خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

goli.e

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/20
ارسال ها
494
امتیاز واکنش
3,621
امتیاز
228
زمان حضور
48 روز 13 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
«بسم الله الرحمن الرحیم»
نام دلنوشته: یک قلب سیاه
نویسنده: goli.e
منتقد: ^~SARA~^
ژانر: عاشقانه _ تراژدی
مقدمه: گاهی آدما تغییر میکنن ، نه این که مجبورشون کنن نه! شاید شروعش یه اجبار دردناک بوده و کسی که تصمیم میگیره که ادامه بده یا نه خود آدمه.
دیدن تغییر آدما درد نداره ، این درد داره که میبینی قبل از تغییر چه آدمایی بودن . این عذابت میده که دیگه اون آدم قبلی که کلی دوسش داشتی رودیگه نمیبینی ، بجاش با یه آدمه جدید رو به رو میشی که قلبش سیاه شده . منظور از سیاه شدن این نیست که آدم بدی شده منظور اینه که دیگه هیچ احساسی و نمیفهمه و درک نمیکنه.


نقد و بررسی دلنوشته یک قلب سیاه | goli.e کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، YeGaNeH و ozan♪

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
4,993
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 35 دقیقه
نقد و بررسی دلنوشته یک قلب سیاه

در عمق وجود یک نگارشگر، هزاران واژه در پس پیدا شدن هستند. گاه بی چون و چرا همچو جوی‌بار روانه دل می‌شوند و گاه بایستی برای شکل‌گیری طرح کلی، ساعت‌ها در انتظار ماند؛ منتها این انتخاب خود نگارشگر است که بخواهد با استفاده از چه نوع سبکی مفهوم و خواسته قلبی‌اش را به مخاطب از طریق کلمات برساند.
در نگاه کلی، یک قلب سیاه، برآیند مشکلات و اندوه‌های فراوان می‌باشد که نگارشگر بر آن مانور داده است. مفهوم و ایده‌ای که نگارشگر به عرصه درآورده را می‌توان نوین دانست؛ ولیکن تنها، رساندن مفهوم نمی‌تواند کافی باشد؛ چرا که نیاز به عناصر دیگری دارد، همان طور که برای رشد یک گیاه تنها بهره‌گیری از آب کافی نخواهد بود.
درختی را تصور کنید که پروبال ندارد، آشکارا به چشم می‌خورد که زیبایی و شکوهمندی آن وابسته به برگ‌هایش بوده است. در دلنوشته یک قلب سیاه، ریشه و استقامت پابرجاست؛ منتها اصلی به نام آرایه که زینت بخش هر دل‌نوشته است آن طور که بایستی باشد، رعایت نشده بود. فضاسازی از عناصری است که سبب می‌شود که مخاطب با فضای دل‌نوشته مچ بشود و بتواند به ژرفای وجود نفوذ کند که نگارشگر به خوبی توانسته بود این جایگاه را حفط کند. همان طور که نظاره‌گر بودیم، جستار، یک جست‌ و‌ جوی بر شالوده غم و اندوهی بود که از جنبه‌های متفاوت و غیرهمسان پیروی می‌کرد؛ منتها مانند هر اثری دیگر، نواقصی دارد که در ادامه به آن پرداخته می‌شود:

تو صاحب یه قلب سیاه به عمق به باتلاق خطرناک هستی.
( در این جمله با دو کلمه "به عمق" و "به باتلاق" می‌رسیم که کلمه "به" که قبل از باتلاق است بایستی تعویض کلمه "یه" بشود. اگر چه می‌توان از لحاظ جمله بندی اینگونه عمل کرد:
"تو صاحب قلب سیاهی به عمق یه باتلاق خطرناک." )

امروز قراره کلی خوش بگزره دختری با یک قلب سیاه
(در این قسمت کلمه " بگزره" به نادرستی تایپ شده است که صحیح آن" بگذره" است.)

ازشون چیزی جز یه جای خالی که با چیزی مثل قیر همونقدر سیاه و غلظ درحال پر شدنه باقی نمیمونه ...
این چیز سیاه خیلی چیزا میشه باشه ( حسرت ، غم ، دلتنگی ) اما تو یه سری موارد خاص
اسمش " تنفره " :)
(در این قسمت واژه "همونقدر" به نادرستی تایپ شده و صحیح آن "همون قدر" است، همچنین واژه "غلظ" که صحیح آن "غلیظ" است.
در جمله سوم به بعد نگارشگر می‌توانست از آرایه‌های حس آمیزی، تشخیص، استعاره، کنایه و تشبیه بهره ببرد که برای مثال:
" بوی این حس سیاه مثل بارون حسرته، دریای غم، یخبندون دلتنگی؛ اما در یه سری موارد ابر تنفر روشون سایه می‌ندازه")

مثل كسى كه بعد از يك تصادف با یک اوبوس پر از آهن...
بلند ميشه و ميگه نگران نباشيد من خوبم و با لبخند دست تکون میده...
وبعد چند قدم اونطرف‌تر میفته روی زمین و مستقیم تا خود خدا با آرامش پرواز میکنه... :)
(در این قسمت واژه‌های "اوبوس" و "اونطرف" شکل صحیحشون به ترتیب "اتوبوس" و "اون طرف" می‌شود"

روی هم رفته، زاویه دید و فضاسازی مناسب است؛ منتها نگارشگر بایستی بازنگری بر روی مباحث نگارشی داشته باشد، استفاده از آرایه‌ها به فراموشی سپرده نشود و در آخر به سبب آنکه محور اصلی بر پایه ژانر تراژدی است، ژانر عاشقانه حذف شود.

با تشکر از نقدپذیری شما
^~SARA~^

تیم نقد انجمن رمان۹۸


نقد و بررسی دلنوشته یک قلب سیاه | goli.e کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، YeGaNeH، ozan♪ و یک کاربر دیگر

goli.e

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/20
ارسال ها
494
امتیاز واکنش
3,621
امتیاز
228
زمان حضور
48 روز 13 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی دلنوشته یک قلب سیاه

در عمق وجود یک نگارشگر، هزاران واژه در پس پیدا شدن هستند. گاه بی چون و چرا همچو جوی‌بار روانه دل می‌شوند و گاه بایستی برای شکل‌گیری طرح کلی، ساعت‌ها در انتظار ماند؛ منتها این انتخاب خود نگارشگر است که بخواهد با استفاده از چه نوع سبکی مفهوم و خواسته قلبی‌اش را به مخاطب از طریق کلمات برساند.
در نگاه کلی، یک قلب سیاه، برآیند مشکلات و اندوه‌های فراوان می‌باشد که نگارشگر بر آن مانور داده است. مفهوم و ایده‌ای که نگارشگر به عرصه درآورده را می‌توان نوین دانست؛ ولیکن تنها، رساندن مفهوم نمی‌تواند کافی باشد؛ چرا که نیاز به عناصر دیگری دارد، همان طور که برای رشد یک گیاه تنها بهره‌گیری از آب کافی نخواهد بود.
درختی را تصور کنید که پروبال ندارد، آشکارا به چشم می‌خورد که زیبایی و شکوهمندی آن وابسته به برگ‌هایش بوده است. در دلنوشته یک قلب سیاه، ریشه و استقامت پابرجاست؛ منتها اصلی به نام آرایه که زینت بخش هر دل‌نوشته است آن طور که بایستی باشد، رعایت نشده بود. فضاسازی از عناصری است که سبب می‌شود که مخاطب با فضای دل‌نوشته مچ بشود و بتواند به ژرفای وجود نفوذ کند که نگارشگر به خوبی توانسته بود این جایگاه را حفط کند. همان طور که نظاره‌گر بودیم، جستار، یک جست‌ و‌ جوی بر شالوده غم و اندوهی بود که از جنبه‌های متفاوت و غیرهمسان پیروی می‌کرد؛ منتها مانند هر اثری دیگر، نواقصی دارد که در ادامه به آن پرداخته می‌شود:

تو صاحب یه قلب سیاه به عمق به باتلاق خطرناک هستی.
( در این جمله با دو کلمه "به عمق" و "به باتلاق" می‌رسیم که کلمه "به" که قبل از باتلاق است بایستی تعویض کلمه "یه" بشود. اگر چه می‌توان از لحاظ جمله بندی اینگونه عمل کرد:
"تو صاحب قلب سیاهی به عمق یه باتلاق خطرناک." )

امروز قراره کلی خوش بگزره دختری با یک قلب سیاه
(در این قسمت کلمه " بگزره" به نادرستی تایپ شده است که صحیح آن" بگذره" است.)

ازشون چیزی جز یه جای خالی که با چیزی مثل قیر همونقدر سیاه و غلظ درحال پر شدنه باقی نمیمونه ...
این چیز سیاه خیلی چیزا میشه باشه ( حسرت ، غم ، دلتنگی ) اما تو یه سری موارد خاص
اسمش " تنفره " :)
(در این قسمت واژه "همونقدر" به نادرستی تایپ شده و صحیح آن "همون قدر" است، همچنین واژه "غلظ" که صحیح آن "غلیظ" است.
در جمله سوم به بعد نگارشگر می‌توانست از آرایه‌های حس آمیزی، تشخیص، استعاره، کنایه و تشبیه بهره ببرد که برای مثال:
" بوی این حس سیاه مثل بارون حسرته، دریای غم، یخبندون دلتنگی؛ اما در یه سری موارد ابر تنفر روشون سایه می‌ندازه")

مثل كسى كه بعد از يك تصادف با یک اوبوس پر از آهن...
بلند ميشه و ميگه نگران نباشيد من خوبم و با لبخند دست تکون میده...
وبعد چند قدم اونطرف‌تر میفته روی زمین و مستقیم تا خود خدا با آرامش پرواز میکنه... :)
(در این قسمت واژه‌های "اوبوس" و "اونطرف" شکل صحیحشون به ترتیب "اتوبوس" و "اون طرف" می‌شود"

روی هم رفته، زاویه دید و فضاسازی مناسب است؛ منتها نگارشگر بایستی بازنگری بر روی مباحث نگارشی داشته باشد، استفاده از آرایه‌ها به فراموشی سپرده نشود و در آخر به سبب آنکه محور اصلی بر پایه ژانر تراژدی است، ژانر عاشقانه حذف شود.


با تشکر از نقدپذیری شما
^~SARA~^

تیم نقد انجمن رمان۹۸
با تشکر از نقد زیباتون حتما مواردی که ذکر کردید اصلاح میشه:گل:


نقد و بررسی دلنوشته یک قلب سیاه | goli.e کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، YeGaNeH، ^~SARA~^ و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا