- عضویت
- 1/8/21
- ارسال ها
- 4,188
- امتیاز واکنش
- 38,170
- امتیاز
- 443
- سن
- 16
- محل سکونت
- قصر نوتلا
- زمان حضور
- 101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
فوز در پژواک فریاد غرور میآورد، بنابراین او کمی دیگر فریاد زد . و سپس او صدای فریاد را شنید، بسیار در زمین بلندتر و دورتر. فرانسین می توانست صدای او را بشنود و از طریق سیستم ونتیلاتور برای او فریاد میزد .
او تماس گرفت:
- ایا کمک می کند؟
فوز بدون تردید یا خودداری پاسخ داد:
- آره
فرانسین گفت:
- آب چطوره؟...
او تماس گرفت:
- ایا کمک می کند؟
فوز بدون تردید یا خودداری پاسخ داد:
- آره
فرانسین گفت:
- آب چطوره؟...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال ترجمه به پرنده نگاه کن | کاربران انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com