خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ØMĪĎ

شاعر انجمن
شاعر انجمن
  
عضویت
11/8/18
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,831
امتیاز
213
محل سکونت
همین حوالی
زمان حضور
8 روز 21 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ، حال و احوال؟ :morningb:

زندگی و سعادت ما به جایی نرسیده ،
شاید در عوض، آرزوی شما تحقق یابد.

تانیا
(نامه ای که هرگز فرستاده نشد_والری اسپیف)

داستان کتاب «نامه ای که هرگز فرستاده نشد» درباره ی مجموعه نامه های فرضی یه زمین شناسه به همسرشه. زمین شناس به همراه دو دانشجو که توی سفر یه روابطی با هم پیدا میکنن(:smileb:) توی سالهای انقلاب شوروی، برای پیدا کردن رگه های الماس به منطقه «یاکوتسک» سیبری میره،ولی گرفتار دردسر های زیادی و غم انگیزی میشه .
کنستانتین (همون زمین شناسه) این نامه ها را برای وروچکا (همسرش) می نویسه.

وروچکای عزیزم! بنظرم زمستان ما را گیر انداخته است!

داستان غم انگیزی داره، اگه حالتون مساعد نیست نخونید ولی اگه کشش مطلب رو دارید، برید تو کارش که یه تجربه ی فوق العاده است.

#پ.ن: داستان ظرفیت زیادی برای پف ناله داره! میتونین خط به خط جملاتشو عکس و تکست کنین و بریزید تو فضای مجازی!

#پ.ن: این کتاب تمرین نویسندگی بسیار خوبیه و حجم کمش، باعث میشه خوندنش راحت بشه حتی برای تازه کارا


معرفی تلگرافی کتاب

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، دونه انار و 2 نفر دیگر

ØMĪĎ

شاعر انجمن
شاعر انجمن
  
عضویت
11/8/18
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,831
امتیاز
213
محل سکونت
همین حوالی
زمان حضور
8 روز 21 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
اورسلا نگران نشد. گفت: ما از اینجا نمی رویم. همینجا می مانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شده ایم. خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: اما هنوز مرده ای در اینجا نداریم. وقتی کسی مرده ای زیرخاک ندارد به آن خاک تعلق ندارد.

صد سال تنهایی

توی هر لیستی اسم این کتاب که اثر گابریل گارسیا مارکزه رو میتونید ببینین. به سلیقه ی هرکسی هم انگار میخوره.یخورده طولانیه ولی جذابه.
شخصیتاش یخورده زیاده، اولش زیاد اذیتتون نمی کنه ولی وسطاش ممکنه توی اسما و اینکه کدوم مال کدوم شخصیت بود گم بشین. بخاطر همین اگه خواستید کتاب رو بخونین، برید تو صفحه ویکی پدیای فارسی ، شجرنامه شخصیت ها رو ببینین که البته فارسی نیست.
میتونید بجاش کتاب رو از انتشارات امیر کبیر با ترجمه بهمن فرزانه بگیرین و بخونین که اونجا اول کتاب یه جدول داره که همه ی شخصیت ها رو مشخص کرده.

کتاب داستان زندگی 6 نسل از یه خوانواده رونقل می‌کنه که توی دهکده ماکاندرو زندگی می‌کنن .
ماجرای بوجود اومدن دهکده ماکاندرو هم اینطوریه که : وقتی خوزه آرکاردیو بوئندیا و اورسلا با هم ازدواج می‌کنن، اورسلا ی جوان که میدونست حاصل ازدواج فامیلی، بچه ای با دم تمساح میشه، از ارتباط **** با همسرش دوری میکرد و اهالی ده، خوزه (یعنی شوهره) رو بابت این مسئله مسخره میکردن تا وقتی که به خاطر دعوایی سر همین موضوع خوزه، میزنه یکی از اهالی ده رو سرویس میکنه و به قتل میرسونه و بعد از اون به همراه چند تا از همسایه هاش از اونجا مهاجرت می کنن و ده زیبای ماکاندرو رو میسازن و پس از 14 ماه ، اورسلا و خوزه صاحب فرزندی میشن که هیبت تمساح نداشت!


معرفی تلگرافی کتاب

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، دونه انار، Z.A.H.Ř.Ą༻ و یک کاربر دیگر

ØMĪĎ

شاعر انجمن
شاعر انجمن
  
عضویت
11/8/18
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,831
امتیاز
213
محل سکونت
همین حوالی
زمان حضور
8 روز 21 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیرک‌ترین اشخاص را باید سر آسانترین چیزها گیر انداخت.
جنایت و مکافات

خب اول از همه اینکه مشهورترین اثر فئودور داستایوفسکی هستش و اسمش هم خداوکیلی خیلی خفنه( کلمات رو نگاه، خفن ! دست به گیرنده هاتون نزنید، همچنان در حال کار فرهنگی هستیم:smileb:)

داستان درباره یه جوونکیه که اسمشو تریلی نمیشکه، خدایا توکل بر تو : رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف !
رودیون قصه ی ما ، از بچه های پایین سن پترزبورگه ، با مرام ولی آه در بساط نداره.(از اتاق فرمان میگن که بعدا میزنه یه نفرو میشکه، خب پس بامرامشم کنسله)

یک روز برای قرض کردن پول میره پیش یه پیرزن پر حاشیه که ربا خواره به اسم آلینا ایوانونا. ساعتش رو گرو میزاره. بعدش توی یه کافه با مردی به اسم مارملادو (با مارمالاد اشتباه نشود) آشنا میشه که توی حالت سرخوشی (که درد منوووو دیگه دوا نمیکنه) شغل خودشو ول کرده و پنج روزه که از ترس به خونه اش برنگشته. به گفته خودش همسری بیمار و دختری به اسم سونیا داره که برای تامین هزینه زندگی خانواده اش... کارای خوبی نمیکنه متاسفانه!

خلاصه رفیق میشن و میره خونه اش و میبینه که از خودش بد بخت تر هم هست.

راسکولنیکوف یه مادر داره یه خواهر (یه دونه ر هم داره) ، خبر میرسه که خواهرش با یه کارمند دولت نامزد کرده و ممکنه بیاد سن پترزبورگ ؛ اینم که وضعش خراب بوده! میره کافه، که اونجا باز جریان پیرزنه رو میشنوه و کفری میشه.

یه شب با تبر میره سراغ پیرزنه و قشنگ سرویسش میکنه ، بعد چون دستش تو کار با تبر از کریتوس هم بیشتر راه افتاده، وقتی خواهر پیرزنه میاد، اونم سرویس میکنه!بعد خیلی شیک برمیگرده خونه اش.

فرداش یه احضاریه از پلیس دریافت می کنه که ارتباطی با سرویس کاری روز قبلش نداشته. میبینه صاحب خونه اش ازش شکایت کرده که: ای نا روسی! (بر وزن نا لوطی!) کرایه اتو بده! خلاصه پلیس نمیفهمه ولی وقتی حرف قتل های شب قبل به میون میاد، راسکولنیکوف اسکل بازی درمیاره و غش میکنه ولی بازم قسر در میره.

راسکولنیکوف بعد از برگشتن به خونه اش، همه چیزهایی که از خونه پیرزنه دزدیده رو یه جای خلوت خارج از خونه اش دفن می کنه اما بعد از این ماجرا دچار کابوس می شه و به مدت چهار روز توی تب و هذیون گویی به سر می بره. توی این مدت دوستش، رازومیخین، ازش مراقبت میکنه. براشم فرت و فرت مهمون میاد، دکتر ، کاراگاه . این مهمونا از تابلو بازی راسکولنیکوف میفهمن که خبراییه؛ هر جا سخن از قتل های اون شب است ، عرق بر پیشانی راسکولنیکوف میدرخشد! هرچی راسکولنیکوف میگه بابا من سفیدم! از من خروج کنید، مهمونا باز میگن صد مافیایی!

از اونطرف نامزد خواهرش میاد دیدنش که دعواشون میشه. راسکولنیکوف با اعصاب داغون میره سمت خونه پیرزنه که توی راه رفیقش مارملادو میره زیر کالسکه. راسکولنیکوف میبردش خونه ولی عمر مارمالادو یعنی مارملادو به دنیا نبوده و خلاصه عجب رسمیییه!

راسکولنیکوف با رفیقش رازومیخین به خونه خودش بر می گرده و اون جا با خواهر و مادرش دعوا میکنه و میگه اصلا من خواهر به کارمند دولت نمیدم و نامزدی کنسله! توی این هیر و ویر، رازومیخینِ هَبَل (= چشم ناپاک) با دیدن خواهر راسکولنیکوف ، عاشقش میشه!

خلاصه داستان خیلی پرکششه و جذابیه و با خوندنش متوجه میشین که چرا خیلی ها جنایت و مکافات رو بهترین اثر داستایوسکی میدونن. این کتاب هم مثل صد سال تنهایی از مهمترین آثار داستانی تاریخ ادبیات جهانه. ازش چند تا اقتباس سینمایی و تئاتر هم شده که «امتیاز نهایی» ودی آلن اقتباس خوبیه. برید تو کارش که اصلا پشیمون نمیشید :morningb:


معرفی تلگرافی کتاب

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛ و Z.A.H.Ř.Ą༻
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا