود. بنابراین قانون جذب در طول زندگی خطاپذیر نیست. البته شاید بتوان گفت که حتی با مرگ یک انسان آرزومند ناکام نیز قانون جذب ابطال نمی‌شود، چون شاید علت ناکامی او نادرستی قانون جذب نبوده بلکه او به اندازه کافی قدرت تجسم و یا احساس مثبت به خرج نداده است. زیرا در قانون جذب شاخص و معیاری برای حد نصاب احساسات مثبت و تجسم خلاق وجود ندارد.

هم از این رو با پذیرش این قانون امکان تجربه آن از دست می‌رود و کسی که بخواهد بدون تکیه بر عقل یا وحی و تنها از راه تجربه درستی آن را دریابد، در بن‌بست علم و آگاهی گرفتار می‌شود. و صد البته عقل و وحی قانون جذب را به صورتی که امروزه معرفی می‌شود تأیید نمی‌کند.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
انسان در دو قلمرو به شناخت و آگاهی دست می‌یابد، در حوزه امور مادی و در امور معنوی. اگر در امور مادی دچار بدفهمی شود، به آن خطا می‌گویند و در روند تجربه‌ها و با سعی و خطا می‌تواند آگاهی و شناخت خود را از امور مادی اصلاح کند و توسعه دهد. اما بدفهمی در امور معنوی را خرافات می‌نامند، چه اینکه در باورها و اندیشه‌های معنوی باشد و چه اینکه در اعمال و آیین‌ها. تفاوت خطا در شناخت‌های مادی با خرافات در امور معنوی این است که خرافات معمولاً ابطال‌پذیر نیست و انسان نمی‌تواند با خرافات به آگاهی دست یابد، زیرا ایده‌ها و پدیده‌های معنوی به سادگی آزموده نمی‌شوند و نتایج آنها صریح و سریع به دست نمی‌آید. بنابراین کسی که در دام خرافات می‌افتد و آن را می‌پذیرد، به بن‌بستی خود خواسته و خود ساخته می‌رسد. از همین جا معلوم می‌شود که خرافات براستی راهزن حقیقت است و پذیرش یک خرافه مانع از درک درست حقیقت می‌شود.

پیشینه قانون جذب در فنون جادوگری

قانون جذب سابقه هزاران ساله در سحر و جادو دارد. و به نام قانون تشابه شناخته می‌شود. این قانون می‌گوید: «شبیه، شبیه خود را می‌آفریند.» (تاریخ جادوگری.ص۶۸) در قانون تشابه افکار و باورها و قدرت تجسم نقش اصلی را دارند. به همین علت جادوگران معتقد بودند که برای باروی و حاصل خیزی مزارع باید در کشت‌زارها اعمال **** و باروی انجام داد.(تاریخ تمدن ج۱٫ص۷۹)

در طول تاریخ افرادی که حاضر می‌شدند به تمرینات جادوگری بپردازند به این قدرت فکری می‌رسیدند که با تمرکز روی برخی از امور و نیز استفاده از ابزار و وسایل خاص، صورتی مجسم و موهوم از فکر مورد نظر را برای خود و دیگران خلق کنند. چنانکه قرآن کریم در داستان رویارویی ساحران با حضرت موسی می‌فرماید: «یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أنها تسعی» از سحرشان برای او تخیل ایجاد کردند که آن ریسمان‌ها می‌جنبد.(طه/۶۶)

همانطور که دین راه ارتباط با خداوند است و استفاده از نیروی الاهی را در زندگی می‌آموزد، سحر و جادو راه ارتباط با شیاطین و استفاده از نیروی آنهاست. سنت‌های ساحری و استفاده از نیروهای شیطانی از زمان حضرت سلیمان و ارتباط گروهی از مردم با جن‌های در تسخیر آن پیامبر آغاز شد.(بقره/۱۰۲)

قانون جذب مورد بحث همان قانون مشابهت در سحر و جادو است که با گزاره‌های دیگری نظیر با شعور بودن کائنات ترکیب شده و تأکید بیشتری بر اهمیت احساس مثبت دارد. تفاوت دیگر این است که ادعاهای آن بسیار فراتر رفته و کاری را که ساحران مجرب و نیرومند هم توانایی آن را ندارند، برای مردم عادی ممکن اعلام می‌کند.

همیشه خرافات و انحرافات جابجا کردن واقعیت‌ها و تغییر دادن آنها به وجود می‌آیند و چون شبیه واقعیت‌ها هستند از سوی بعضی از مردم پذیرفته می‌شوند. بنابراین اگر واقعیت‌های قانون جذب و معانی و مصادیق درست آن را بدانیم می‌توانیم، نادرستی‌هایی را که امروز به این نام عرضه می‌شوند، به خوبی بشناسیم.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
به نظر استارک و بین‌بریج، آرزوهای خاصی که نمی‌توان برآورده‌شان ساخت بلکه باید جبران کننده‌‌هایی را برای آنها طراحی کرد، ماهیتی جادویی دارند. جادو با معنای گیتی کاری ندارد، بلکه ادعایش دستکاری در واقعیت برای هدف‌های خاص است…. باورداشت‌های جادویی از این جهت با باورداشت‌های علمی تمایز دارند که مردم به داعیه‌های جادویی بدون توجه به شواهد تجربی به آنها اعتقاد دارند و این داعیه‌ها اگر به درستی ارزیابی شوند، کاستی‌های‌شان آشکار خواهد شد. پس جادو تنها می‌تواند جبران کننده‌هایی را ارائه کند، زیرا پاداش‌های واقعی به دست نمی‌دهد، بلکه وعده‌هایی از پاداش را ارائه می‌کند که دروغین اند. جادو مبتنی بر جبران کننده‌های فراطبیعی نیست. تنها دین می‌تواند چنین جبران کننده‌هایی را ارائه کند. استارک و بین‌بریج بسیاری از صورت‌های جادویی را تشخیص می‌دهند که در جوامع غربی، عقل‌گرا و فنی رواج دارند؛‌ این جادوها غالباً بر افکار به ظاهر علمی استوارند، اما برای تأیید آنها هیچ گونه شواهد علمی ارائه نمی‌شود. این جادوها همان چیزهایی را در بر می‌گیرند که استارک و بین‌بریج آنها را شبه علم و شبه درمان می‌نامند؛ این نوع شبه علم برای انواع آرزوهای خاص جبران کننده فراهم می‌‌کند، اما به نیروهای فراطبیعی ارجاع ندارد. (همیلتون.ص۳۲۳)

کامیابی منهای اخلاق

موضوع دیگری که عقل به ما توجه می‌دهد، درباره کائنات است. در قانون جذب کائنات یعنی همه موجودات که خدمت گذار بی‌جیره و مواجب انسان هستند و دست به سـ*ـینه ایستاده‌اند تا هر کس هر چه را تصور و تجسم کرد به او بدهند. عقل این پرسش را مطرح می‌کند: کائناتی که تا این حد هوشمند، توانا و بخشنده است، به طوری که ما را آفریده و خواسته‌های ما را برآورده می‌کند، براستی چیست و ما در برابر او چه جایگاهی داریم؟ آیا کائنات غول چراغ جادوست و ما باید به او فرمان بدهیم، یا اینکه مثل پادشاهی بخشنده و مهربان است و ما باید متواضعانه از او بخواهیم؟

آیا جسورانه و طلبکارانه در برابر این قدرت بخشنده ایستادن و فرمان دادن اخلاقی است؟ کائنات بی‌چاره چه گناهی کرده است که این همه قدرت دارد و دست بخشنده خود را به روی انسان طمع‌کار و حرص گشوده و حالا مجبور است تا آخرش فرمانبردار انسان باشد؟ به نظر می‌رسد که این مواجهه انسان با کائنات تنها اخلاقی نیست، بلکه تناقض هم دارد. این قدرت عظیم چگونه ذلیل و فرمانبردار انسان شده است؟

دیگر این که این اقیانوس بی‌کران دانایی و توانایی و دارایی و بخشندگی، برای چه انسان را آفریده و خواسته‌های او را اجابت می‌کند؟ آیا به علت اینکه انسان را موجودی آرزومند آفریده در دام برآوردن آرزوهایش گرفتار شده و ناچار است تا آخر پابه‌پای انسان بیاید؟ این فرض با نیروی بزرگ کائنات سازگار نیست.

آیا عاشق انسان و اسیر آرزوهایش شده است؟‌ پس چرا عمر انسان را طولانی یا بی پایان نمی‌کند، تا بیشتر با او باشد؟ به هر حال مشکل اخلاقی در این است که انسان باید ولی نعمت خود را درست بشناسد و به طوری که سزاوار است با او ارتباط برقرار کند.

حالا به هر دلیل فرض کنیم که کائنات خود را موظف به برآوردن آرزوهای انسان کرده است، چرا به سادگی این کار را انجام نمی‌دهد؟ آیا می‌خواهد انسان را آزار دهد؟ تجسم و احساس و افکار چیست؟ انسان یک کلام خواسته خود را می‌گوید او هم به موقع پاسخ می‌دهد.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
سومین بحران اخلاقی قانون جذب این است که احساسات راهنمای تصمیم گیری معرفی می‌کند. «احساسات هدیه‌ای شگفت انگیز هستند که به ما امکان می‌دهند به فهمیم، داریم به چه فکر می‌کنیم… احساسات تو به دو دسته تقسیم می‌شوند: احساسات خوب و احساسات بد. تو تفاوت میان این دو دسته را می‌دانی چون یکی باعث می‌شود خوشحال باشی و دیگری تو را ناراحت می‌کند.(ص۴۲) وقتی احساس خوبی داری، داری آینده‌ای را می‌سازی که در جهت رسیدن به آرزوهای توست. وقتی احساس خوبی نداری، داری آینده‌ای را می‌سازی که در جهت آرزوهایت نیست.» (ص۴۳) احساسات خوش‌آیند و ناخوش‌آیند معیار استفاده درست یا نادرست از نیروی فکر است.

اگر کسی به شیئی که برای دیگری است خیلی علاقه داشت و در شرایطی بود که می‌توانست بدون ترس آن را بردارد، احساسش می‌گوید آن را بردارد چون لـ*ـذت و شادی برای تو می‌آورد، آن شخص چه باید انجام دهد. هر انسانی این را تجربه کرده است که گاهی به چیزهایی علاقه دارد که به زیان اوست و از چیزهای روگردان است که برای‌ش مفید است. در این جا اگر به سخن خرد گوش ندهد و از احساسات پیروی کند آیا درست عمل کرده است؟ در این صورت آیا ارزش‌های اخلاقی پایدار خواهد ماند. ممکن است که احساسات گاهی ما را به سوی کارهای درست دعوت کند ولی به هیچ وجه معیار و قابل اعتماد نیست، برای همین خرد و اندیشه به انسان داده شده است. گذشته از این عقل انسان هم دانسته‌ها و تجربه‌های محدودی دارد و همه درستی‌ها و نادرستی‌ها را به تنهایی تشخیص نمی‌دهد و نیازمند است که دانش و خلاقیت بی‌کران هستی راه را به او نشان دهد و در بعضی از امور درست و نادرست را به او معرفی کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:‌ «عَسی‏ أَنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَ هُوَ خَیرٌ لَکمْ وَ عَسی‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَ هُوَ شَرُّ لَکمْ وَ اللّهُ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» چه بسا چیزی را نپسندید در حالی که برای شما بهتر است و یا چیزی را دوست بدارید، در حالی‌که برای شما بد است. (بقره/۲۱۶)

از دیدگاه اسلام اما تمام جهان در دست خداوند است و او بی‌دریغ به انسان می‌بخشد، معیار بخشش او درست زندگی کردن است، ارزش‌های اخلاقی اسباب موفقیت، ثروت، محبوبیت و سایر خواسته‌های بشری است (نک: اخلاق موفقیت و اخلاق دارایی) و هر کدام از نعمت‌ها و موهبت‌های خداوند اگر موجب دوری از ارزش‌های انسانی شود، از شخص گرفته خواهد شد و در زندگی ابدی بهره‌ای بهتر خواهد یافت.(نک:آثار ابتلا) بنابراین رشد و شکوفایی انسانی هدف خداوند از بخشیدن بهره‌های زندگی است و این با هدف غول چراغ جادوی کائنات که تنها به قدرت تجسم پاداش می‌دهد و به ارزش‌های انسانی کاری ندارد بسیار متفاوت است.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
شعور خلاق انسان

قانون جذب روی یکی از ویژگی‌های منحصر به نوع انسان دست گذاشته، اما به درستی آن را نشناخته و با توهمات پوچی آمیخته است. حقیقت این است که انسان موجود عظیم و شگفت انگیزی است و نیروی خلاق و نامحدود آفرینش پس از پدید آوردن او خود را تحسین کرد (مؤمنون/۱۴) و به آفرینش انسان بالید و به فرشتگان دستور داد تا بر این آفریده تازه سجده کنند. علت برتری انسان موضوعی است که در نگاه اول مبهم به نظر می‌آید و آن آگاهی از نام‌هاست. «علم اسماء» سبب سجده فرشتگان بر آدم بود؛ زیرا خداوند پس از اینکه فرمود «عَلَّمَ آدَمَ اْلأَسْماءَ کُلَّها» به آدم تمام نام‌ها را آموخت. (بقره/۳۲)، می‌فرماید: «قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا ِلآدَمَ» به فرشتگان گفتیم که بر آدم سجده کنند. (بقره/۳۴) این ترتیب در بیان علیت را می‌فهماند.

بنابراین انسان بهره‌ای دارد که علت برتری انسان و سجده فرشتگان بر او بود، این برتری دانستن نام‌ها و اسمائی است که فرشتگان توان و ظرفیت فهم آن را نداشتند. زیرا در آیات مورد بحث خداوند در مورد انسان «تعلّم» را به کار برده، ولی درباره فرشتگان واژه «عرضه» را استفاده کرده، می‌فرماید: «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ‌‍» سپس آن نام‌ها را به فرشتگان عرضه کرد و برای‌شان به نمایش گذاشت، پس گفت اگر راست می‌گویید از این نام‌ها به من خبر دهید و چیزی بگویید. (بقره/۳۲) این بیان به روشنی نشان می‌دهد که فرشتگان توان فراگیری و فهم نام‌ها را نداشتند. و همین معیار برتری انسان و سبب سجود فرشتگان بر او بوده است.

لازم به توجه است که در این ماجرا شخص حضرت آدم به تنهایی موضوعیت ندارد، استعداد و قابلیت‌های نوعی مورد نظر بوده و هرچه گفته شده درباره تمام انسان‌هاست. نخست به علت اینکه در میان فرزندان آدم کسانی بوده‌اند که از او برتری داشته‌اند و دیگر اینکه در ادامه که به دشمنی شیطان با انسان می‌رسد، موضوع کاملاً فراگیر است و تمام انسان‌ها درگیر این دشمنی هستند. و سوم اینکه اگر پی ببریم این نام‌ها چیست، می‌بینیم که حتی افراد عادی و غیر پیامبران نیز از این نام‌ها آگاه‌اند و به سادگی می‌توانند این دانش پنهان را از درون خویش بیابند.

نام‌هایی که خداوند به انسان تعلیم داده چیست؟ و چه ارزشی دارد که فرشتگان را به سجده وامی‌دارد؟ در روایات آمده، که آنها نام تمام اشیاء و موجودات بوده است. (تفسیرالعیاشی. ج۱ص۳۲و۳۳) اما آیا صرف نام این اشیا، چیزی است که ملائکه آن را نفهمند؟ فرشتگانی که از سوی خداوند مدبر امور عالم اند (نازعات/۵) آیا از ادراک و دانستن نام آنها ناتوان هستند؟


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
برای اینکه بدانیم نام‌های چه بوده، لازم است که برخی از آیات قرآن را کنار هم بگذاریم تا راز واقعی فاش شود. نخستین آیه این است: «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ‌‍» هنگامی که او را متعادل کردیم و از روح خود در او دمیدیم، برای او به سجده افتادند. (حجر/۲۹،ص/۷۲) این آیه شریفه سجده فرشتگان را نتیجه دمیدن روح الاهی در انسان بیان می‌کند که علیت را می‌فهماند و آیات سوره بقره علم اسماء را علت این سجود معرفی می‌کرد؛ نتیجه این می‌شود که تعلیم نام‌ها به انسان با دمیدن روح در پیکر او انجام شده است. بنابراین علم به نام‌های اشیا همراه با نوعی آگاهی و شناخت از منشأ و سرچشمه پیدایش آنها بوده و این علم و تعلیم خداوند از جنس گفت و شنود و لفظ و واژه نیست، بلکه این علم با روح منقل شده و از جنس آفرینش، ایجاد و زندگی است.

هنگامی که خداوند از روح خویش در انسان دمید، علم به تمام آفریدگان و ربط آنها با منبع بی‌پایان قدرت، خلاقیت و زندگی را به آدم منتقل کرد. این موضوع زمانی بهتر روشن می‌شود که به آیه آفرینش انسان باز گردیم، یعنی آیه‌ای که پروردگار توانا خود را به خاطر آفرینش آدم تحسین می‌کند، خداوند در آنجا خود را با نام «احسن الخالقین» یاد کرده و خلاقیت و آفرینندگی را جمع می‌بندد. تو گویی با وجود انسان دیگر خداوند تنها خالق جهان نیست. از مجموعه این آیات روشن می‌شود که علم و آگاهی انسان از اشیا، نوعی آگاهی خلاق است و می‌تواند با اندیشه و ادراک خود نمونه‌ و جلوه‌ای از خلاقیت خداوند را به نمایش بگذارد.

با صرف نظر از معنای خلق و تفاوت آن با مفاهیم نزدیک مثل جعل، انشاء، ابداع و غیره؛ تا اینجا نتیجه بررسی‌ها این است که با دمیدن روح الاهی در انسان، آگاهی آفریننده و دانش خلاق به او هدیه شد و در صورتی که به چیزی بیندیشد و بخواهد، به اذن خداوند می‌تواند بیافریند. اما در کنار این حقیقت که انسان از اندیشه‌ای آفرینشگر برخوردار است، غفلت از دو موضوع توهمات زیادی را در فهم و تبیین قانون جذب ایجاد کرده است. نخست اینکه این قدرت از کجاست؟ و دیگر این که این قدرت برای چه در اختیار بشر قرار گرفته است؟ و چگونه عمل می‌کند؟

باید توجه کنیم که این آگاهی و توانایی در پیوند با روح خداوند و جریانی از نیروی بی‌کران آفریننده است. این هوشیاری و توجه راه دست‌یابی به این نیرو را به ما نشان خواهد داد. اگر ما از منشأ و منبع یک نیرو غافل باشیم، نمی‌توانیم آگاهانه و از تمام ظرفیت آن استفاده کنیم و راه‌های دست ‌یابی به آن را نخواهیم یافت. بلکه فقط نمودهایی از آن را دیده و با تقلید نمی‌توانیم تکرار آن نمودها را امکان پذیر کنیم. به همین علت قانون جذب بدون توجه به نیروی خلاق خداوند یکتا ناکارآمد و بیهوده است.

انسان می‌تواند با اراده‌اش به اذن خداوند کارهای بزرگی انجام دهد و دست یابی به این نیرو تنها با پیوستن به سرچشمه آن یعنی خداوند امکان پذیر است یعنی با عبودیت و بندگی می‌توان به نیروهای ربوبی رسید همچنان که پیامبران و اولیای خدا رسیدند و معجزات و کرامات شگفتی را از نیروی الاهی به نمایش گذاشتند.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
کارآیی شعور خلاق انسان

اما در پاسخ به این که چرا این قدرت در اختیار بشر قرارداده شده است؟ باید گفت که اصل برخورداری از دانش خلاق و اندیشه آفریننده برای این است که پروردگار حکیم پروژه آفرینش انسان را ناتمام گذاشته و تکمیل آن را به اختیار خودش واگذار کرده است. انسان در آفرینش خود شریک خداست و باید اشرف مخلوقات را بیافریند. چون قدرت آفرینش اشرف مخلوقات به انسان داده شده، آفرینش سایر مخلوقات برای او کار غیر ممکنی نیست. ولی کسانی که در مسیر درست استفاده از این قدرت قرار ندارند معمولاً نیروی‌شان از سوی منبع قدرت یعنی خداوند محدود می‌شود، تا اینکه کاربرد اصلی آن را بشناسند. عدم توجه به این نکته مهم تئوری راز را به یک خرافه و دروغ بزرگ تبدیل کرده است. زیرا انسان به راستی از شعور خلاق و نیروی آفریننده برخوردار است اما نخست اینکه حقیقت این نیرو با آنچه در تئوری راز گفته می‌شود متفاوت است و دوم اینکه استفاده از آن در گرو شناخت خداوند و حرکت در مسیر اراده اوست.

بنابراین قانون جذب به شکلی که امروزه مطرح می‌شود، برای کسی که در مسیر خود سازی حرکت نمی‌کند، ناکارآمد و بیهوده است. و برای کسی که در مسیر درست حرکت می‌کند بی‌معناست، چون او این قانون را به صورت دیگری تجربه می‌کند و به کار می‌گیرد. برای نمونه قانون جذب انسان را منشأ این قدرت دانسته و منبع آن را درونی تصور می‌کند، در حالیکه این نیرو نزد آفریدگار جهان و بیرون وجود انسان است. البته راه دست‌یابی به آن از رهگذر تحولات درونی می‌گذرد. خداوند وجود انسان را مثل دریچه‌ای ساخته است که قدرت و شعور خلاق در آن جریان می‌یابد. هر کسی از طریق پیوند معنوی با خداوند و با گشودن راهی از درون خویش به سوی او، این قدرت و آگاهی را درون خود شکوفا کرده و جریان می‌دهد. و راه او قرار گرفتن در مسیر اراده او و پذیرفتن بندگی و تسلیم شدن در برابر خواسته‌های اوست؛ نه صرفاً تصور و تجسم آرزوها.

مشکل دیگر قانون جذب این است که استفاده از آن را غالباً در امور مادی و محدود زندگی نشان می‌دهند در حالیکه مهمترین کاربرد این نیرو برای خودسازی است. یعنی تکمیل پروژه آفرینش اشرف مخلوقات. به تعبیر روشن، واقعیت این است که اندیشه و قدرت خلاق انسان منبعی بیرونی و کاربردی درونی دارد، اما قانون جذب منبع آن را درونی و کاربرد آن را بیرونی تصویر می‌کند. به طوری که خانه و اتومبیل و منزلت اجتماعی و ثروت و همسر و غیره را در نظر می‌گیرد. در واقع قانون جذب با روگردانی از منبع اصلی قدرت زمینه ساز محدودیت آن می‌شود و بعد در امور محدود و حقیر این جهانی میدان کارآیی آن را می‌گشاید. البته این سخن به معنای بد بودن نعمت‌ها و کامیابی‌های دنیوی نیست، بلکه آنها بسیار خوب و گوارا هستند و برای انسان آگاه و هوشمند هدایایی از سوی خداوند قلمداد می‌شوند. اما اینها اموری نیستند که انسان برای رسیدن به آنها نیروهای عظیم و انسان ساز خود را هزینه کند، بلکه آنها با درست زندگی کردن و استفاده بجا از نیروی آفریننده و سازنده الاهی، در زندگی جذب خواهند شد و به صورت هدایا و پاداش‌هایی از سوی خداوند به او خواهد رسید.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
انسان به راستی می‌تواند با اندیشه و خواست خود بیافریند، اما این استعدادی نیست که در این دنیای محدود مادی شکوفا شود. این جهان قابلیت پوشش دادن به تمام استعدادهای بشری را ندارد و انسان بسیار فراتر از این جهان است. دنیا تنها فرصتی است برای آمادگی پیدا کردن و شکوفا شدن مثل دانه‌ای که در دل خاک پنهان می‌شود، شکوفایی آن بذر از خاک است ولی در خاک نیست. روح بزرگ انسان که از روح خداست در این دنیای خاکی و مادی کاشته شده و از اینجا مسیر شکوفایی خود را آغاز می‌کند و تا اوج خدایی کردن ادامه می‌دهد. ولی در دنیا به نهایت شکوفایی نخواهد رسید. البته این سخن به معنای آن نیست که تنها پس از مرگ شخص به شکوفایی کامل می‌رسد. بلکه به این معناست که اگرچه ریشه در خاک داشته باشد اما در عالمی والا و روشن شکوفا می‌شود و سایر بذرهای فرومانده زیر خاک نیز از زیبایی و شکوفایی او بی‌خبر اند.

اگر انسان شهامت پذیرش آرزوهای خود را داشته باشد و به طور کامل آنها را تصور کند و بپذیرد، راه و زمان و مکان تحقق آنها را خواهد یافت. هر کس با تمام وجود خواهان لذتی بدون هر گونه رنج، شادی بدور از هر اندوه و زندگی پایدار و بی‌پایان است، اما پذیرش این آرزوها هوشمندی، شهامت و اراده می‌خواهد. و اگر کسی این آرزوها را بپذیرد، به روشنی می‌فهمد که در زندگی محدود و پر از زحمت این دنیا به آرزوهای بزرگ خویش نخواهد رسید. از این رو فرصت زیستن در این جهان را، به فرصتی برای دست ‌یابی به آرزوهای بزرگ تبدیل می‌کند. و هر لحظه از زندگی خود را به ابدیت پیوند می‌زند.

به هر روی انسان به جایی خواهد رسید که هر چه بخواهد و تصور کند، در دم خلق شود، جایی که خداوند درباره آن فرموده: «لَهُمْ ما یشاؤُنَ فیها وَ لَدَینا مَزیدٌ» در آنجا هرچه بخواهند برای‌شان فراهم است و بیشتر از آن نزدماست. ‌‍”ق/۳۵‌‍ ‌‍” اما آنجا را باید شناخت و خیال اینکه دنیا سرزمین آرزوهاست، رویایی پوچ و تعبیر ناپذیر است که افراد حقیر و کودن که شهامت و شعور پذیرش آرزوهای بزرگ خود را ندارند، به آن دلخوش می‌شوند. محدودیت‌های این دنیا انسان را وسوسه می‌کند که به آرزوهای کوچک و حقیر دل سپارد و همین دنیا را سرزمین آرزوهای خود تصور کند.

ریشه خرافات در نادانی و کم خردی بشر در شناخت خود و حقایق عالم است. وقتی گرایش‌های متعالی انسان هدایت نشود و با توهم تلفیق گردد خرافات پدید می‌آید. از این رو هر خرافه نشانه یک حقیقت گمشده است. قانون راز هم خرافه‌ای است که از تلفیق شعور خلاق انسان و دنیازدگی پدید آمده و آرزوهای محدود و ناچیز مادی را به جای آرزوهای بزرگ ابدی نشانده است.


قانون جذب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
کمال کامیابی

پروردگار تمام هستی یکی است و او آفریننده انسان، دنیا و ابدیت است. او آفریدگاری است که دنیا و آخرت را در کمال حسن و حکمت خلق کرده و می‌خواهد که برترین آفریده‌ و جانشینش نیز در دنیا و آخر آفریننده کمال و زیبایی باشد. از این رو فرموده است: «مَنْ کانَ یریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ اْلآخِرَهِ وَ کانَ اللّهُ سَمیعًا بَصیرًا‌‍» کسی که خیر و ثواب دنیا را می‌خواهد، نتیجه نیک دنیا و آخرت برای خداست و او شنوا و بیناست. (نساء۱۳۴) بنابراین باید از او خواست و این خواستن باید هم به اندیشه و زبان جاری شود و هم در عمل نمایان گردد، زیرا او شنوا و بیناست.

خداوند دشمن آرزوهای خوب و زیبا نیست،‌ بلکه با کوتاهی همت مخالف است و نمی‌خواهد شاهکار آفرینش خویش را در حقارت ببیند. او برترین خوبی‌ها را در دنیا و ابدیت برای انسان می‌خواهد و انسان را تشویق می‌کند که از آرزوهای کوچک، ناچیز و نزدیک فراتر رود. هم‌ازاین‌رو پرهیزکاران که در پیوند با خدا به سر می‌برند و شهامت پذیرش آرزوهای بسیار بزرگ را دارند، خود را جاودان دیده و کامیابی دنیا و آخرت را می‌خواهند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی اْلآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ‌‍ ‌‍أُولئِک لَهُمْ نَصیبٌ مِمّا کسَبُوا وَ اللّهُ سَریعُ الْحِسابِ»‌‍ ‌‍کسانی که می‌گویند پروردگارا نیکی دنیا و نیکی آخرت را به ما عطا فرما و از عذاب آتش دور کن. آنها کسانی هستند که از هرچه به دست آورنده‌اند،‌ بهره‌مند می‌شوند و خداوند زود نتیجه می‌دهد. (بقره/۲۰۱و۲۰۲)

توصیه قرآن کریم این است «لا تَنْسَ نَصیبَک مِنَ الدُّنْیا» بهره خود را از دنیا فراموش نکن. (قصص/۷۷) اما بهره برداری از دنیا نباید به قیمت غفلت از آخرت باشد؛ مثل کسانی که «یعْلَمُونَ ظاهِرًا مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ اْلآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ‌‍» ظاهری از زندگی دنیا را شناختند و از آخرت غافل شدند. (روم/۷) جمع میان دنیا و آخرت تنها با رسوخ یاد خداوند در عمق جان انسان ممکن است. در صورتی که انسان تمام دنیا و آخرت را همواره ملک او بداند و خود را ساکن سرای خداوند و بلکه جانشین او ببیند، می‌تواند به خیر دنیا و آخرت بیندیشد و هر دو را با هم بخواهد و صد البته که خواستن خیر دنیا و آخرت به اندازه شایستگی هر کدام ازاین دو در اندیشه او جاری می‌شود؛ دنیا به اندازه خودش و آخرت هم به اندازه خودش.

عمل معیار نتیجه

مشکل دیگر تئوری راز و قانون جذب این است که بر اندیشه و احساس تأکید می‌کند، حال این که در تعالیم قرآنی معیار نهایی دست‌یابی به نتایج و کام‌یابی عمل است، نه اندیشه و نه احساس. مهم این است که انسان اندیشه‌ای بلند و گره‌گشا دارد و باید از آن به خوبی استفاده کند، همچنین احساس و هیجانی نیروبخش که می‌تواند، استقامت و پایداری را به او بدهد، اما به هر حال میزان موفقیت، عمل است و با عمل می‌توانیم به نتیجه دل‌خواه برسیم. اثربخشی اندیشه و احساس تابع عمل است و به تنهایی هیچ ثمری ندارند. اندیشه، عمل درست را نشان می‌دهد و احساسی که برای عمل برانگیخته شده، نیرودهنده و پیش‌برنده است.


قانون جذب

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا