نویسنده این موضوع
بررسی انتقادی مبانی نظری و معرفتی دیدگاههای همایون کاتوزیان؛
کاتوزیان با اینکه مدعی است نظریه خود را بر مبنای بررسی و شناخت واقعیات تاریخ و جامعه ایرانی به دست آورده و به این واسطه بر واقعی و عینیبودن آن به لحاظ تاریخی و کارآمدبودن آن از منظر تحلیلی و جامعهشناختی تاکید دارد، اما مبانی تحلیلی و معرفتی افکار وی نشان از تاثیرپذیری گستردهاش از بنیانهای فکری و نظری مدرنیته و گفتمان شرقشناسی نشاتگرفته از آن دارد.
ناصر صدقی، محمد بهرامی:
پژوهش حاضر معطوف به بررسی انتقادی مبانی نظری و معرفتی دیدگاههای همایون کاتوزیان درباره تاریخ و جامعه ایران است. رویکرد حاکم بر نظریات کاتوزیان متعلق به فضای مدرنیته اروپاست؛ فضایی که منجر به پدیدآمدن گفتمان شرقشناسی و اروپامحوری سلبی حاکمی بر آن شده است. کاتوزیان تحتتاثیر گفتمان مدرنیته و اصول حاکم بر ادبیات شرقشناسی، در برابر صفات جامعه (مترقی) غرب و خصوصا اروپا، جامعه ایران را به لحاظ تاریخی، جامعهای «راکد، غیرعقلانی و عقبمانده» که همواره گرفتار «حکوت استبدادی» یا «حکومت خودکامه ایرانی» بوده، نشان داده است. وی با برجسته کردن استبداد و بیقانونی در تاریخ ایران، غالب امور مربوط به جامعه و فرهنگ ایران در عرصه تاریخی را به عرصه سـ*ـیاست و دولت تقلیل داده و سعی در تبیین عقبماندگی جامعه ایران از منظر دولتمحوری از نوع خودکامه و استبدادی دارد. وی به تبعیت از رویکرد تحلیلی و معرفتی حاکم در نظریه شیوه تولید آسیایی مارکس و استبداد شرقی مفروض برای چنین ساختاری و تحتتاثیر نظام معرفتی متعلق به مدرنیته، قایل به اصالت تردیدناپذیر تجربیات و جریان تاریخی جامعه اروپایی بوده و وقتی ساختارهایی چون نظام طبقاتی، فئودالیسم، سرمایهداری و بورژوازی از نوع اروپایی را در ایران مشاهده نمیکند در ظاهر مطالعات تطبیقی، اما از جایگاه اروپامحوری سلبی، عکس خصوصیات تاریخی مذکور را در زمینه توضیح و تبیین تاریخ ایران به کار میگیرد.
یکی از نمایندگان شناختهشده در عرصه پژوهشهای نظری و جامعهشناختی درباره تاریخ ایران «محمدعلی همایونکاتوزیان» است که اظهارات و تحلیلهای وی موردتوجه گسترده و پژوهشگران تاریخ ایران قرار گرفته است. هرچند پژوهشهای کاتوزیان درباره تاریخ ایران بیشتر متمرکز بر تاریخ تحولات عصر مشروطه و دوره پهلوی است. اما در مقدمه کتب و مقالات ایشان، بحثی نظری درباره جامعه و دولت در عرصه تاریخی ایران، در قالب نظریهای موسوم به «دولت و جامعه استبدادی» که مشتمل بر تزهای چندینگانه است، مطرح شده که مطابق آن الگویی نظری برای شناخت جامعه و فراگیر از موقعیت و ویژگیهای جامعه ایرانی در عرصه تاریخی به هدف فهم بهتر وضعیت کنونی و مسیر پیشروی آن ارایه شده است. مباحث مطرح در پژوهش حاضر بر اساس این مساله شکل گرفته است که تاریخنگاری و نگاه کاتوزیان به تاریخ ایران مبتنی بر چه رویکردهای تحلیلی است و خاستگاه و نظام اندیشهای وی در زمینه تحلیل ویژگیهای تاریخی ایران از کجا نشات گرفته و دارای چه اصول و مشخصههایی است؟ مدعای پژوهش حاضر این است که دیدگاههای کاتوزیان درباره تاریخ ایران در عین حال که یک نوع تلاش ارزشمند و قابل اعتنا جهت شناخت نظری و مفهومی برخی ویژگیهای تاریخی جامعه ایرانی محسوب میشود اما دارای برخی مشکلات و معضلات معرفتی جدی است که منجر به ایجاد بدفهمیهای خاص در زمینه شناخت تاریخ ایران میشود. دیدگاههای کاتوزیان به لحاظ نظری و مفهومی و عموما مبانی آن با اندک تفاوتها و تغییراتی، متاثر از الگوی شیوه تولید آسیایی است و دیگر اینکه به جهت چنین عارضهای اصول معرفتی حاکم در گفتمان شرقشناسی اروپامحور سایه سنگینی بر اندیشههای کاتوزیان داشته و در شکلدهی به نگرش و تحلیلهای وی درباره تاریخ ایران نقش اساسی دارد. اتخاذ رویکرد تحلیلی ساختارگرا و غفلت و بیاعتنایی به مبانی فرهنگی تحلیل تاریخ ایران از دیگر ویژگیهای نظام اندیشه و تحلیل کاتوزیان در زمینه بررسی تاریخ ایران است. دولتمحوری و برجستهساختن نقش تعیینکننده دولت در تاریخ ایران آن هم در نقش دولت «خودکامه» و دچار بحران مشروعیت و «گسست و تضاد» از جامعه و تحلیل تاریخ ایران بر اساس الگوی تحلیلی «تضاد بین دولت و ملت» از دیگر ویژگیهای حاکم در تاریخنگاری کاتوزیان است. در نهایت، قایلبودن به «عقبماندگی» ذاتی ایران و اینکه ایران به لحاظ درونساختاری در عرصه تاریخی توان و قابلیتهای دستیافتن به پیشرفت و تحول از نوع تجربه تاریخی جوامع اروپایی را نداشته و جهت خروج از چنین وضعیتی چارهای جز توسل به تجربیات جوامع پیشرفته و توسعهیافته اروپایی ندارد، دیگر اصل حاکم در اندیشه تاریخنگاری کاتوزیان درباره جامعه ایران است.
کاتوزیان با اینکه مدعی است نظریه خود را بر مبنای بررسی و شناخت واقعیات تاریخ و جامعه ایرانی به دست آورده و به این واسطه بر واقعی و عینیبودن آن به لحاظ تاریخی و کارآمدبودن آن از منظر تحلیلی و جامعهشناختی تاکید دارد، اما مبانی تحلیلی و معرفتی افکار وی نشان از تاثیرپذیری گستردهاش از بنیانهای فکری و نظری مدرنیته و گفتمان شرقشناسی نشاتگرفته از آن دارد.
ناصر صدقی، محمد بهرامی:
پژوهش حاضر معطوف به بررسی انتقادی مبانی نظری و معرفتی دیدگاههای همایون کاتوزیان درباره تاریخ و جامعه ایران است. رویکرد حاکم بر نظریات کاتوزیان متعلق به فضای مدرنیته اروپاست؛ فضایی که منجر به پدیدآمدن گفتمان شرقشناسی و اروپامحوری سلبی حاکمی بر آن شده است. کاتوزیان تحتتاثیر گفتمان مدرنیته و اصول حاکم بر ادبیات شرقشناسی، در برابر صفات جامعه (مترقی) غرب و خصوصا اروپا، جامعه ایران را به لحاظ تاریخی، جامعهای «راکد، غیرعقلانی و عقبمانده» که همواره گرفتار «حکوت استبدادی» یا «حکومت خودکامه ایرانی» بوده، نشان داده است. وی با برجسته کردن استبداد و بیقانونی در تاریخ ایران، غالب امور مربوط به جامعه و فرهنگ ایران در عرصه تاریخی را به عرصه سـ*ـیاست و دولت تقلیل داده و سعی در تبیین عقبماندگی جامعه ایران از منظر دولتمحوری از نوع خودکامه و استبدادی دارد. وی به تبعیت از رویکرد تحلیلی و معرفتی حاکم در نظریه شیوه تولید آسیایی مارکس و استبداد شرقی مفروض برای چنین ساختاری و تحتتاثیر نظام معرفتی متعلق به مدرنیته، قایل به اصالت تردیدناپذیر تجربیات و جریان تاریخی جامعه اروپایی بوده و وقتی ساختارهایی چون نظام طبقاتی، فئودالیسم، سرمایهداری و بورژوازی از نوع اروپایی را در ایران مشاهده نمیکند در ظاهر مطالعات تطبیقی، اما از جایگاه اروپامحوری سلبی، عکس خصوصیات تاریخی مذکور را در زمینه توضیح و تبیین تاریخ ایران به کار میگیرد.
یکی از نمایندگان شناختهشده در عرصه پژوهشهای نظری و جامعهشناختی درباره تاریخ ایران «محمدعلی همایونکاتوزیان» است که اظهارات و تحلیلهای وی موردتوجه گسترده و پژوهشگران تاریخ ایران قرار گرفته است. هرچند پژوهشهای کاتوزیان درباره تاریخ ایران بیشتر متمرکز بر تاریخ تحولات عصر مشروطه و دوره پهلوی است. اما در مقدمه کتب و مقالات ایشان، بحثی نظری درباره جامعه و دولت در عرصه تاریخی ایران، در قالب نظریهای موسوم به «دولت و جامعه استبدادی» که مشتمل بر تزهای چندینگانه است، مطرح شده که مطابق آن الگویی نظری برای شناخت جامعه و فراگیر از موقعیت و ویژگیهای جامعه ایرانی در عرصه تاریخی به هدف فهم بهتر وضعیت کنونی و مسیر پیشروی آن ارایه شده است. مباحث مطرح در پژوهش حاضر بر اساس این مساله شکل گرفته است که تاریخنگاری و نگاه کاتوزیان به تاریخ ایران مبتنی بر چه رویکردهای تحلیلی است و خاستگاه و نظام اندیشهای وی در زمینه تحلیل ویژگیهای تاریخی ایران از کجا نشات گرفته و دارای چه اصول و مشخصههایی است؟ مدعای پژوهش حاضر این است که دیدگاههای کاتوزیان درباره تاریخ ایران در عین حال که یک نوع تلاش ارزشمند و قابل اعتنا جهت شناخت نظری و مفهومی برخی ویژگیهای تاریخی جامعه ایرانی محسوب میشود اما دارای برخی مشکلات و معضلات معرفتی جدی است که منجر به ایجاد بدفهمیهای خاص در زمینه شناخت تاریخ ایران میشود. دیدگاههای کاتوزیان به لحاظ نظری و مفهومی و عموما مبانی آن با اندک تفاوتها و تغییراتی، متاثر از الگوی شیوه تولید آسیایی است و دیگر اینکه به جهت چنین عارضهای اصول معرفتی حاکم در گفتمان شرقشناسی اروپامحور سایه سنگینی بر اندیشههای کاتوزیان داشته و در شکلدهی به نگرش و تحلیلهای وی درباره تاریخ ایران نقش اساسی دارد. اتخاذ رویکرد تحلیلی ساختارگرا و غفلت و بیاعتنایی به مبانی فرهنگی تحلیل تاریخ ایران از دیگر ویژگیهای نظام اندیشه و تحلیل کاتوزیان در زمینه بررسی تاریخ ایران است. دولتمحوری و برجستهساختن نقش تعیینکننده دولت در تاریخ ایران آن هم در نقش دولت «خودکامه» و دچار بحران مشروعیت و «گسست و تضاد» از جامعه و تحلیل تاریخ ایران بر اساس الگوی تحلیلی «تضاد بین دولت و ملت» از دیگر ویژگیهای حاکم در تاریخنگاری کاتوزیان است. در نهایت، قایلبودن به «عقبماندگی» ذاتی ایران و اینکه ایران به لحاظ درونساختاری در عرصه تاریخی توان و قابلیتهای دستیافتن به پیشرفت و تحول از نوع تجربه تاریخی جوامع اروپایی را نداشته و جهت خروج از چنین وضعیتی چارهای جز توسل به تجربیات جوامع پیشرفته و توسعهیافته اروپایی ندارد، دیگر اصل حاکم در اندیشه تاریخنگاری کاتوزیان درباره جامعه ایران است.
ویژگیهای تاریخی جامعه ایرانی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: