M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
امیر حسین ثقفی و عشق و علاقهاش به ژانرهای سینمایی که در ایران کمتر به آنها پرداخته شده باعث شده که خودش آستین بالا بزند و آثاری در حیطه این ژانرهای سینمایی بسازد و این خلا را به نوعی پر کند. ثقفی در فیلمهایی چون مرگ کسب و کار من است و مردی که اسب شد توانست تا حد زیادی به هدف خود نزدیک شود و آثار به اصطلاح خاصی برای مخاطبین خاص سینما بسازد و با وجود کم و کاستیها در این فیلمها، به نظر میرسید که راه خودش را پیدا کرده است. اما او در فیلم روسی چه کرده است و کارنامهاش را به کجا رسانیده است؟ با ویجیاتو همراه باشید تا پاسخ این سوال را پیدا کنیم.
حال و هوای فیلم روسی مانند اسم آن است؛ احتمالا میدانید که روسها مشهور به آدمهایی سرسخت و سرد و خشن هستند و این موضوع چه صحت داشته باشد چه نه، روی اهالی این کشور به صورت برچسب در آمده است. روسی نیز از همان ثانیه اول تا ثانیه آخر، فیلمی سرد و خشن است و عاشقانه آن از جنس لطیف و به اصطلاح رمانس نیست. عاشقانه روسی یک عاشقانه بیرحم و خونبار است که از آن تلخی میبارد و بیننده برای هضم کردنش به مشکل میخورد.
سردی فیلم تنها در بطن فیلمنامه نیست و در تک تک عناصر فیلم موج میزند. حتی رنگبندی و کادربندی تصاویر فیلم حالتی خشک و بیروح و در عین حال بسیار چشمنواز دارد و موسیقی فیلم هم در خدمت حس خشونت فیلم است. موسیقی ضربی و تند که به صورت مقطعی در طول فیلم شنیده میشود و مانند هشداری آماده باش برای تماشاگران به صدا در میآید؛ آماده باش برای طعم تلخ یک تجربه دیگر در کنار کاراکترهای عجیب و غریب فیلم.
فیلم در ناکجاآبادی که احتمالا در خطه شمالی کشورمان است شروع میشود، جایی طرفهای آستارا که به روسیه هم نزدیک باشد. توماج (با بازی امیر آقایی) از زندان فرار کرده تا به زندگی خود سر و سامان بدهد اما متوجه میشود زنش مرجان (با بازی طناز طباطبایی) توسط یک شخصی نامعلوم هم کتک خورده و هم مورد تعرض قرار گرفته است. توماج که خون جلوی چشمانش را گرفته، به دنبال مسبب این کار است و به مرجان فلک زده قول میدهد که باعث و بانی این کار را پیدا کند و دمار از روزگارش در بیاورد.
او از یکی از دوستانش برای پیدا کردن خاطی کمک میخواهد و این رفیق (با بازی صابر ابر) که در فراری دادنش از زندان نیز نقش داشته، سعی میکند به او کمک کند تا فرد مذکور پیدا شود. در این میان مرجان حس و حال خوبی به زندگیاش ندارد و دائم از خود میپرسد که چرا این بلا سرش آمده؛ او حس انزجاری نسبت به همسرش دارد و از دیدن او بیزار است. مرجان دلش رسیدن به عشق قدیمیاش (با بازی میلاد کیمرام) را میخواهد.
خیلی تلاش کردم تا داستان فیلم را طوری تعریف کنم که به نظر شبیه به یک قصه با چارچوبهایی محکم در بیاید. فیلمنامه در حقیقت یک سوژه تک خطی بوده و به طرز بیهودهای بسط یافته است. شاید بعد از دیدن فیلم شما هم به این نتیجه برسید که اگر با یک فیلم کوتاه نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه با همین مضمون و فضا روبرو بودید، چقدر بهتر بود! ثقفی نمیتواند فیلمنامه و کاراکترهایش را آنگونه که باید بسط دهد و آنها را شبیه به شخصیتهایی مقوایی و بدون روح کرده است که نه هدفشان درست و حسابی معلوم است، نه پیشینهشان و نه هیچ چیز دیگر.
حال و هوای فیلم روسی مانند اسم آن است؛ احتمالا میدانید که روسها مشهور به آدمهایی سرسخت و سرد و خشن هستند و این موضوع چه صحت داشته باشد چه نه، روی اهالی این کشور به صورت برچسب در آمده است. روسی نیز از همان ثانیه اول تا ثانیه آخر، فیلمی سرد و خشن است و عاشقانه آن از جنس لطیف و به اصطلاح رمانس نیست. عاشقانه روسی یک عاشقانه بیرحم و خونبار است که از آن تلخی میبارد و بیننده برای هضم کردنش به مشکل میخورد.
سردی فیلم تنها در بطن فیلمنامه نیست و در تک تک عناصر فیلم موج میزند. حتی رنگبندی و کادربندی تصاویر فیلم حالتی خشک و بیروح و در عین حال بسیار چشمنواز دارد و موسیقی فیلم هم در خدمت حس خشونت فیلم است. موسیقی ضربی و تند که به صورت مقطعی در طول فیلم شنیده میشود و مانند هشداری آماده باش برای تماشاگران به صدا در میآید؛ آماده باش برای طعم تلخ یک تجربه دیگر در کنار کاراکترهای عجیب و غریب فیلم.
فیلم در ناکجاآبادی که احتمالا در خطه شمالی کشورمان است شروع میشود، جایی طرفهای آستارا که به روسیه هم نزدیک باشد. توماج (با بازی امیر آقایی) از زندان فرار کرده تا به زندگی خود سر و سامان بدهد اما متوجه میشود زنش مرجان (با بازی طناز طباطبایی) توسط یک شخصی نامعلوم هم کتک خورده و هم مورد تعرض قرار گرفته است. توماج که خون جلوی چشمانش را گرفته، به دنبال مسبب این کار است و به مرجان فلک زده قول میدهد که باعث و بانی این کار را پیدا کند و دمار از روزگارش در بیاورد.
او از یکی از دوستانش برای پیدا کردن خاطی کمک میخواهد و این رفیق (با بازی صابر ابر) که در فراری دادنش از زندان نیز نقش داشته، سعی میکند به او کمک کند تا فرد مذکور پیدا شود. در این میان مرجان حس و حال خوبی به زندگیاش ندارد و دائم از خود میپرسد که چرا این بلا سرش آمده؛ او حس انزجاری نسبت به همسرش دارد و از دیدن او بیزار است. مرجان دلش رسیدن به عشق قدیمیاش (با بازی میلاد کیمرام) را میخواهد.
خیلی تلاش کردم تا داستان فیلم را طوری تعریف کنم که به نظر شبیه به یک قصه با چارچوبهایی محکم در بیاید. فیلمنامه در حقیقت یک سوژه تک خطی بوده و به طرز بیهودهای بسط یافته است. شاید بعد از دیدن فیلم شما هم به این نتیجه برسید که اگر با یک فیلم کوتاه نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه با همین مضمون و فضا روبرو بودید، چقدر بهتر بود! ثقفی نمیتواند فیلمنامه و کاراکترهایش را آنگونه که باید بسط دهد و آنها را شبیه به شخصیتهایی مقوایی و بدون روح کرده است که نه هدفشان درست و حسابی معلوم است، نه پیشینهشان و نه هیچ چیز دیگر.
نقدو بررسی فیلم روسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com