خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
مانکن:
هیچ‌گاه با داشتن یک خط داستانی ظاهرا عاشقانه یا مقداری اشک و آه، به فیلم یا سریالی نباید گفت ملودرامِ عاشقانه. ابتدا باید درامی خلق شود و سپس عشقی توسط مخاطبان احساس شود، تا سپس نام این ژانرِ مظلوم را رویش بگذاریم. ویجیاتو را در نقد سریال مانکن همراهی کنید تا با هم ببینیم که حسین سهیلی‌زاده و نویسنده‌اش در اولین قدم مهم که همان قسمت اولِ سریال است آیا توانسته‌اند ما را به دیدن سریالی خوب در این ژانر امیدوار کنند یا نه.

  • کارگردان: حسین سهیلی‌زاده
  • فیلمنامه‌نویس: بابک کایدان
  • بازیگران: محمدرضا فروتن، مریلا زارع، نازنین بیاتی، فرزاد فرزین، شبنم قلی‌خانی
  • تهیه‌کننده: ایرج محمدی
حسین سهیلی‌زاده بعد از ساخت بیش از ده سریال برای شبکه‌های مختلف تلویزیونی از جمله فاصله‌ها، دلنوازان، ترانه مادری و… برای اولین بار سریالی برای شبکه پخش خانگی ساخته است؛ با قواعد و کلیشه‌های حاکم بر آن.
ماجرای سریال از این قرار است که پسری فقیر به نام کاوه (امیر حسین آرمان) بخاطر دست‌تنگی، اجاره‌نشینی و قرض‌های پدرِ زندانی‌اش، دست به خودفروشی می‌زند؛ البته یک خودفروشی ظاهرا شرعی. خریدارِ او، زنی (مریلا زارع) بسیار ثروتمند است که شوخی در کارش نیست. به نظر می‌آید که جنس خریده را هم به هیچ وجه پس نمی‌فرستد.
همتا (نازنین بیاتی) و کاوه عاشقانِ چند ساله‌اند. از کلیپ‌ویدئوی شبه هندیِ سریال برمی‌آید که خاطره‌سازی‌هایی از نوع بستنی و تاب‌بازی و موتور هم زیاد داشته‌اند. اما کاوه بیخیالِ عشق می‌شود. بازی نه چندان خوبِ او در کنار دیالوگ‌های بدتر از آن، باعث شده که در اولین قسمت از سریال، از این کاراکتر خوشمان نیاید اگر بدمان هم نمی‌آید.
دیالوگی که پایِ پله به صاحب‌خانه می‌گوید هم بد نوشته شده و هم بد ادا می‌شود. صاحب‌خانه دلیلی ندارد از کاوه حساب ببرد اما می‌برد. این چنین جزییاتِ غیرجالبی، حاکی از فیلمنامه‌ای نسبتا ضعیف است. گرچه نمی‌شود به این زودی درباره کلیتِ سریال اظهار نظر کرد، ولی درباره این قسمت که می‌شود.
باقی کاراکترها هم وضع مشابهی دارند. خانواده همتا از هم پاشیده است و اینطور که از حال و هوای غمگین و کثیف فیلم برمی‌آید، آینده روشنی نه برای او و نه برای مادرش وجود ندارد. شوهرِ مادرش نیز همان تیپ شدیدا کلیشه‌ای از معتاد است؛ بددهن و چشم‌هیز.
پلان اولِ فیلم ریتم خوبی دارد و با یک حرکت تیلتِ دوربین، گذر زمان را نشانمان می‌دهد. بجز همین صحنه با چند قاب کمی خوب و غیرتلویزیونی، باقی صحنه‌ها همان تصاویر تکرار شده از خانه‌های اجاره‌نشین‌ها یا خانه‌های بسیار لوکس هستند با ریتمی کاملا معمولی. لوکیشنِ‌ زندان هم با همان قاب‌های تکراری است که از همه زندان‌ها در همه سریال‌های ایرانی دیده‌ایم.


نقد و بررسی سریال مانکن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاملا معمولی. لوکیشنِ‌ زندان هم با همان قاب‌های تکراری است که از همه زندان‌ها در همه سریال‌های ایرانی دیده‌ایم.
دلایلی که بخاطرش می‌شود سریال را دنبال کرد
با دیدن قسمت اول سریال، سوالاتی در ذهنمان شکل می‌گیرد که مهم‌ترین آنها درباره کاراکتر کتایون است. ما نمی‌دانیم هدف او از بستنِ قلاده‌ای دور گردنِ کاوه به عنوان یک سگِ روباتیک چیست. اصلا با او کجا آشنا شده و چرا این پسر جوان را طعمه مورد نظر خود برای بازیِ‌های متجملانه‌اش انتخاب کرده‌ است. به عبارت دیگر، اینکه قرار است کاوه چگونه عروسکی برای نمایش‌های کتایون باشد و چه کارهایی برای سرگرمی این زن انجام دهد.
سریال سعی می‌کند از استعاره مانکن استفاده کند و در تیتراژ بارها و بارها این استعاره را در قالب‌های مختلف عروسک‌ها نشانمان می‌دهد. درون‌مایه سریال از عنوانش کاملا مشخص است. تا اینجای کار پسر شبیه یک زندانی سرکش است و زن یک زندان‌بانِ اقتدارگرا. نمی‌دانم این ساده‌سازی تا قسمت‌های بعدی در دیالوگ‌گوییِ آنها ادامه خواهد داشت یا جایش را به اندکی پیچیدگی می‌دهد.
به هر حال وجود مریلا زارع به عنوان بازیگر این نقش، پیچ و تاب‌های داستانی زیادی را میان او و پسرک به ما نوید می‌دهد. بهترین صحنه این ایپزود اولیه از سریال هم مربوط به گفت‌وگوی کاوه و کتایون در یک باغ بزرگ و مجلل است. تنها صحنه‌ای که بخشی از رسالتِ شخصیت‌پردازی را بر دوش تصویر گذاشته است؛ ما حقارت کاوه و خودبزرگ‌بینیِ کتایون را در حال سوار شدن بر ماشینش می‌بینیم و زاویه دوربین هم، این خودشگفتی را تاکید می‌کند.
در این قسمت اتفاقات ظاهرا مهمی هم می‌افتد که همین اتفاقات می‌تواند زمینه سازِ ماجراهای مختلفی در قسمت‌های بعدی باشد. البته صرف پیش آمدن اتفاق سریال را جذاب نمی‌کند. با اینکه از حالِ پدر کاوه در زندان باخبر می‌شویم و اطلاعاتی بیش از کاوه به دستمان می‌رسد باز هم دچار تعلیق نمی‌شویم و مقصرش اجرای بسیار بد آن اتفاق در زندان است. امیدوارم که کارگردانِ سریال بر نحوه اجرای اتفاقات در قسمت‌های بعدی بیش از این چیزی که دیدیم حساسیت به خرج داده باشد.
در این قسمت از سریال حرکت و هیجانی وجود ندارد و بیشتر بر محور احساسات‌گراییِ سطحی و دیالوگ‌گویی‌های غیر جذاب استوار شده است. کلیشه جا افتاده از کارهای ملودرام نیز همین نبود هیجان است؛ فیلمسازانِ ما ملودرام را عمدتا با پیاز اشتباه می‌گیرند و توقع دارند ما با دیدن بدبختی همتا و مادرش یا استیصالِ کاوه فورا تحت تاثیر قرار بگیریم. اما لازمه‌اش این است که ابتدا ما آدم‌های متمایزی ببینیم تا بتوانیم با مسائل آنها درگیر شویم نه آنکه تنها یک نظاره‌گرِ غیرفعال باشیم که صحنه‌ها از جلوی چشم‌مان ‌بگذرد و قلب ما هیچ هیجانی هرچند موقت را تجربه نکند. تصنع در بازی‌ها جلوی این اتفاقاتی که باید در مخاطب رخ دهند را می‌گیرد.
شواهد نشان می‌دهد که در قسمت‌های بعد سر و کله‌ی بازیگرانی مثل محمدرضا فروتن و حتی خواننده‌ای مثل فرزاد فرزین پیدا می‌شود و شاید بشود در ادامه کار هیجان و جذابیتی را مشاهده کرد. گرچه تجربه نشان داده که بازیگران نمی‌توانند جای خالیِ فیلمنامه‌ای خوب و حساب شده را پر کنند.


نقد و بررسی سریال مانکن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
هرچند موقت را تجربه نکند. تصنع در بازی‌ها جلوی این اتفاقاتی که باید در مخاطب رخ دهند را می‌گیرد.
شواهد نشان می‌دهد که در قسمت‌های بعد سر و کله‌ی بازیگرانی مثل محمدرضا فروتن و حتی خواننده‌ای مثل فرزاد فرزین پیدا می‌شود و شاید بشود در ادامه کار هیجان و جذابیتی را مشاهده کرد. گرچه تجربه نشان داده که بازیگران نمی‌توانند جای خالیِ فیلمنامه‌ای خوب و حساب شده را پر کنند.
جمع‌بندی
سریال‌سازان تلویزیونی، به سمت شبکه خانگی یورش برده‌اند و تعداد سریال‌ها در حال بیشتر شدن است. هنوز چیزی نگذشته که اکثرِ این تولیدات مانند محصولات یک کارخانه به هم شبیه شده‌اند. موضوعات همگی حولِ مسائلی از اجتماع می‌گذرد که یا اساسی و مهم نیستند و یا اگر هستند، زاویه نگاه فیلمسازان به موضوع غلط، سطحی و مبتذل است. گویا «رئالیسم» از سریال‌های ما رخت بربسته و جایش را قطعه‌های کج و معوجی از پازلِ جامعه گرفته است. پرداخت‌ها به طور عجیبی تصنعی هستند.
شبیه کاراکترها را نیز در سریال‌های دیگری دیده‌ایم و بازی‌ها تکرار بازی‌های قبل است. کمتر نگاه جدیدی در این سریال‌ها می‌توان سراغ گرفت. بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که وجود شبکه پخش خانگی، به عنوان شبکه‌ای که حداقل دست سریال‌سازان را در پرداخت‌های آزادتر باز گذاشته‌ است، نتوانسته باعث شود که خلاقیت بیشتری را در پرداخت‌ها شاهد باشیم. همان موضوعات سریال‌های تلویزیونی این‌بار هم ساخته می‌شود و فرق اساسی گویا بیشتر در لباس‌ها و پوشش زنان خودش را نشان داده است. سریال مانکن در اولین قسمت خود جذاب و گیرا نیست. تکرار مکررات است و در بعضی موارد، قابل حدس. اما بخاطر داشتنِ چند نکته‌ای که در مطلب بیان شد، می‌توان قسمت‌های بعدی را نیز به تماشا نشست.


نقد و بررسی سریال مانکن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا