M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,858
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
جشن و مراسم بیل گردانی:
جشن بیلگردانی که در منطقه نیمور محلات مرسوم است و از جشنهای باستانی و پهلوانی محسوب میشود، ارتباط تنگاتنگی با کشاورزی و زمان آبیاری مزارع این منطقه حاصلخیز دارد و نشانهای از ستیز انسان با طبیعت محسوب میشود.
زمان این جشن در آغاز فصل زراعت بهاره بوده و گروهی از مردان کشاورز برای لایروبی شاجوب یا نهر بزرگ نیمور که از محل سر انحرافی باستانی نیمور از رودخانه انارآباد (قمرود) اقدام میکنند. این عملیات لایروبی تا یکماه به طول میانجامد و هنگامی که آب نهر به نخستین انشعاب خود که در زبان محلی وارگو نامیده میشود میرسد، مردم منطقه جشنی سنتی که یادگار سنتهای پهلوانی است، برگزار میکنند. این مراسم که بیلگردانی نام دارد، در میدان اصلی نیمور انجام میشود.[۱] که از سال ۸۹ به عنوان میراث معنوی کشور به ثبت رسیده است.
مراسم کوسه ناقالی (ناقالدی):
گویند حضرت موسی (ع) در چهلمین روز از زمستان به گله گوسفندان خود سر میزند و با حیرت مشاهده میکند که تمامی آنها دو قلو زاییدهاند. آنگاه به آغل خود میرود و به رقص و پایکوبی میپردازد و شکر خدای را به جای میآورد. از آن پس هر سال حضرت موسی (ع) و مردم این روز میمون را جشن میگیرند و به رقص و پایکوبی مشغول میشوند. این جشن سالها بعد به جشن «چوپانان» معروف شد.
چهل روز از زمستان گذشته و پنجاه روز مانده به فصل بهار و نوروز، گروه کوسه که از چوپانان تشکیل میشدند به میمنت شکستن کمر سرما و زمستان جشن کوسه ناقالی را برگزار میکردند. گروه کوسه معمولاً متشکل از سه یا چهار نفر بودند و هر یک بنا بر مهارت و توانایی نقش ناقالدی، عروس ناقالدی و یا تگه (بز نر) را به عهده میگرفتند. دختر بچهها و پسر بچهها نیز به عنوان توبرهکش (جمع کننده هدایا) آنان را همراهی میکردند.
عقیده بر این بود که ناقالدی باید فردی توانا باشد و اگر سال جاری سالی میمون و پر برکت میشد، سال آینده نیز همان فرد را ناقالدی میکردند. کوسه جبه بلندی را وارونه میپوشید و زنگولههایی به آن آویزان میکرد و زنگولههایی هم به دستان و زانوان خود داشت. صورت را سفید میکرد و یک تکه پوست بزغاله هم به سر میکشید که در آن سوراخهایی برای دیدن و نفس کشیدن تعبیه شده بود. کمربندی از ریسمان و یا چرم پهن و یا پارچهای به صورت شال به کمر میبست و به آن زنگولههایی میآویخت. پاپیچ مخصوص چوپانان به پا و چوبدستی به دست داشت.
زن کوسه یا عروس پیراهنی زنانه بر تن و چادری به سر داشت و هفت قلم آرایش شده بود و کفشهای زنانه (گالشهای لاستیکی) به پا میکرد و زنگولههایی به خود میبست ـ معمولاً این نقش به عهده نوجوانان پسر بین دوازده تا شانزده ساله بود. «تکهها» دو نفر بودند و هر یک با بوقه و یا جارو دو شاخ بر سر میبستند و چند زنگوله و توبره یا سطلی برای جمعآوری هدایا به همراه داشتند. دسته کوسه به همراه گروه نوازندگان که ساز و دهل میزدند و عدهای به ویژه کودکان و نوجوانان که آنها را همراهی میکردند، در کوچهها به راه میافتادند.
کوسه در پیشاپیش گروه حرکت میکرد و با باز و بسته کردن دستها و تکان دادن بدن خود صدای زنگولهها را در میآورد. کوسه به در هر خانه که میرسید، وارد آن خانه میشد و بقیه نیز از پشت سر وارد میشدند. کوسه یک راست به سراغ طویله گوسفندان میرفت و با چوب دستی خود به در طویله ضربه میزد. با این اعتقاد که شگون دارد و موجب آمدن خیر و برکت و باروری و زایش گوسفندان و بزها میشود. سپس زنگولهها را دوباره به صدا در میآورد و میخواند.بعد از آوازخوانی کوسه، تکهها با هم چوب بازی میکردند و عروس تکه با هم میرقصیدند. گاهی هم کوسه با یکی از تکهها کشتی میگرفت که نشانه رقابت بر سر عروس بود. در این کشتی کوسه شکست میخورد و غش میکند.
جشن بیلگردانی که در منطقه نیمور محلات مرسوم است و از جشنهای باستانی و پهلوانی محسوب میشود، ارتباط تنگاتنگی با کشاورزی و زمان آبیاری مزارع این منطقه حاصلخیز دارد و نشانهای از ستیز انسان با طبیعت محسوب میشود.
زمان این جشن در آغاز فصل زراعت بهاره بوده و گروهی از مردان کشاورز برای لایروبی شاجوب یا نهر بزرگ نیمور که از محل سر انحرافی باستانی نیمور از رودخانه انارآباد (قمرود) اقدام میکنند. این عملیات لایروبی تا یکماه به طول میانجامد و هنگامی که آب نهر به نخستین انشعاب خود که در زبان محلی وارگو نامیده میشود میرسد، مردم منطقه جشنی سنتی که یادگار سنتهای پهلوانی است، برگزار میکنند. این مراسم که بیلگردانی نام دارد، در میدان اصلی نیمور انجام میشود.[۱] که از سال ۸۹ به عنوان میراث معنوی کشور به ثبت رسیده است.
مراسم کوسه ناقالی (ناقالدی):
گویند حضرت موسی (ع) در چهلمین روز از زمستان به گله گوسفندان خود سر میزند و با حیرت مشاهده میکند که تمامی آنها دو قلو زاییدهاند. آنگاه به آغل خود میرود و به رقص و پایکوبی میپردازد و شکر خدای را به جای میآورد. از آن پس هر سال حضرت موسی (ع) و مردم این روز میمون را جشن میگیرند و به رقص و پایکوبی مشغول میشوند. این جشن سالها بعد به جشن «چوپانان» معروف شد.
چهل روز از زمستان گذشته و پنجاه روز مانده به فصل بهار و نوروز، گروه کوسه که از چوپانان تشکیل میشدند به میمنت شکستن کمر سرما و زمستان جشن کوسه ناقالی را برگزار میکردند. گروه کوسه معمولاً متشکل از سه یا چهار نفر بودند و هر یک بنا بر مهارت و توانایی نقش ناقالدی، عروس ناقالدی و یا تگه (بز نر) را به عهده میگرفتند. دختر بچهها و پسر بچهها نیز به عنوان توبرهکش (جمع کننده هدایا) آنان را همراهی میکردند.
عقیده بر این بود که ناقالدی باید فردی توانا باشد و اگر سال جاری سالی میمون و پر برکت میشد، سال آینده نیز همان فرد را ناقالدی میکردند. کوسه جبه بلندی را وارونه میپوشید و زنگولههایی به آن آویزان میکرد و زنگولههایی هم به دستان و زانوان خود داشت. صورت را سفید میکرد و یک تکه پوست بزغاله هم به سر میکشید که در آن سوراخهایی برای دیدن و نفس کشیدن تعبیه شده بود. کمربندی از ریسمان و یا چرم پهن و یا پارچهای به صورت شال به کمر میبست و به آن زنگولههایی میآویخت. پاپیچ مخصوص چوپانان به پا و چوبدستی به دست داشت.
زن کوسه یا عروس پیراهنی زنانه بر تن و چادری به سر داشت و هفت قلم آرایش شده بود و کفشهای زنانه (گالشهای لاستیکی) به پا میکرد و زنگولههایی به خود میبست ـ معمولاً این نقش به عهده نوجوانان پسر بین دوازده تا شانزده ساله بود. «تکهها» دو نفر بودند و هر یک با بوقه و یا جارو دو شاخ بر سر میبستند و چند زنگوله و توبره یا سطلی برای جمعآوری هدایا به همراه داشتند. دسته کوسه به همراه گروه نوازندگان که ساز و دهل میزدند و عدهای به ویژه کودکان و نوجوانان که آنها را همراهی میکردند، در کوچهها به راه میافتادند.
کوسه در پیشاپیش گروه حرکت میکرد و با باز و بسته کردن دستها و تکان دادن بدن خود صدای زنگولهها را در میآورد. کوسه به در هر خانه که میرسید، وارد آن خانه میشد و بقیه نیز از پشت سر وارد میشدند. کوسه یک راست به سراغ طویله گوسفندان میرفت و با چوب دستی خود به در طویله ضربه میزد. با این اعتقاد که شگون دارد و موجب آمدن خیر و برکت و باروری و زایش گوسفندان و بزها میشود. سپس زنگولهها را دوباره به صدا در میآورد و میخواند.بعد از آوازخوانی کوسه، تکهها با هم چوب بازی میکردند و عروس تکه با هم میرقصیدند. گاهی هم کوسه با یکی از تکهها کشتی میگرفت که نشانه رقابت بر سر عروس بود. در این کشتی کوسه شکست میخورد و غش میکند.
آداب و رسوم مردم اراک
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com