M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
در کشوری دوردست، پادشاهی با دوازده دختر زیبایش زندگی میکردند. دخترهای پادشاه بر روی دوازده تختخواب فاخر و گرانبها میخوابیدند که جملگی آنها در یک اتاق بزرگ قرار داشتند. دخترها وقتی که پس از صرف شام به رختخواب میرفتند آنگاه درب اتاق خواب را میبستند و از سمت داخل قفل میکردند اما در کمال تعجب هر صبحگاه کفشهای آنها در وضعیتی پیدا میشدند که نشانگر رقصیدن آنها در سراسر شب قبل بودند. هیچکس نمیدانست که چگونه چنین چیزی امکانپذیر است؟ یا اینکه پرنسسها شب گذشته را در کجا گذرانیدهاند؟
پادشاه برای کشف این موضوع دستور داد تا در سراسر کشور اعلام کنند که هر کسی بتواند کشف کند که دخترانش شبها را در کجا میرقصند آنگاه خواهد توانست علاوه بر انتخاب همسری از میان دختران پادشاه بهعنوان یک شخص مهم در درگاه سلطنت مشغول بکار شود و پس از او به سلطنت بنشیند.
افراد زیادی برای کشف راز پرنسسهای رقصنده کوشیدند اما هیچکدام موفقیتی به دست نیاوردند. آنها سرانجام پس از سه روز و سه شب ناکامی با دستور مستقیم پادشاه کشته میشدند.
بزودی پسر جوان پادشاهی از سرزمینهای دور به آنجا آمد. او بسیار مورد تکریم و احترام قرار گرفت و طبق دستور مستقیم پادشاه از او بهخوبی پذیرایی شد. غروب آنروز پسر جوان را به اتاق کوچکی بردند که درست مجاور خوابگاه
دوازده تختخوابه دختران پادشاه قرار داشت. او میبایست در آنجا بماند تا بفهمد که دختران پادشاه برای رقص شبانه به کجا میروند و با چه افرادی میرقصند.
آن شب با وجودی که درب اتاق پسر جوان را اندکی باز گذاشته بودند، هیچ اتفاقی نیفتاد و او هیچ صدایی را نشنید. اوضاع آنچنان آرام بود که پسر جوان در اواخر شب با اطمینان به خواب رفت ولیکن زمانی که صبح روز بعد بیدار شد، دریافت که پرنسسها مجدداً به رقص پرداختهاند زیرا در کف کفشهای هر کدامشان حفرههایی وجود داشت.
پادشاه برای کشف این موضوع دستور داد تا در سراسر کشور اعلام کنند که هر کسی بتواند کشف کند که دخترانش شبها را در کجا میرقصند آنگاه خواهد توانست علاوه بر انتخاب همسری از میان دختران پادشاه بهعنوان یک شخص مهم در درگاه سلطنت مشغول بکار شود و پس از او به سلطنت بنشیند.
افراد زیادی برای کشف راز پرنسسهای رقصنده کوشیدند اما هیچکدام موفقیتی به دست نیاوردند. آنها سرانجام پس از سه روز و سه شب ناکامی با دستور مستقیم پادشاه کشته میشدند.
بزودی پسر جوان پادشاهی از سرزمینهای دور به آنجا آمد. او بسیار مورد تکریم و احترام قرار گرفت و طبق دستور مستقیم پادشاه از او بهخوبی پذیرایی شد. غروب آنروز پسر جوان را به اتاق کوچکی بردند که درست مجاور خوابگاه
دوازده تختخوابه دختران پادشاه قرار داشت. او میبایست در آنجا بماند تا بفهمد که دختران پادشاه برای رقص شبانه به کجا میروند و با چه افرادی میرقصند.
آن شب با وجودی که درب اتاق پسر جوان را اندکی باز گذاشته بودند، هیچ اتفاقی نیفتاد و او هیچ صدایی را نشنید. اوضاع آنچنان آرام بود که پسر جوان در اواخر شب با اطمینان به خواب رفت ولیکن زمانی که صبح روز بعد بیدار شد، دریافت که پرنسسها مجدداً به رقص پرداختهاند زیرا در کف کفشهای هر کدامشان حفرههایی وجود داشت.
داستان ۱۲ پرنسس
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com