- عضویت
- 11/4/21
- ارسال ها
- 58
- امتیاز واکنش
- 848
- امتیاز
- 203
- سن
- 19
- زمان حضور
- 5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام و یاد او
نام دلنوشته: دردِ رها کردن
نگارشگر: تینا حسین پور
ژانر: تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
غم انگیز ترین قسمت زندگی انجایی است که مجبور میشوی از کسی دوری کنی!
میفهمی چه میگویم؟بله! یعنی نه تو میخواهی بگذری نه او!.. اما در واقع هرکسی به نوعی به فکر خودش است!
وقتی شرایط برای دو انسان سخت میشود،کنار هم ماندن هم دشوار میشود!
بگذارید حقیقت را بگویم...اگر من باشم ترجیه میدهم در شرایط سخت دست شریکم را رها کنم!
شاید فکر کنید من ترسو یا ابله هستم؟بله!هم ترسو هستم هم ابله!
به نوعی از خودم مراقبت کردن را به همه چیز ترجیه میدهم!
اما خب یک نوع رها کردن دیگر هم هست! به نوعی رها شدن است تا رها کردن!
میدانم چیزی که گفته ام در ذهن شما که خواننده این متن هستید تدائی شده!
درست است..منظورم محو شدن ناگهانی کسی که برایتان ارزشمند است است! نه تنها کسی که عاشقش هستید...بلکه صمیمی ترین دوستتان...تکیه گاهتان...بردار/خواهرتان!
به نظرم شفاف است که چقدر دردناک است!
ادم احساس میکند جایی در زمان جا گذاشته شده،جایی رها یا ترد شده اما هرگز پیدا نمیشود!
درست است...گاهی خودمان را در کسی گم میکنیم و او به راحتی از ما دست میکشد!
به همین راحتی...انگار میوه ی پلاسیده ای هستید که روی اسفالت داغ در هوای تابستان ، افتاده اید!
درست است!به همین بی رحمی
نام دلنوشته: دردِ رها کردن
نگارشگر: تینا حسین پور
ژانر: تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
غم انگیز ترین قسمت زندگی انجایی است که مجبور میشوی از کسی دوری کنی!
میفهمی چه میگویم؟بله! یعنی نه تو میخواهی بگذری نه او!.. اما در واقع هرکسی به نوعی به فکر خودش است!
وقتی شرایط برای دو انسان سخت میشود،کنار هم ماندن هم دشوار میشود!
بگذارید حقیقت را بگویم...اگر من باشم ترجیه میدهم در شرایط سخت دست شریکم را رها کنم!
شاید فکر کنید من ترسو یا ابله هستم؟بله!هم ترسو هستم هم ابله!
به نوعی از خودم مراقبت کردن را به همه چیز ترجیه میدهم!
اما خب یک نوع رها کردن دیگر هم هست! به نوعی رها شدن است تا رها کردن!
میدانم چیزی که گفته ام در ذهن شما که خواننده این متن هستید تدائی شده!
درست است..منظورم محو شدن ناگهانی کسی که برایتان ارزشمند است است! نه تنها کسی که عاشقش هستید...بلکه صمیمی ترین دوستتان...تکیه گاهتان...بردار/خواهرتان!
به نظرم شفاف است که چقدر دردناک است!
ادم احساس میکند جایی در زمان جا گذاشته شده،جایی رها یا ترد شده اما هرگز پیدا نمیشود!
درست است...گاهی خودمان را در کسی گم میکنیم و او به راحتی از ما دست میکشد!
به همین راحتی...انگار میوه ی پلاسیده ای هستید که روی اسفالت داغ در هوای تابستان ، افتاده اید!
درست است!به همین بی رحمی
دل نوشته دردِ رها کردن | تینا حسین پور کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: