خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Melina.x

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/21
ارسال ها
25
امتیاز واکنش
212
امتیاز
98
سن
22
زمان حضور
1 روز 3 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلنوشته: تو رفته ای ما...

نویسنده: نسیمه معرفی«Nasim.M»

ژانر: عاشقانه، تراژدی

مقدمه:

در این روزهای سرد و تاریک من تنها تو هستی که گرما و روشنایی را به زندگی‌ام می‌بخشی

ای کسی که خنده بر لبانم می‌آوری

دل من تنها گیر تو هست

من دلم را به تو هدیه داده‌ام می‌شود مواظبش باشی؟

نه! چه رویاهای زیبایی، تو رفته‌ایی و این دلی که به تو داده بوده‌ام را تیکه تیکه کرده‌ایی

دوستت دارم ای رفته از دست...


نقد و بررسی دلنوشته تو رفته ای اما ... | نسیمه معرفی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: دونه انار و goli.e

goli.e

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
3,639
امتیاز
228
زمان حضور
48 روز 13 ساعت 42 دقیقه
به نام او
"کجای شهر قدم میزنی؟ میخواهم کاملا اتفاقی از آنجا ردشوم.
میخواهم کاملا ناگهانی غرق در چشمانت خاطرات شیرین باهم بودنمان را زنده کنم. جانم به قربانت، در کجای شهر قدم میزنی؟"
نقد و بررسی دلنوشته تو رفته‌ای اما...
نوشته Melina.x
مقدمه هر دلنوشته باید به گونه ای باشد که مخاطب را جذب کند و تحت تاثیر قرار دهد. باید به گونه ای باشد که خواننده را مسخ کند و اورا مجاب کند تا خواندن را ادامه دهد. مقدمه دلنوشته تو رفته ای اما
به گونه ای نبود که این حس را در خواننده القا کند. کلیشه‌ای قدیمی و سخنان تکراری یک عاشق بود. تمامی افراد این سخنان عاشقانه‌ی غمگین و حس و حال از دست دادن محبوب را از بر اند.
به دنبال جملات، متن ها و ایده های نو باشید.(حافظه دفتر خاطراتی است که با خود حمل میکنم. درخیابان، زیر باران، در نقطه‌ی بلند شهر، در جمع دوستان، و در همه مکان هایی که میروم آن را ورق میزنم. به یاد می آورم. مینویسم و مرور میکنم که چطور با رفتنت، جان و قلبم را به آتش کشیدی)
ژانر انتخابی شما مناسب حال و هوای دلنوشته‌تان نبود و تراژدی مناسب متون شما نیست. باید از ژانر غمگین_عاشقانه استفاده کنید.
از پست دوم به بعد، مشکلات نگارشی، عدم تناسب نثری، مشکل افعال زمانی. به چشم میخورد.اگر آنهارا ویرایش کنید جملات مرتب، زیبا و یکدستی خواهید داشت.

سال‌هاست که، تنها بر روی برگ‌های پاییز قدم می‌گذارم...
سال‌هاست که، تنها شب‌ها زیر باران زمستان قدم می‌گذارم...
سال‌هاست که، به آن کافه‌ایی که با هم دیگر می‌رفتیم تنها به سمت آن میز دو نفره‌ما می‌روم.
با دو فنجان قهوه‌ی عاشقانه...
در متن بالا کمی مشکل نگارشی وجود دارد. یعنی جملات در هم پیچیده است و شکل درست جمله نویسی رعایت نشده است.
(سال‌هاست که تنها، بر روی برگ‌های پاییزیی قدم می‌گذارم...
سال‌هاست که تنها، شب‌ها زیر باران زمستانی قدم می‌گذارم...
سال‌هاست که تنها، به آن کافه همیشگی میروم و روی میز دونفره‌مان مینشینم.
با دو فنجان قهوه‌ی عاشقانه... )
در پست بعدی هم با همین مشکل مواجه ایم و افعال زمانی متناسب با جمله نیستد.

زندگی من بوده است، چرا باید می‌رفت؟!
مگر نمی‌دانست که من عاشقش هستم بیش از حد؟!
مگر نمی‌دانست، بدون آن زندگی کردن دیگر معنایی ندارد؟!
مگر نمی‌دانست، این دل دیووانه طاقت دوری‌اش را ندارد؟!
دلم تنگ است...
مانند دیووانه‌ها هستم.
یک باری از ته دل می‌خندم و یک باری این چشم‌های لامصب من اشک دوری‌اش را می‌ریزند...
ای کاش حال داغون مرا می‌فهمد!
ای کاش می‌دانست در نبودش چه دردی بر سـ*ـینه دارم.
تنها دلخوشی من در این روزهای دلتنگی، تنها فقط یک خیال از آن است.
من...
در رویاهایم زنده‌ام، فقط به خاطر آن است که در رویاهایم دارمش...
(زندگی من بود، پس چرا رفت؟!
مگر نمی‌دانست که من بیش از حد عاشقش هستم؟!
مگر نمی‌دانست، بدون او زندگی کردن دیگر معنایی ندارد؟!
مگر نمی‌دانست، این دل دیوانه طاقت دوری‌اش را ندارد؟!
دلم تنگ است...
مانند دیوانه‌ها هستم.
یک بار از ته دل می‌خندم و یک بار این چشم‌های لامصب من اشک دوری‌اش را می‌ریزند...
ای کاش حال خراب مرا می فهمید!
ای کاش می‌دانست در نبودش چه دردی بر سـ*ـینه دارم.
تنها دلخوشی من در این روزهای دلتنگی، تنها فقط یک خیال از آن است.
من...
در رویاهایم زنده‌ام، فقط به خاطر آن که در رویاهایم دارمش...)

انتظار...
بدترین دردیست که بر سـ*ـینه دارم.
دردی که سال‌هاست با خود حمل کرده‌ام!
دردی بی پایان، که فقط موقع دیدن آن پایان می‌یابد...
آن شخصی که با بودنش زنده‌ام و اما الان، با نبودش نابود شده‌ام...
همان شخصی که در این روزهای تکراری، تنها فردی هست که مرا تحمل کرده است...
در رویاهایی که وقتی وارد آن‌ها شدم دیگر پایانی نیافتند!
همان رویاهایی که خاطرات زیبای گذشته‌ام را زیباتر کرده‌اند.
رویاهایی که باعث می‌شوند من بجنگم و نفس بکشم در این زندگی خسته کننده...!

در این متن حس انتظار و درک نویسنده از این کلمه به خوبی توصیف شده و به خوبی احساسات ایشان قابل درک است.
ولی در حالت کلی ایده اصلی خوب است اما مفهومات و جملات کلیشه‌ای و قدیمی است. جملات مشکل نگارشی، زمانی، تناسب ادبی دارند. برای جملات به اندازه کافی فضا سازی و حس آمیزی نشده و از آرایه ها، ترکیب های وصفی جدید، کلمات نو و مفهومی تر استفاده نشده.
پیشنهاد میشود دایره لغات خود را بیشتر و کمی راجع به جملات عاشقانه غمگین تحقیق کنید و سایر دلنوشته ها را بخوانید تا کمی بیشتر با قوائد دلنویسی آشنا شوید و بتوانید بر طبق معیار های مطلوبی دلنویسی را انجام دهید.
.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان۹۸
goli.e


نقد و بررسی دلنوشته تو رفته ای اما ... | نسیمه معرفی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi و دونه انار
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا