- عضویت
- 28/2/20
- ارسال ها
- 4,354
- امتیاز واکنش
- 51,361
- امتیاز
- 443
- محل سکونت
- ☁️
- زمان حضور
- 122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
آفتاب مهتاب:
دو نفر همقد و هموزن، پشت خود را به یکدیگر کرده و دستهاى خود را درهم نموده و قلاب مىکنند. بعد یکى از آنها کلمهٔ ‘آفتاب’ را بهحالت کشیده مىگوید و در حالىکه به جلو خم مىشود، دیگرى را بلند کرده و برپشت خود قرار مىدهد. نفر دوم هم همین کار را انجام مىدهد ولى کلمهٔ ‘مهتاب’ را بهصورت کشیده مىگوید. در نوبتهاى بعدی، یکى عبارت ‘آفتاب مهتاب چه رنگه؟’ و دیگرى ‘سرخ و سفید دورنگه’ را هنگام خمشدن مىخوانند و تا زمانى که خسته نشده باشند، بازى را ادامه مىدهند.
چوقاپى:
يکى از بازىهائى است که در استان اصفهان متداول بوده و هماکنون نيز در بعضى از مناطق اين استان (نقاط روستائى بيشتر) انجام مىشود، نمونه اين بازى با تفاوتهاى جزئى در برخى از استانها نيز رايج بوده است، در تهران مشابه اين بازى الک دولک نام دارد.
اوستا سلامى:
بهصورت تکگروهى انجام مىشود، اين بازى به محل چندان وسيعى نياز ندارد حتى در کوچههاى روستا و ميدانگاههاى آن و ديگر فضاهاى آزاد مىتواند انجام شود، بازى هيچگونه وسيله و ابزارى نمىخواهد.
بازى با چوب (خوانسار):
در هر دوطرف زمين بازى دو سنگ قرار مىدهند که ‘گل’ ناميده مىشود. بازيکنان که به دو گروه تقسيم شدهاند، هريک با چوب بلندى که در دست دارند، چوب کوچک را زده و سعى مىکنند آن را از ميان دو سنگ عبور دهند.
حمامبازى:
خاک را کُپه مىکنند و روى آن آب مىريزند تا گِل درست شود. هريک از بازيکنان در يک طرف اين کُپه قرار مىگيرند و شروع مىکنند به باز کردن يک راه تا کُپه خاک بهصورت گنبد درآيد. بعد هريک از بازيکنان، در سوراخ خود را با يک سنگ مىبندد. سپس سرگنبد را سوراخ مىکنند و از آن بالا آب مىريزند. آب از سوراخ هريک از بازيکنان بيرون زد او سوخته است. جريمهٔ او اين است که سر او را به گنبد مىکوبند. گاه مىگردند و شخص بىاطلاعى را پيدا مىکنند و از او مىخواهند که بگويد درون گنبد چه صدائى مىآيد و وقتى او سرخم مىکُند سر او را به گنبد مىکوبند و مىخندند.
عامو يادگار:
يکى از بازيکنان خم مىشود و به ديوار تکيه مىکند و بازيکن ديگر سوار او مىشود و چشمهاى بازيکن ديگر را با دست مىگيرد و از او مىپرسد: ‘آش جو خورده با ماس و خيار عامو يادگار خوابى يا بيدار؟’ سپس يا چشمهاى خود را مىبندد يا هر دو را باز نگه مىدارد يا يکى را باز و ديگرى را بسته نگه مىدارد. بازيکنى که چشمهاى آن بسته است بايد حدس بزند و مثلاً بگويد، خواب يا بيدار يا خواب و بيدار. يک نفر هم بر بازى نظارت مىکند؛ اگر حدس او درست بود جاها با هم عوض مىشود.
لَپَربازى:
ابتدا دايرهاى روى زمين مىکشند و هريک از بازيکنان تعدادى سنگ داخل آن مىگذارد. آنگاه خطى را مشخص مىکنند و هريک از بازيکنان از آن محل سعى مىکند با لپر خود، سنگهاى داخل دايره را نشان کرده و آنها را از دايره خارج کند. بازيکنى که تعداد بيشترى سنگ را از دايره خارج کرده باشد، برندهٔ بازى است.
منبع:بیتوته
دو نفر همقد و هموزن، پشت خود را به یکدیگر کرده و دستهاى خود را درهم نموده و قلاب مىکنند. بعد یکى از آنها کلمهٔ ‘آفتاب’ را بهحالت کشیده مىگوید و در حالىکه به جلو خم مىشود، دیگرى را بلند کرده و برپشت خود قرار مىدهد. نفر دوم هم همین کار را انجام مىدهد ولى کلمهٔ ‘مهتاب’ را بهصورت کشیده مىگوید. در نوبتهاى بعدی، یکى عبارت ‘آفتاب مهتاب چه رنگه؟’ و دیگرى ‘سرخ و سفید دورنگه’ را هنگام خمشدن مىخوانند و تا زمانى که خسته نشده باشند، بازى را ادامه مىدهند.
چوقاپى:
يکى از بازىهائى است که در استان اصفهان متداول بوده و هماکنون نيز در بعضى از مناطق اين استان (نقاط روستائى بيشتر) انجام مىشود، نمونه اين بازى با تفاوتهاى جزئى در برخى از استانها نيز رايج بوده است، در تهران مشابه اين بازى الک دولک نام دارد.
اوستا سلامى:
بهصورت تکگروهى انجام مىشود، اين بازى به محل چندان وسيعى نياز ندارد حتى در کوچههاى روستا و ميدانگاههاى آن و ديگر فضاهاى آزاد مىتواند انجام شود، بازى هيچگونه وسيله و ابزارى نمىخواهد.
بازى با چوب (خوانسار):
در هر دوطرف زمين بازى دو سنگ قرار مىدهند که ‘گل’ ناميده مىشود. بازيکنان که به دو گروه تقسيم شدهاند، هريک با چوب بلندى که در دست دارند، چوب کوچک را زده و سعى مىکنند آن را از ميان دو سنگ عبور دهند.
حمامبازى:
خاک را کُپه مىکنند و روى آن آب مىريزند تا گِل درست شود. هريک از بازيکنان در يک طرف اين کُپه قرار مىگيرند و شروع مىکنند به باز کردن يک راه تا کُپه خاک بهصورت گنبد درآيد. بعد هريک از بازيکنان، در سوراخ خود را با يک سنگ مىبندد. سپس سرگنبد را سوراخ مىکنند و از آن بالا آب مىريزند. آب از سوراخ هريک از بازيکنان بيرون زد او سوخته است. جريمهٔ او اين است که سر او را به گنبد مىکوبند. گاه مىگردند و شخص بىاطلاعى را پيدا مىکنند و از او مىخواهند که بگويد درون گنبد چه صدائى مىآيد و وقتى او سرخم مىکُند سر او را به گنبد مىکوبند و مىخندند.
عامو يادگار:
يکى از بازيکنان خم مىشود و به ديوار تکيه مىکند و بازيکن ديگر سوار او مىشود و چشمهاى بازيکن ديگر را با دست مىگيرد و از او مىپرسد: ‘آش جو خورده با ماس و خيار عامو يادگار خوابى يا بيدار؟’ سپس يا چشمهاى خود را مىبندد يا هر دو را باز نگه مىدارد يا يکى را باز و ديگرى را بسته نگه مىدارد. بازيکنى که چشمهاى آن بسته است بايد حدس بزند و مثلاً بگويد، خواب يا بيدار يا خواب و بيدار. يک نفر هم بر بازى نظارت مىکند؛ اگر حدس او درست بود جاها با هم عوض مىشود.
لَپَربازى:
ابتدا دايرهاى روى زمين مىکشند و هريک از بازيکنان تعدادى سنگ داخل آن مىگذارد. آنگاه خطى را مشخص مىکنند و هريک از بازيکنان از آن محل سعى مىکند با لپر خود، سنگهاى داخل دايره را نشان کرده و آنها را از دايره خارج کند. بازيکنى که تعداد بيشترى سنگ را از دايره خارج کرده باشد، برندهٔ بازى است.
منبع:بیتوته
بازیهای محلی اصفهان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com