نویسنده این موضوع
ایمان را نمی توان با عقل تحلیل کرد ولی در جواب می توان گفت این دو سوال به دو گونه تحلیل می شود:
1- اگر منظور آن است که ایمان به امور جزئی تعلق می گیرد و امور جزئی را با عقل نمی توان اثبات کرد و در نتیجه، ایمان قابل تحلیل عقلی نیست، این استدلال، حق است زیرا موجود مشخص عینی را با عقل نمی توان اثبات کرد. مثلا بهشت مشخص چون موجود جزئی عینی و خارجی است با عقل اثبات یا نفی نمی شود اما امکان یا ضرورت اصل پاداش نیک را با عقل می توان اثبات کرد. از این رو، می توان گفت که این مفهوم هایی کلی، ممکن الوجود است. آن گاه بر اساس هدفمندی نظام، ضرورت تحقق آنها را تبیین کرد تا معلوم شود که این مفهوم حتما مصداق دارد.
این ضرورت عقلی، همان تعبیر دینی لاریب فیه است مثلا قرآن از معاد با تعبیر لاریب فیه یاد کرده است که همان ضرورت فلسفی است.
2-اگر منظور این است که ایمان یافتنی است و امور یافتنی، نظیر سلیقه های شخصی و حالات و رسوم خاص، قابل اقامه برهان نیست. این سخن ناصواب است زیرا انبیا مردم را به ایمان دعوت می کردند و برای دعوت به ایمان از احتجاجها و حکمتها و استدلال استفاده می کردند. مسائلی که به سلیقه های شخصی مربوط است برهان در آن را پیدا نمی کند و چیزی که برهان پذیر نباشد قابل دعوت عقلی نیست ولی متعلقات ایمان واقعیت خارجی دارد و به سلیقه ها مربوط نمی شوند و آنچه که واقعیت خارجی دارد اثبات پذیر است.
خلاصه آنکه:
1- اگر منظور آن است که ایمان به امور جزئی تعلق می گیرد و امور جزئی را با عقل نمی توان اثبات کرد و در نتیجه، ایمان قابل تحلیل عقلی نیست، این استدلال، حق است زیرا موجود مشخص عینی را با عقل نمی توان اثبات کرد. مثلا بهشت مشخص چون موجود جزئی عینی و خارجی است با عقل اثبات یا نفی نمی شود اما امکان یا ضرورت اصل پاداش نیک را با عقل می توان اثبات کرد. از این رو، می توان گفت که این مفهوم هایی کلی، ممکن الوجود است. آن گاه بر اساس هدفمندی نظام، ضرورت تحقق آنها را تبیین کرد تا معلوم شود که این مفهوم حتما مصداق دارد.
این ضرورت عقلی، همان تعبیر دینی لاریب فیه است مثلا قرآن از معاد با تعبیر لاریب فیه یاد کرده است که همان ضرورت فلسفی است.
2-اگر منظور این است که ایمان یافتنی است و امور یافتنی، نظیر سلیقه های شخصی و حالات و رسوم خاص، قابل اقامه برهان نیست. این سخن ناصواب است زیرا انبیا مردم را به ایمان دعوت می کردند و برای دعوت به ایمان از احتجاجها و حکمتها و استدلال استفاده می کردند. مسائلی که به سلیقه های شخصی مربوط است برهان در آن را پیدا نمی کند و چیزی که برهان پذیر نباشد قابل دعوت عقلی نیست ولی متعلقات ایمان واقعیت خارجی دارد و به سلیقه ها مربوط نمی شوند و آنچه که واقعیت خارجی دارد اثبات پذیر است.
خلاصه آنکه:
- ایمان گر چه یافتنی است لیکن متعلق آن حقیقت عینی است.
- حقیقت عینی را می توان از راه برهان عقلی فهمید و نیز از راه شهود قلبی یافت.
- چیزی که وجود آن معلوم شد می توان به آن ایمان آورد و هستی او را قبول کرد خواه علم به آن از راه برهان حصولی باشد یا عرفان شهودی.
- سلیقه های شخصی، حالتها، رسم ها و گرایش و گریزهای فردی از حوزه نفس خود فرد بی احترامی نمی کند. بر خلاف ایمان که متعلق آن موجود عینی است و به عالم منفصل وابسته است خواه مثال منفصل و خواه عقل منفصل. از این رو می توان با فهماندن به دیگران به آنها استقلال داد
عقلانی بودن ایمان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com