درخواست نقد مجدد کتاب

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 4/9/21

بسم رب القم

سلام و درود خدمت تمامی نویسنده ها و کابران خوب رمان۹۸
این تاپیک برای نویسنده های علاقه‌مند و تلاش‌گردر راستای تقویت قلم و بالابردن سطح کیفی رمان ها ایجاد شده است.
به این صورت که نویسنده عزیز؛ بعد از درخواست نقد اولیه باز هم می‌تواند درخواست مجدد نقد بدهد.
برای این کار ابتدا باید تعداد پست های رمان خود را به ۶۰ پست برسانید و سپس باید لینک تاپیک نقد اولیه رمان و منتقد و یا منتقدین خود را در این تاپیک تگ کنید تا مدیر مربوطه در اسرع وقت پاسخگو درخواست شما عزیزان باشد.
این تاپیک صرفاً جهت پیشرفت و کمک به نویسنده ایجاد شده است و قصد تخریب ندارد.
پس یک بار دیگه قوانین رو مرور می‌کنیم با هم:
۱- تعداد پست برای رمان، داستان کوتاه و فن فیکشن:
رمان: ۶۰ پست
فن فیکشن: ۵۵ پست
داستان کوتاه: ۲۵ پست
۲- لینک تاپیک نقد اولیه به علاوه تگ کردن منتقد یا منتقدین قبلی
۳- از دادن درخواست مجدد پرهیز کنید.
۴- اسپم ممنوع
در پناه حق

ARTEMIS2003 · 26/9/21

سلام. درخواست نقد مجدد داشتم برای رمان پسر جنگ جلد اول مجموعه آلیوم.
نقد اولیه نقد و بررسی - رمان پسر جنگ ( جلد اول مجموعه آلیوم) | پرهام زلیفن ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ۹۸
منتقدین اولیه:

Narges_Alioghli

Asal_Zinati

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 26/9/21

ARTEMIS2003 گفت:
سلام. درخواست نقد مجدد داشتم برای رمان پسر جنگ جلد اول مجموعه آلیوم.
نقد اولیه نقد و بررسی - رمان پسر جنگ ( جلد اول مجموعه آلیوم) | پرهام زلیفن ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ۹۸
منتقدین اولیه:

Narges_Alioghli

Asal_Zinati

با سلام
با توجه به اینکه منتقدین قبلی شما از تیم نقد خارج شدند؛ برای شما منتقد جدید در نظر گرفته شده است.
منتقد شما: خودم
تاریخ تحویل نقد: ۱۴۰۰/۷/۱۷
نویسنده عزیز لطفا تا ارسال نقد پستی به رمان خود اضافه نکند.

M O B I N A · 2/12/21

Z.A.H.Ř.Ą༻

V.I.P - رمان انهدام دمع | mobina .hf کاربر انجمن 98

گاهی اگر گذشت کنیم‌ و ببخشیم، زندگی زیباتر است؛ قلب‌ها آرام‌تر است! اما؛ او نبخشید و به قصد انتقام جلو آمد!

forum.roman98.com

درخواست نقد برای داستان کوتاه
منتقدین قبلی: Tavan و آیدا رستمی

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 5/12/21

~MoBiNa~ گفت:
Z.A.H.Ř.Ą༻

V.I.P - رمان انهدام دمع | mobina .hf کاربر انجمن 98

گاهی اگر گذشت کنیم‌ و ببخشیم، زندگی زیباتر است؛ قلب‌ها آرام‌تر است! اما؛ او نبخشید و به قصد انتقام جلو آمد!

forum.roman98.com

درخواست نقد برای داستان کوتاه
منتقدین قبلی: Tavan و آیدا رستمی

با سلام
با توجه به اینکه منتقد قبلی شما از تیم نقد خارج شده؛ برای شما منتقد جدید در نظر گرفته شده است.
منتقد شما: ^~SARA~^ و دونه انار
تاریخ تحویل نقد: ۱۴۰۰/۹/۲۵
نویسنده عزیز لطفا تا ارسال نقد پستی به رمان خود اضافه نکند.

Mohadeseh.f · 11/4/22

سلام علیکم
درخواست نقد مجدد رو دارم

بـــــــرگزیده - رمان امپراتریس | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان98

زندگی شاهدخت پس از گذشت شادی‌ها و فراز و نشیب‌های بسیار، بالاخره با یک اتفاق خاص، دگرگون شد! پیوند او با کسی که از دیار خویش نیست، تاریخی را رقم زد که حتی سرنوشت این‌گونه پیش‌بینی نکرده بود! حال با مرور حوادث آینده، به این می‌اندیشد که آیا می‌تواند مرهم درد مردی شود که حتی در فکر ایفای نقش همدم...

forum.roman98.com

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 11/4/22

Mohadeseh.f گفت:
سلام علیکم
درخواست نقد مجدد رو دارم

بـــــــرگزیده - رمان امپراتریس | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان98

زندگی شاهدخت پس از گذشت شادی‌ها و فراز و نشیب‌های بسیار، بالاخره با یک اتفاق خاص، دگرگون شد! پیوند او با کسی که از دیار خویش نیست، تاریخی را رقم زد که حتی سرنوشت این‌گونه پیش‌بینی نکرده بود! حال با مرور حوادث آینده، به این می‌اندیشد که آیا می‌تواند مرهم درد مردی شود که حتی در فکر ایفای نقش همدم...

forum.roman98.com

با سلام
منتقد شما: خودم
تاریخ تحویل نقد: ۱۴۰۱/۲/۵

M O B I N A · 23/4/22

یغماگر | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

تمام وسایلی که توی دستش بود افتاد و به طرف اتاق راه افتاد..‌‌.کمی جلوتر رفتم و گفتم: - نه وهاب! هنوز هم صدای جیغ و داد‌ها و ضربه‌های ترلان به در قطع نشده بود که وهاب عصبی برگشت و با داد گفت: - چی نه؟ مگه نمی‌بینی توی چه وضعیتیه؟ انتظار داری ولش کنم؟ ساغر چند قدم جلو تر رفت و با اضطراب گفت: - به...

forum.roman98.com

درخداست نقد

بعضی از پست‌ها دو پارتن قبلن اشتب پست گذاشتم

برا همین تعدادشون اوکیه

با تشکر

Z.A.H.Ř.Ą༻
اگ مکانش هس دو تا منتقد بدید

M O B I N A · 30/5/22

V.I.P - رمان انهدام دمع | mobina .hf کاربر انجمن 98

گاهی اگر گذشت کنیم‌ و ببخشیم، زندگی زیباتر است؛ قلب‌ها آرام‌تر است! اما؛ او نبخشید و به قصد انتقام جلو آمد!

forum.roman98.com

Elaheh_A

M O B I N A · 30/7/22

✺اختصاصی - رمان رگ‌ بی‌ رگ | mobina .hf و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان 98

سال‌ها، ماها در کنج دیوار غریبانه نشستیم! منتظر صدور حکم مرگ بودیم؛ روانی که آغشته به جنون بودو هرلحظه ناقوس نابودی را در گوش‌هایم طنین می‌انداخت! روانی درگیر، که در پی درمان بدتر می‌شد!

forum.roman98.com

Z.A.H.Ř.Ą༻

✧آیناز عقیلی✧