خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,362
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام خداوند مهربان»
سلام به دوستان عزیزم و تمامی نویسندگان ارجمند.
این تاپیک اختصاصی رمان ۹۸، آموزش مقدماتی برای ننوشتن کلیشه نویسی نویسندگان مبتدی است.
هرگونه کپی برداری از متون با ذکر منبع پیگرد قانونی خواهد داشت!
تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.


آموزش کلیشه نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Tiralin، Vahide.s.shefakhah و 10 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,362
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
حتماً برای شما هم پیش اومده که با بخش‌هایی از پیرنگ، یک عبارت یا شخصیت در داستانی مواجه شدید که نه تنها در آن ابتکاری به چشم نمی‌خوره بلکه در آثار دیگر هم بسیار تکرار شده. کلیشه‌های رایج در داستان، تأثیر دراماتیک و قدرت تخیلی یک داستان رو تضعیف می‌کنند.
کلیشه چیست؟
کلمه کلیشه به معنای عبارت یا عقیده‌ای است که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است و فقدان تفکر بدیع و مبتکرانه را تداعی می‌کند. معنای وسیع‌تر و دیگری از آن، یک چیز یا شخص بسیار قابل پیش‌بینی است.
این کلمه از ریشه فرانسوی clicher برگرفته شده است که به معنای نوشته یا تصویریست که برای چاپ روی چوب یا فلز حک می‌کنند؛ که بطور ضمنی به کپی کردن، برداشتن و تولید مجدد چیزی بدون تغییری در آن اشاره دارد.
در نوشتار کلیشه‌ای، ایده ها و عبارات موجود کپی می شوند (به عنوان مثال کلیشه «یک شبِ تاریک و بارانی» در فضاسازی). این ایده‌ ها و عبارات بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته‌ اند.
نمونه‌های کلیشه و شیوه اجتناب از آن‌ها
1. کلیشه های پیرنگ مربوط به یک ژانر خاص
عناصر آشنای ژانرها به ما این امکان را می‌دهند که رمان‌ها رو در ژانرهایی چون فانتزی، عاشقانه و... دسته بندی کنیم. هر ژانر دارای تروپ‌های (مجاز، trope) خاص خود است که این به معنی مضامین و موضوعاتی است که تکرار می‌شوند (واژه مجاز در دو معنی بکار می رود:
1. به‌کارگیری واژه و سخن در معنای دیگر و غیر واژگانی آن است
2. به مضامین و موضوعاتی اشاره می‌کند که تکرار می‌شوند.
برای تمایز بین این دو تعریف از مجاز، از معادل انگلیسی یعنی تروپ برای معنی دوم در اینجا استفاده شده است. به عنوان مثال، در رمان‌های فانتزی و تخیلی (از ارباب حلقه ها گرفته تا هری پاتر) اغلب شاهد ظهور یک «ارباب تاریکی» هستیم که به دنبال قدرت کامل است و شخصیتی انتخاب شده (chosen one) باید آنها را شکست دهد.


آموزش کلیشه نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Nahan، Tiralin و 9 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,362
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
تروپ با کلیشه مترادف نیست. در بسیاری از داستان‌های فانتزی مشهور شرورانی وجود دارند که به دنبال قدرت هستند. نحوه برخورد شما با مضامین آشنا تعیین می‌کند که آیا رمان تخیلی (یا علمی تخیلی یا ادبی) شما در برگیرنده کلیشه است یا خیر. یک تروپ هر نوع پیرنگ، شخصیت، فضاسازی، یا الگویی است که ما آن را تشخیص می‌دهیم. تروپ همه جا است، از طغیان بر علیه یک دولت دیکتاتوری گرفته تا یک مرشد خردمند تا صحنه تعقیب و گریزی که در آن اتومبیل در تقاطع تصادف می‌کند.
تروپ ها داستان‌ها را پیش می برند. یک داستان به صرف استفاده از یک نوع تروپ خوب یا بد نخواهد بود. همه داستان ها تروپ دارند. کیفیت یک داستان بر اساس نحوه استفاده از این تروپ ها تعیین می‌شود.
آنچه ما در مورد تروپ ها دوست داریم، حس آشنا و هیجانی است که با خواندن آن ها به ما دست می‌دهد، و به خصوص وقتی تروپ‌های مورد علاقه ما به شیوه‌های جالبی که انتظارشان را نداریم دستخوش تغییر می‌شوند.

چیزی که تروپ ها را غیرجذاب و کسالت‌آور می‌کند قابل پیش‌بینی بودن آن است. و این همان زمانی است که یک تروپ به کلیشه تبدیل می شود.
به عنوان مثال، برخی از کلیشه‌های موجود در پیرنگ فانتزی موارد زیر هستند:
*پسری یتیم تنها کسی است که می تواند یک ستمگر وحشتناک را شکست دهد.
*در یک دنیای جادویی، دوقلوهایی تحت تأثیر سرنوشت از هم جدا می‌شوند.
*گروهی از ماجراجویان در جستجوی یک طلسم یا حلقه جادویی هستند.

*دختری از دنیای عادی پا به دنیای جدیدی می‌ذاره و بعد متوجه قدرت و شخصیت اصلی خود و خانواده‌اش می‌شه.
احتمالاً الان پیش خودتون می‌گید که مگر "هری پاتر" اثر جی.کی.رولیینگ مطابق کلیشه اول نیست؟ یا سری کتاب‌های "آواز شیر" از تامورا پیرس با کلیشه دوم مطابقت ندارد و سومین کلیشه هم "ارباب حلقه ها" اثر تولکین را برای ما تداعی می کند؟
آشنایی با این تروپ‌ها در رمان های فانتزی، تا حدودی عاملی است که باعث می‌شود رمان های جدیدی که از این نقاط پیرنگ استفاده می‌کنند، کلیشه ای به نظر برسند. خوانندگان ممکن است اینگونه استدلال كنند كه استفاده رولینگ از تروپ " قهرمان یتیم" كلیشه است. اگرچه رولینگ از چنین موضوع آشنایی استفاده می‌کند، اما در عین حال او هری را با شخصیت‌های اصلی و فرعی بی شماری در داستان احاطه کرده است. در واقعیت، نه تنها هری بلکه کل دنیای جادوگران با وظیفه مبارزه با لُرد تاریکی روبروست و دیگر شخصیت‌ها نقش‌های مهمی را ایفا می‌کنند.


آموزش کلیشه نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Nahan، Tiralin و 11 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,362
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
به همین ترتیب، در سری کتاب‌های "آواز شیرها" اثر تامارا پیرس، شخصیت اصلی داستان دختریست که خودش را به عنوان برادر دوقلوی خود جا می‌ زند تا بتواند یک شوالیه شود و این باعث می‌شود بر عنصر تعویض جنسیت بیشتر از رابـ*ـطه بین دوقلوها تمرکز شود. کلیشه دوقلوها جنبه‌های جالب توجه داستان را تحت الشعاع قرار نمی‌دهد.
به روش های بسیاری می‌توان آنچه به عنوان کلیشه در نظر گرفته می‌شود را تغییر داد. نکات زیر به شما کمک می‌کنند تا از بکار بردن کلیشه‌های مخصوص ژانر خود اجتناب کنید:
لیستی از کلیشه های رایج تهیه کنید.
طرح کلی و یا پیش نویس خود را بررسی کنید:

- آیا این کلیشه ها را شامل می شود؟
به این فکر کنید که چطور می‌توانید در تروپ‌های خاصِ ژانر خود، تغییری بوجود آورید. مثلاً رولینگ کلیشه "پسر یتیمی که باید به تنهایی شخصیت شرور را شکست دهد" به داستانی تبدیل می‌کند که به اهمیت حمایت عاطفی و عملی دوستان و جامعه قهرمان می‌پردازد.
رمان نویسی و چند مسئله:

*مفهوم زدگی رمان
*ضد کلیشه نویسی در رمان
*
دیالوگ نویسی در رمان
چند سوال مهم که دوستان پرسیده اند و برای سایرین هم می‌تواند مفید باشد.
√وقتی می‌گویند نثر رمان مفهوم زده است، به چه معناست؟
در بیشتر وقت‌ها به این معنی هست که نویسنده خواسته فلسفه بافی بکند. یعنی به زعم خودش حرف های مهم و پرمغز بزند ولی ناخواسته در این کار دچار مستقیم گویی و پرگویی شده است. بهتر است نویسنده مفاهیم داستان را به صورت غیرمستقیم و در قالب اتفاقات و حوادث و کنش شخصیت و انتخاب‌های شخصیت در لایه‌های زیرین داستان به مخاطب القا بکند. نه اینکه به صورت شعارگونه و گل درشت و با لحن موعظه گونه داد سخن سر بدهد.
صرفا نگوید "زندگی بی معنی و پوچ هست" بلکه این پوچی و بی معنایی را در قالب رفتار و کنش شخصیت نشان بدهد.

√من ایده‌های جالبی راجب چیزی ک میخوام بنویسم دارم و اینکه میدونم اخر داستانم قراره چه اتفاقی بیفته منتهی نمیدونم چطور بنویسم که مسبب دلزدگی خواننده و تکراری شدن محتوی نشه(همین ذکر روزمرگی ها و... در رمان) ممنون میشم راهنماییم کنید.
خب ضد کلیشه‌ها نوشتن کار سختی هست.
* نباید اولین چیزی که به ذهنت می رسد را بنویسی. باید مسیرهای مختلفی را امتحان بکنی. ببینی شخصیت اصلی چه انتخاب‌هایی می تواند پیش رو داشته باشد. بعد از روی انتخاب‌های تکراری و دم دستی بگذری و مدام قوه خلاقیتت را به کار بیاندازی و با تخیل به مسیرهای تازه فکر بکنی.
مثلا: شخصیت ما یک مرد هست که به تازگی با زنش به مشکل خورده و زنش می خواهد همه‌ی مهریه اش را بگیرد. مرد بی پول هست و زنش هم اصرار دارد که از مهریه اش نگذرد و به خیال خودش می‌خواهد مرد را ادب کند. و اگر نداد او را راهی زندان کند. حالا تصمیم مرد و انتخاب‌هایش چیست؟ اینجا هست که مسیر داستان و ضد کلیشه بودنش مشخص می شود.
*نکته‌ی دوم برای ضد کلیشه نوشتن این هست که برای محتوای تکراری از فرمی تازه استفاده بکنیم. مثلا زاویه دید را تغییر بدهیم. یا نوع روایت را از نظر زمانی.


آموزش کلیشه نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Nahan، Tiralin و 8 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,362
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
درباره دیالوگ های رمان:
باید توی هر صحنه از داستان دو چیز را برای خودت مشخص بکنی:
1: صحنه با چه موقعیتی شروع می‌شود و با چه موقعیتی تمام می شود.
مثلا شخصیت اصلی ما در یک صحنه وارد محل کارش در اولین روز کاری شده است و با این حس وارد شده است که به زودی رتبه و مقام بالاتری به دست بیارود. بنابراین موقعیت ابتدایی اعتماد به نفس و امیدواری هست. اما بعد از رویارویی با سایر شخصیت‌ها (همکاران و رئیس) می‌فهمد که کار خیلی سختی در پیش دارد و پیشرفت در کار به این آسانی‌ها نیست. بنابراین موقعیت پایانی یاس و ناامیدی و از دست دادن اعتماد به نفس هست. پس هدف صحنه و خط سیر آن مشخص شد.
2. برای نوشتن دیالوگ‌ها باید خودت را جای شخصیت اصلی و بعد شخصیت مقابل قرار بدهی. نسبت به هدف و انگیزه شخصیت اصلی (پیشرفت در کار) کاملا آگاه باشی و در دیالوگ‌ها نشان بدهی که او با چه امیدواری و اعتماد به نفسی پیش می‌رود. در عین حال باید خودت را جای شخصیت مقابل یا ضدقهرمان هم قرار بدهی. یعنی همان کسی که مانعی بر سر راه قهرمان هست.
حالا باید دیالوگ هایی بنویسی که تلاش قهرمان و مانعی که ضدقهرمان دارد ایجاد می‌کند را نشان بدهی. یعنی دیالوگ ها را در جهیت خط سیر هدف صحنه (از امیدواری◄یاس) و (از اعتماد به نفس ◄تقلیل اعتماد به نفس) پیش ببری.
پس اول هدف صحنه و بعد انگیزه و هدف شخصیت و مانعی که بر سر راهش ظاهر می شود.
اگر این دو را درک کنی و به خوبی خودت را هم جای قهرمان و هم جای ضدقهرمان قرار بدهی می‌توانی دیالوگ‌هایی جذاب و هدفمند بنویسی.
مسئله دوم درباره انتخاب موضوع: بستگی به میزان تجربه ما از موضوع دارد اگر شناخت کافی نداشته باشیم نمی توانیم کار را درست پیش ببریم. سعی کن از موضوعاتی بنویسی که به اندازه کافی شناخت نسبت به آنها داری. مثلا همین موضوع ناامیدی که همه در زندگی بارها تجربه می کنیم؛ یا عملا درباره‌ی تلاش، ازدواج، چیزهایی که به اندازه کافی ازشون اطلاعات داریم و می‌تونیم اون‌ها رو به پرده بکشیم.

امیدوارم براتون مفید باشه؛ موفق باشید:گل:


آموزش کلیشه نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Nahan، Tiralin و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا