نقد و بررسی رمان اغما | Z.A.H.R.A کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 20/6/21

نام اثر: اغماء
نام نویسنده: Z.A.H.R.A
ژانر: اجتماعی، تراژدی
ناظر: ~ROYA~
خلاصه: زمانی که رنجش از خود بر او چیره می شود، سلول های مرگ او را فرا می خوانند.
اما در این میان بودن هایی است از جنس ژلوفن، ژلوفنی که از ژرفای شاهرگ گردن به او نزدیک تر است.

فاطمه بیابانی · 26/6/21

"به نام خدای دفتر آرزوها"
نقد و بررسی داستان کوتاه اغما
زندگی را پایه و اساس محکم میسازد، داستان و رمان را شناسنامه خوب و درست!
گاهی داستان‌هایی میخوانیم که نه شناسنامه اصولی دارد و نه از پارت‌ها و ایده مناسبی برخوردار است؛ اما اغما داستانی متفاوت بود.
رمانی واقعی با وقایع‌هایی که گاها ناراحت کنند بود، و مارا به سمت و سویی ژانر مربوطه یعنی تراژدی می‌برد.
شکنجه‌های بی دلیل آقای یوسفی و سردی سربازان نسبت به این امر باعث شده بود اوایل رمان خوانند بسیار در غم فرو برود و اما سوالاتی برایش ایجاد شود که ایا این فرد کیست؟ نامش چیست؟ دلیل جدا شدنش از همسرش چه بوده؟ چرا در این جا گیر افتاده است؟ چرا روزه سکوت گرفته است و...
با این حال نقصی هر چند کوچکی در داستان بود که اورا از کلمه بی نظیر منع کرده‌است.
گاهی اوقات در دیالوگ‌ها لحن عامیانه و ادبی باهم قاطی می‌شدند که این می‌تواند نشان از حواس پرتی باشد چون نویسنده‌ای با این توانایی و با این مهارت در نگارش داستان این نقص برایش واقعا تعجب آور است؛ که البته با یک نگاه سطحی قابل حل است.
و اما از این نقص کم بگذریم و برسیم به بخش جذاب تعریف و تمجید از داستان.
اغما داستانی با ژانر تراژدی، اجتماعی و مذهبی ایست. داستان کوتاهی که باغم شروع شد و بسیار عالی این غم و اندوه را نشان دادید.
فضا سازی خوب داستان باعث شد آن استرس موقع فرار کردن پسر داستان به خواننده منتقل شود، حداقل من به شخصه استرس گرفته بودم که ایا میتواند فرار کند یا نه؟
توصیفات خوب و قابل قبول باعث شده بود خواننده به راحتی بتواند چهره و اواطف کارکترها را به خوبی بفهمد و درک کند و این یک مهارت است، مهارتی که اکثر نویسنده ها از آن سر سری میگذرند و به آن توجه چندانی ندارند و چه خوب که شما توانستید این امر مهم را رعایت کنید.
شخصیت سازی نیز مهم است که باز هم شما موفق بودید، به طوری که آقای یوسفی فردی بی‌رحم شناخته شد و خانم مرادی یک ناجی برای مرد داستان!
مرد داستان هم فردی بود که ضربه خورده بود و شلاق خوردن باعث میشد زندگیش برایش بازگو شود و چه خوب و با نگارشی زیبا فضای داستان را عوض می‌کردید و گهگاهی از گذشته می‌گفتید؛ به طوری که نه حواس خواننده پرت میشد، نه رشته کلام از دست خودتان در می‌رفت.
و در آخر اضافه کنم که اگر ژانر معمایی هم به داستانتان اضافه کنید، خوب میشود.
در کل می‌توانم بگویم از خواندن داستان کوتاه اغما لـ*ـذت بردم و اگر آن نقص کم هم بر طرف شود، عالی خواهد شد.
کادر نقد انجمن رمان ۹۸
فاطمه بیابانی

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 26/6/21

~fatemeh.b~ گفت:
"به نام خدای دفتر آرزوها"
نقد و بررسی داستان کوتاه اغما
زندگی را پایه و اساس محکم میسازد، داستان و رمان را شناسنامه خوب و درست!
گاهی داستان‌هایی میخوانیم که نه شناسنامه اصولی دارد و نه از پارت‌ها و ایده مناسبی برخوردار است؛ اما اغما داستانی متفاوت بود.
رمانی واقعی با وقایع‌هایی که گاها ناراحت کنند بود، و مارا به سمت و سویی ژانر مربوطه یعنی تراژدی می‌برد.
شکنجه‌های بی دلیل آقای یوسفی و سردی سربازان نسبت به این امر باعث شده بود اوایل رمان خوانند بسیار در غم فرو برود و اما سوالاتی برایش ایجاد شود که ایا این فرد کیست؟ نامش چیست؟ دلیل جدا شدنش از همسرش چه بوده؟ چرا در این جا گیر افتاده است؟ چرا روزه سکوت گرفته است و...
با این حال نقصی هر چند کوچکی در داستان بود که اورا از کلمه بی نظیر منع کرده‌است.
گاهی اوقات در دیالوگ‌ها لحن عامیانه و ادبی باهم قاطی می‌شدند که این می‌تواند نشان از حواس پرتی باشد چون نویسنده‌ای با این توانایی و با این مهارت در نگارش داستان این نقص برایش واقعا تعجب آور است؛ که البته با یک نگاه سطحی قابل حل است.
و اما از این نقص کم بگذریم و برسیم به بخش جذاب تعریف و تمجید از داستان.
اغما داستانی با ژانر تراژدی، اجتماعی و مذهبی ایست. داستان کوتاهی که باغم شروع شد و بسیار عالی این غم و اندوه را نشان دادید.
فضا سازی خوب داستان باعث شد آن استرس موقع فرار کردن پسر داستان به خواننده منتقل شود، حداقل من به شخصه استرس گرفته بودم که ایا میتواند فرار کند یا نه؟
توصیفات خوب و قابل قبول باعث شده بود خواننده به راحتی بتواند چهره و اواطف کارکترها را به خوبی بفهمد و درک کند و این یک مهارت است، مهارتی که اکثر نویسنده ها از آن سر سری میگذرند و به آن توجه چندانی ندارند و چه خوب که شما توانستید این امر مهم را رعایت کنید.
شخصیت سازی نیز مهم است که باز هم شما موفق بودید، به طوری که آقای یوسفی فردی بی‌رحم شناخته شد و خانم مرادی یک ناجی برای مرد داستان!
مرد داستان هم فردی بود که ضربه خورده بود و شلاق خوردن باعث میشد زندگیش برایش بازگو شود و چه خوب و با نگارشی زیبا فضای داستان را عوض می‌کردید و گهگاهی از گذشته می‌گفتید؛ به طوری که نه حواس خواننده پرت میشد، نه رشته کلام از دست خودتان در می‌رفت.
و در آخر اضافه کنم که اگر ژانر معمایی هم به داستانتان اضافه کنید، خوب میشود.
در کل می‌توانم بگویم از خواندن داستان کوتاه اغما لـ*ـذت بردم و اگر آن نقص کم هم بر طرف شود، عالی خواهد شد.
کادر نقد انجمن رمان ۹۸
فاطمه بیابانی

متشکرم از نقد بی نظیر شما

خسته نباشید

ممنون که وجود اون مشکلت نقدم رو سر وقت تحویل دادی :aiwan_light_dance:

جبران زحمتاتون نقد رمانتون :aiwan_light_dance:

و صد البته که درست می فرمایید.
من کلا رمان رو ادبی نوشته بودم؛ بعد یهو تصمیم گرفتم دیالوگها رو عامیانه بنویسم. هیچی دیگه بعدش ویرایشش کردم انگار زیاد با دقت عمل نکردم

قطعا ویرایش خواهد شد :smug:

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

نقد و بررسی رمان اغما | Z.A.H.R.A کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

فاطمه بیابانی

ناظر کتاب

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

ناظر کتاب

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین