خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دونه انار

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/8/20
ارسال ها
338
امتیاز واکنش
8,897
امتیاز
313
سن
17
زمان حضور
92 روز 7 ساعت 28 دقیقه
با نام و یاد خدا
«نقد و بررسی داستان کوتاه انهدام دمع»
نقد را می‌توانم از نقات قوت این داستان کوتاه آغاز کنم، داستان کوتاه انهدام دمع، با شروعی پر قدرت، آغاز شد! اعدام یکی از شخصیت‌های رمان بدون بیان دلیل ان در پارت‌های اولیه، باعث همراهی خواننده می‌شود.
یکی از جذابیت کتاب خواندن، دخیل بودن قوه‌ی تخیل خواننده در تصور روند رمان است، حال کدام عنصر در نویسندگی، مصعولیت چنین سنگی را به دوش می‌کشد؟ فضاسازی و حس‌آمیزی...
تخیل زمینه‌ی رمان، مانند مکان اطراف و... از جمله قسمت‌های است که فضاسازی ان را به نمایش می‌گذارد. فضاسازی داستان خوب بود ولی در بعضی جاها هم کمبود ان به وضوح حس می‌شد،در حدی که من نویی به عنوان خواننده هیچ تصوری از لوکیشن رمان نداشتم، مخصوصا در مورد بیان ویژگی‌های اطراف...
حس آمیزی، برادر فضاسازی قائل‌ی انتقال احساسات خواننده را به دوش می‌کشد، به صورتی که می‌توان فضاسازی را مقدمه‌ای برای حس‌آمیزی خواند. انتقال احساسات رمان در حد متوسط بود، ولی نویسنده با کمی ظریف کاری که در ادامه به آنها نیپردازم میتوانست خیلی بهتر ان را به نمایش بگذارد و حتی اشک خواننده را نیز در بیاورد!
نویسنده باید خود را به جای شخصیت بگذارد و با استفاده از حواس پنجگانه اعم از، بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه و چشایی، هر آنچا شخصیت، نسبت به شخصیت سازی می‌بیند و... را به نمایش بکشد، حتی میتواند این کارها را با چاشنی آکون های تزیئنی ادبی نظیر ارایه‌های ادبی، انجام دهد تا قلم رمان زیباتر جلو کند! حس‌آمیزی صحیح از نظر من به دو قسمت تقسیم می‌شود که این دو قسمت خود مکمل یک دیگر اند و اگر یکی از انها کم و یا استفاده نشود حس‌آمیزی رمان دچار لطمه‌ی
بزرگ می‌شود، حال این دوقسمت چیست؟ یک انتقال احساسات به طور مستقیم، دو انتقال احساسات به طور غیر مستقیم!
منظور از انتقال احساسات به طور مستقیم، همان بیان احساسات است، مانند، من عصبی هستم!
اما بیان احساسات به طور غیر مستقیم کمی پیچیده و دشوارتر از مورد اول است!
در مورد دوم، نیاز است تا واکنش‌های جسمی و روحیه هر مصاص(احساس) را در نظر گرفت و آن را در طول رمان به چالش کشید!
روند رمان به خوبی و با کمی سکون بت پیش می‌رفت، با این حال کنجکاوی های ریزی هم به سراغت می‌امد، نویسنده زیرکانه دیدگاه دانای کل را انتخاب کرده که نسبت به جهش های شخصیت در داستان کاملا دیدگاهی مناسب بود!
دیگر داستانی وجود نداره که کلیشه نباشد! در زیر و بم داستان‌ها کلیشه‌هایی هرچند جزئی به چشم میخورد. حال بزرگترین کلیشه‌ از این داستان که کاملا محسوس بود، شخصیت سازی و شخصیت پردازی آن بود. دیگر شخصیت‌هایی با زیبایی همچون حوری‌های بهشتی و الهه‌ها کلیشه است و در بسیاری از رمان ها دیده می‌شود، نویسنده با خاص کردن شخصیت خود می‌تواند کمی از این کلیشه بودن بکاهد! با استفاده از ویژگی‌های ظاهری منحصر به فرد، وجود یک خال در صورت، یا شکستگی ابرو، وجود یک تیک عصبی نسبت به شخصیت رمان و... و خیلی از راه‌های دیگر شخصیت خودش را منحصر به فرد کند!
در مورد ایده‌ی داستان انهدام دمع ، نمی‌توانم نقدی را اراعه دهم، زیرا من ناظر این داستان نیز هستم و از پی رنگ و ایده‌ی ان با خبرم! با این حال می‌توان گفت ایده‌ای جذاب و پر ماجرایی را این داستان کوتاه در پیش دارد!
داستان کوتاه انهدام دمع، روند خوب و متوسطی را در پیش داشت! هرچند در بعضی قسمت ها نقات ضعف به چشم میخورد و در برخی دیگر نقات قوت آن لبخند به لـ*ـب من منتقد می‌آورد و خستگی‌ام را در می‌کرد!
با تشکر از صبوری و انتقاد پذیریه شما!


نقد و بررسی رمان انهدام دمع | mobina .hfکاربر انجمن ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، Z.A.H.Ř.Ą༻ و YeGaNeH

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,906
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
به‌نام خدا
*نقد و بررسی رمان انهدام دمع*
من فهمیدم که یک شروع تازه، یک فرآیند جدید است. یک شروع تازه، سفری جدید است که نیاز به برنامه‌ریزی دارد.
“ویویان جوکوتاد؛ نویسنده و سخنران دو رگه آمریکایی، نیجریه‌ای”
شروعِ هر چیزی اصولا مهم ترین نقطه‌است، یک شروعِ خوب می‌تواند باعثِ ماندگاری شود.
نقطه‌ی شروع در رمان معمولا نقطه‌ایست که خواننده بیشترین توجه را نسبت به آن دارد، پس با مهارت می‌توان "نقطه‌ی شروع" را به "نقطه‌ی جذب کننده‌ی مخاطب" تبدیل کرد.
در رمان "انهدام دمع" نقطه‌‌ی شروع فضایی پر از اندوه است!

"با نگاهی آمیخته از درد و رنج، به سنگ قبر نگریست"
فضایی که مرگِ یک عزیز را به خواننده القا می‌کند، در اینجا تعدادی از بازدیدکنندگان کنجکاو می‌شوند که بدانند آن عزیز کیست؟
با نگاهی به دیگر جملات می‌توان گفت نویسنده در همین پاراگراف ابتدایی بسیار عالی عمل کرده است، اما نکته‌ای که در ابتدا باید بیان شود این‌است که؛ نوشتن جملاتِ "فلش بک"، "زمان حال"، "زمان گذشته" و از این قبیل جملات نه تنها باعث جذابیت رمان نمی‌شوند بلکه باعث می‌شود خواننده به ناگه از فضایی که به تازگی به آن وارد شده، خارج شود.
نویسنده با استعداد و درک خود می‌تواند با جملاتی گیراتر به خواننده بفهماند که آن چیزی را که تا کنون خوانده است، اتفاقی در گذشته بوده است و با این کار احساسات خواننده را برانگیزد.
با این‌حال احساسات در رمان به خوبی به چشم می‌خورد و حتی در همان نقطه‌ی شروع نیز خواننده به یک فضای احساسی وارد می‌شد.
گمان می‌رود که برجسته‌ بودن احساسات در رمان "انهدام دمع" به دلیل انتخاب زاویه‌ی دید باشد، چرا که از نظر من نیز نوشتنِ توصیفات احساساتِ افراد از دیدگاه سوم شخص می‌تواند برای نویسنده راحت تر باشد.
اصولا زاویه‌ی دید سوم شخص(دانای کل) به دلیل باخبر بودن از تمام ماجرا گزینه‌ی بهتری در رمان‌هایی با ژانر اجتماعی هستند، اما چیزی که در رمان به چشم می‌خورد مانور اصلیِ نویسنده بر روی حالات و احساسات شخصیتِ اصلی یعنی "آیحان" بود.
بهتر است اکنون که زاویه دید را دانای کل برگزیده‌اید تمامیِ احساسات افراد دیگر را نیز برجسته‌تر کنید، اینگونه اصلِ فضا سازی نیز پر‌رنگ‌تر خواهد شد.
سخن از فضا سازی شد! فضای این اثر همواره درحالِ تغییر است پس بهتر‌است نویسنده، روایت را به آرامی پیش ببرد و به این منظور باید توصیفات را نیز بیشتر و بهتر و وسیع‌تر کند.
می‌توان گفت که توصیفات در این رمان "متوسط" است! یعنی نویسنده فقط نیمی از راه توصیفات را رفته است، واضح‌تر بگویم:
توصیفات شامل چند بخش می‌شود: توصیفات ظاهری، فضا و مکان، حالات و... .
توصیفات ظاهری، در رمان به چشم می‌خورد اما بازهم بیشتر توجه به "آیحان" بود، برای گیراییِ رمان و ماندگاریِ شخصیت‌ها انتظار می‌رود توضیفات ظاهری بیشتر شود.
البته! "آیحان" شخصیت‌اصلی‌ است پس تا حدودی میتواند این مورد را توجیح کند.
و اما پس از آن "توصیفات مکانی"، همانطور که پیش‌تر گفتم، مکان‌های این رمان همواره در حال تغییر است و البته که توصیفات مکانی از ظاهری بیشتر بوده، با این‌حال برای رسیدن به سطحی بالاتر لازم از توصیفات مکان خیلی بیش‌از اینها شود.
با نگاهی به فضای مقدمه و خلاصه خواهیم دید که هماهنگیِ زیبایی با ژانر‌های این اثر ایجاد می‌کنند و کاملا یک فضای کنجکاو کننده ایجاد می‌کنند.
ولی مونولوگ‌هایی که در ادامه در رمان مشاهده می‌کنیم باعث از بین رفتنِ آن حسِ کنجکاوی و بروز حسِ "کلیشه" می‌شود.
همانطور که هویداست، ماجرای این داستان "انتقام" است، انتقامی که "آیحان" از "ساشا" می‌‌گیرد و بلعکس، این انتقام در ابتدا برای خواننده همانند یک معما می‌شود اما هرچه جلوتر می‌رویم از حالت معمایی خارج شده و تنها اینکه "چه کسی برنده است؟" در ذهن ما باقی‌‌ می‌ماند.
با توجه به‌اینکه ژانر معمایی در فهرستِ ژانر رمان شما به چشم نمی‌خورد می‌توان از این موضوع چشم پوشی کرد اما بهتر است برای جذابیتِ بیشتر این موضوع را کم‌رنگ کنید.
درکل می‌توان گفت سِیر رمان به خوبی پیش می‌رود اما لازم است تمامیِ نکات ذکر شده نیز در رمان جای بگیرند و باعث گیراییِ متن شوند، همچنین یکی دیگر از نکاتی که لازم است در رمان اصلاح شود وجود فعل و فاعل‌های نادرست که با مطالعه‌ی مجدد متوجه آن خواهید شد، اشکالات نگارشی از جمله:" انجاز، آریان و..." نیز در رمان به چشم می‌خورد.
این‌گونه اشکالات باعث می‌شود خواننده به‌آنی از فضای داستان خارج شود و حواسش به سمت غلط املایی پرت شود، به این دلیل است که جذابیت رمان از چشمِ خواننده کم می‌شود و بیشتر به دنبال یافتنِ نقض‌ها می‌رود تا روند رمان!
به امید موفقیت روز افزون نویسنده‌ی عزیز M O B I N A
#الهه_آذری_مقدم
" تیم نقد رمان98 "
" باتشکر از انتقاد پذیری شما دوست عزیز "
1401/2/29


نقد و بررسی رمان انهدام دمع | mobina .hfکاربر انجمن ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ZaHRa، Z.A.H.Ř.Ą༻ و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا