خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,596
امتیاز واکنش
31,586
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
216 روز 3 ساعت 5 دقیقه
امیدم به اون بالایی هست»

نام رمان: تناسخ محنت
نویسنده: فاطمه شکرانیان (ویدا)
ژانر: تراژدی، معمایی، عاشقانه
خلاصه:
قهوه و بادامی که مزه‌ی تلخی دهد، هر دو یک‌مزه‌اند؛ با این وجود خیلی‌ها قهوه پسندند اما هیچکس بادام تلخ را دوست ندارد؛ زیرا بادام همیشه شیرین است و هرگاه به تصادف تلخ شود، از دل می‌رود؛ اما قهوه همیشه تلخ است. بحث، بحثِ انتظار است! «تناسخ محنت» روایت روزگار چند نفر است. دختری دو اسمی که پس از به یادآوری زندگی گذشته‌اش تصمیم دارد تا معماهای زندگی‌اش را کُند و کاو کند؛ روایت مردمی‌‌ست که بی‌ترس از کارما، با لبخند‌ها تصنعی‌شان زندگی می‌کنند. دختری که با یک بِشکن دوباره دل‌باخته می‌شود، این‌بار می‌خواهد مقابل عشق بایستد و مقاومت کند؛ بدون آگاهی از بزرگ‌ترین رازی که پشت وقایع خفته!
باسلام، متاسفانه به دلیل محدودیت تایپ آثار، برای شما ناظر تعیین نمیشه!
رجوع شود به
قوانین
میتونید بعد از اینکه چندتا از آثارتون رو تموم کردید، درخواست بدید.
موفق باشید:cock::cofee:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri

آلباتروس

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/9/22
ارسال ها
6
امتیاز واکنش
67
امتیاز
58
زمان حضور
2 روز 11 ساعت 55 دقیقه
سلام درخواست ناظر دارم برای اثر:

رمان: لبخندهای اجاره‌ای
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه، فانتزی، تراژدی
خلاصه:
تو می‌گویی بخواب؛ اما من می‌گویم بیدار باش!
تو چه می‌دانی که خواب حقیقت زندگی من است.
خوابی که دریچه باز می‌کند به عصر گذشته، به عصر ارباب- رعیتی. همان زمانه‌ای که حکم زبان مرد بود و بس. تازیانه‌های خونین شاهد عدالت بودند و چه عروسک‌ها لبخند به لـ*ـب اشک ریختند.
آری، من عروسکی بیش نبودم. عروسکی با لباس‌های دریده شده. یوسف را برادرهایش دریدند، من را دل درنده‌ام.
من پاره‌ای از این جهانم؛ اما متعلق به گذشته. گذشته‌ای که آینده من بود!


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn و Mahla_Bagheri

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
292
امتیاز واکنش
4,573
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
45 روز 18 ساعت 28 دقیقه
نام رمان: عشق و عرفان
ژانر: فانتزی_ عاشقانه
نویسنده: علی عابدی
خلاصه:
این چگونه عشقی است که هم می سوزاند و هم می رویاند.
این چه شور و چه عذابی است که بر انسان نازل می شود.
آن هم بر انسانی متفکر که قدم در راهی نهاده تا پرده اسرار نظام خلقت را از هم بدرد.
ولی عشقی عرفانی بر او نازل می شود که مسیر تفکر و تعالی او به سمت هفت آسمان را به کل متحول می کند


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,596
امتیاز واکنش
31,586
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
216 روز 3 ساعت 5 دقیقه
سلام درخواست ناظر دارم برای اثر:

رمان: لبخندهای اجاره‌ای
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه، فانتزی، تراژدی
خلاصه:
تو می‌گویی بخواب؛ اما من می‌گویم بیدار باش!
تو چه می‌دانی که خواب حقیقت زندگی من است.
خوابی که دریچه باز می‌کند به عصر گذشته، به عصر ارباب- رعیتی. همان زمانه‌ای که حکم زبان مرد بود و بس. تازیانه‌های خونین شاهد عدالت بودند و چه عروسک‌ها لبخند به لـ*ـب اشک ریختند.
آری، من عروسکی بیش نبودم. عروسکی با لباس‌های دریده شده. یوسف را برادرهایش دریدند، من را دل درنده‌ام.
من پاره‌ای از این جهانم؛ اما متعلق به گذشته. گذشته‌ای که آینده من بود!
باسلام، تا رمان تحت بررسی شما توسط ناظر تایید/رد نشده، نمیتونید برای رمان جدیدتون ناظر تعیین کنید. موفق باشید:cofee:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: آلباتروس

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,596
امتیاز واکنش
31,586
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
216 روز 3 ساعت 5 دقیقه
نام رمان: عشق و عرفان
ژانر: فانتزی_ عاشقانه
نویسنده: علی عابدی
خلاصه:
این چگونه عشقی است که هم می سوزاند و هم می رویاند.
این چه شور و چه عذابی است که بر انسان نازل می شود.
آن هم بر انسانی متفکر که قدم در راهی نهاده تا پرده اسرار نظام خلقت را از هم بدرد.
ولی عشقی عرفانی بر او نازل می شود که مسیر تفکر و تعالی او به سمت هفت آسمان را به کل متحول می کند
باسلام، به علت محدودیت تایپ آثار، نمیتونید ناظر تعیین کنید.
رجوع شود به
قوانین
میتونید بعد از تموم شدن یکی از رمان‌هاتون ناظر تعیین کنید یا در تاپیک یکی از رمان‌هاتون و زیرنظر ناظرتون، رمان رو تایپ کنید.
موفق باشید:cofee:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: فریان

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,012
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 41 دقیقه
درود به همه‌ی نویسندگان رمان ۹۸

طبق تصمیمات کادر رمان ۹۸ از این پس قوانین تایپ رمان تغییر پیدا کرده است.

قوانین به این صورت است که ما ناظرها را در ژانرهای مختلف و خاص آموزش داده‌ایم.
و شما به عنوان نویسنده حق پیشنهاد ناظر مورد علاقه‌ی خود را دارید!

عزیزان، قبل از تایپ رمان باید ناظری برای شما انتخاب شود.
برای تعیین ناظر رمان اسم رمان، خلاصه و ژانر را نوشته و اگر ناظر خاصی مد نظرتان هست با دلیل نامش را بنویسید.
(اگر ناظری مد نظرتان نیست ما خودمان ناظر را مشخص خواهیم کرد.)
+ اگر ناظر شما در ژانر مربوطه وارد نبود یا وقتش پر بود ناظر دیگری برایتان نقل قول خواهد شد و اگر دلایل شما موجه و وقت فرد آزاد بود ناظر پیشنهادی شما تایید می‌شود.
دقت داشته باشید که ناظر پیشنهادی شما قطعی نیست و مدیر ارشد یا مربوطه ناظر قطعی را در همین تاپیک نقل قول خواهد کرد.


پس از تایید ناظر، شما باید پست ابتدایی خود را به خصوصی (گفتگو) ناظر مشخص شده ارسال کنید. (این گفتگو توسط خود ناظر زده خواهد شد.) و پس از ویرایش‌های لازم و تایید ناظر حق ایجاد تاپیک رمان را دارید.
+شما حق تغییر ناظر خود را ندارید! در صورت جواب ندادن پس از ۵ روز، به مدیر یا سرپرست بخش اطلاع دهید.



ناظر، از پست ابتدایی تا آخرین کلمه‌ی رمان را همراه نویسنده است. نظر داده و حتی در مواردی رمان را ویرایش می‌کند و نویسنده باید با ناظر در ارتباط بوده و تذکرهایش را جدی بگیرد. پس در انتخاب ناظر دقت کنید.

اسامی ناظرها و ژانر مربوطشان:
1. Narín✿: جنایی-مافیایی، جنایی-پلیسی، تراژدی، معمایی، طنز, عاشقانه، اجتمایی، ترسناک، مذهبی، فانتزی {مرخصی}
۲. MaRjAn : فانتزی، مذهبی، اجتماعی، تراژدی، عاشقانه، طنز (ترسناک، جنایی-مافیایی، جنایی-پلیسی)

۳. Mahla_Bagheri عاشقانه، معمایی، اجتماعی، جنایی-پلیسی، جنایی-مافیایی
۴. Matiᴎɐ✼ :
عاشقانه، اجتماعی، جنایی-پلیسی، طنز، معمایی
۵. Z.A.H.Ř.Ą༻ : ،عاشقانه، اجتماعی، مذهبی، طنز، تراژدی جنایی-پلیسی، جنایی-مافیایی، معمایی، فانتزی، علمی-تخیلی، ترسناک، تاریخی

۶. M O B I N A :عاشقانه، اجتماعی، تاریخی، فانتزی، علمی-تخیلی، تراژدی، ترسناک، طنز جنایی-پلیسی، جنایی-مافیایی، معمایی
۷. Z.a.H.r.A☆ : عاشقانه، ترسناک، علمی-تخیلی، فانتزی، تراژدی، جنایی-پلیسی، تاریخی، اجتماعی، معمایی
۸. YeGaNeH : عاشقانه، اجتماعی، تراژدی، طنز، جنایی-پلیسی، جنایی-مافیایی، معمایی





سعی کنید از انتخاب ناظرهایی با ژانرهای داخل پرانتز کم تر استفاده کنید:)
قلمتان مانا



● ° • تیم مدیریت سایت رمان ۹۸ • ° ●
سلام ناظر انتخابی من Z.A.H.Ř.Ą༻ هست به دلیل اینکه تو ژانر رمان من تخصص دارن.
نام رمان: در جستجو هشتمین سیاره
نام نویسنده: عسل یوسفی
ژانر: فانتزی، تخیلی، معمایی
خلاصه: همه چیز از جایی شروع شد که وقتی بیدار شدم رو یه تـ*ـخت زمینی بودم..همه چیز از نابودی سیاره م شروع شد .پس سیاره ام چیشده؟ چرا هیچ چیز به جز اسمم یادم نمیاد؟ من کی هستم؟ "ونوس ادونچر" ساکن سیاره نپتون که حال در زمین شروع به زیستن کرده، اما چرا؟چرا چیزی در یاد نداره؟ مغزش خالی از هررصداییست..

در جستجو هشتمین سیاره

مقدمه :
درسال 1997 از وقتی نسل فضایی‌ام به دیار باقی پیوست، جایی که خانه ی ما بود،جایی که موجودات پیمان وفاداری بهم داده بودند یعنی " سیاره نپتون " هم نابود گردید... شکوفه های درونم تبدیل به خاکستر شدند و تنها باقیمانده از نسل دیرینه مان پدر ومادرم و من بودیم.. روزی مرگبار که نمیدانم چرا و چگونه تنها من به زمین فرستاده شده بودم و رویای دیدن پدر و مادرم را در ریشه ی مغزم دفن نمودم و از آن شب چشمانم زاده ی تاریکی و اندوه شد .
یک سال و نیم از وقتی سیاره و نسلمان نابود گردید سپری شده است ، آنگاه وقتی چشم گشودم خودم را برروی یک تـ*ـخت زمینی دیدم .
هیچ چیز را به یاد نمی آوردم و خاطرات مانند یک کتاب کهنه و قدیمی در گوشه ی انباریِ ذهنم خاک خورده بودند.. تنها چیزی که در پسِ ذهنم به یاد داشتم نامم بود " ونوس ادونچر "
در جایی قرار داشتم که نمیدانستم کجاست و به لطف مغزم که مانند یک ربات هوشمند کار میکرد توانستم بفهمم من در " سیاره زمین " هستم .
از آن روز سختی ها درون تک تک سلول‌های من جوانه زدند و مرا وادار به اشک ریختن و هدر دادن مروارید های ارزشمند چشمانم کردند ؛ از قطرات اشک چشمانم به راحتی میتوانستم بوی غم را استشمام کنم.. روحی غمگین شده بودم در جسمی شاد.
سوال ها مغزم را در بر گرفته بودند،
در زمین، چگونه باید خودم را با محیط اطرافم و انسان های عجیب و غریب وقف دهم ؟
بعد از گذر چند هفته و کنار آمدن با این اتفاقات ، شروع به ساختن زندگی‌ای در زمین کردم اما غافل از سختی هایی که در پیش خواهم داشت...
من با جرقه ای از سرنوشت، سوخته‌ام ..
..


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: فاطمه بیابانی و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,596
امتیاز واکنش
31,586
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
216 روز 3 ساعت 5 دقیقه
سلام ناظر انتخابی من Z.A.H.Ř.Ą༻ هست به دلیل اینکه تو ژانر رمان من تخصص دارن.
نام رمان: در جستجو هشتمین سیاره
نام نویسنده: عسل یوسفی
ژانر: فانتزی، تخیلی، معمایی
خلاصه: همه چیز از جایی شروع شد که وقتی بیدار شدم رو یه تـ*ـخت زمینی بودم..همه چیز از نابودی سیاره م شروع شد .پس سیاره ام چیشده؟ چرا هیچ چیز به جز اسمم یادم نمیاد؟ من کی هستم؟ "ونوس ادونچر" ساکن سیاره نپتون که حال در زمین شروع به زیستن کرده، اما چرا؟چرا چیزی در یاد نداره؟ مغزش خالی از هررصداییست..

در جستجو هشتمین سیاره

مقدمه :
درسال 1997 از وقتی نسل فضایی‌ام به دیار باقی پیوست، جایی که خانه ی ما بود،جایی که موجودات پیمان وفاداری بهم داده بودند یعنی " سیاره نپتون " هم نابود گردید... شکوفه های درونم تبدیل به خاکستر شدند و تنها باقیمانده از نسل دیرینه مان پدر ومادرم و من بودیم.. روزی مرگبار که نمیدانم چرا و چگونه تنها من به زمین فرستاده شده بودم و رویای دیدن پدر و مادرم را در ریشه ی مغزم دفن نمودم و از آن شب چشمانم زاده ی تاریکی و اندوه شد .
یک سال و نیم از وقتی سیاره و نسلمان نابود گردید سپری شده است ، آنگاه وقتی چشم گشودم خودم را برروی یک تـ*ـخت زمینی دیدم .
هیچ چیز را به یاد نمی آوردم و خاطرات مانند یک کتاب کهنه و قدیمی در گوشه ی انباریِ ذهنم خاک خورده بودند.. تنها چیزی که در پسِ ذهنم به یاد داشتم نامم بود " ونوس ادونچر "
در جایی قرار داشتم که نمیدانستم کجاست و به لطف مغزم که مانند یک ربات هوشمند کار میکرد توانستم بفهمم من در " سیاره زمین " هستم .
از آن روز سختی ها درون تک تک سلول‌های من جوانه زدند و مرا وادار به اشک ریختن و هدر دادن مروارید های ارزشمند چشمانم کردند ؛ از قطرات اشک چشمانم به راحتی میتوانستم بوی غم را استشمام کنم.. روحی غمگین شده بودم در جسمی شاد.
سوال ها مغزم را در بر گرفته بودند،
در زمین، چگونه باید خودم را با محیط اطرافم و انسان های عجیب و غریب وقف دهم ؟
بعد از گذر چند هفته و کنار آمدن با این اتفاقات ، شروع به ساختن زندگی‌ای در زمین کردم اما غافل از سختی هایی که در پیش خواهم داشت...
من با جرقه ای از سرنوشت، سوخته‌ام ..
..
باسلام، متاسفانه با ناظر پیشنهادیتون موافقت نمیشه!
ناظر شما M O B I N A
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، موفق باشید:aiwan_light_king:

(همه‌ی ناظرا تو ژانرهای رو به روی اسمشون تخصص دارن:cofee:)


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • عالی
Reactions: فاطمه بیابانی

nazila..

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/4/23
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
28
زمان حضور
21 ساعت 15 دقیقه
سلام؛
درخواست ناظر دارم.
نام رمان: کافه استوایی
ژانر :عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
داستان، محور زندگی پرحادثه دختر جوانی ست که طعم تلخ وشیرین عشق را برای اولین بارمیچشد؛
بعداز گذشتن از روزهای کدر وتاریک وجدال با ناملایمات بلخره زمام زندگیش را به دست میگیرد..
پایان خوش


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,596
امتیاز واکنش
31,586
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
216 روز 3 ساعت 5 دقیقه
سلام؛
درخواست ناظر دارم.
نام رمان: کافه استوایی
ژانر :عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
داستان، محور زندگی پرحادثه دختر جوانی ست که طعم تلخ وشیرین عشق را برای اولین بارمیچشد؛
بعداز گذشتن از روزهای کدر وتاریک وجدال با ناملایمات بلخره زمام زندگیش را به دست میگیرد..
پایان خوش
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، من و نارین رو هم اد کنید.
موفق باشید:tongueym:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: فاطمه بیابانی و ~MOHADESE~

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,596
امتیاز واکنش
31,586
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
216 روز 3 ساعت 5 دقیقه
درخواست ناظر دارم
نام: انتخاب نشده
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
خلاصه: شمارو سننه:consolingb:
ناظر پیشنهادی: Z.A.H.Ř.Ą༻
بای:consolingb:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • خنده
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri، Nik و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا