خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~حنانه حافظی~

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/12/20
ارسال ها
1,339
امتیاز واکنش
18,143
امتیاز
323
محل سکونت
دریای پیامدها
زمان حضور
40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام خداوند مهربان»
سلام به دوستان عزیزم و تمامی نویسندگان ارجمند که پیشرفت در نوشتن الویت آنها است.
این تاپیک اختصاصی رمان ۹۸، آموزش مقدماتی برای نویسندگان مبتدی است.
نویسندگانی که به نوشتن علاقه دارند!
امیدوارم خط به خط تاپیک برای شما مفید باشد.
هرگونه کپی برداری از متون با ذکر منبع پیگرد قانونی خواهد داشت!
! ~تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.~ !



آموزش فضاسازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: _HediyeH_، Thr، Tiralin و 6 نفر دیگر

~حنانه حافظی~

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/12/20
ارسال ها
1,339
امتیاز واکنش
18,143
امتیاز
323
محل سکونت
دریای پیامدها
زمان حضور
40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
فضاسازی‌داستان چیست؟
داستان نویسی، شامل عناصر مختلفی می‌شود. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، «فضاسازی داستان» است. حالا امروز ما می‌خواهیم به بررسی این عنصر بپردازیم.​
منظور از فضای داستان چیست؟
فضای داستان، درواقع همان محیطی است که قهرمان داستان و شخصیت‌ها در آن حضور دارند و رویدادها در آن به وقوع می‌پیوندند.​
فضای داستان می‌تواند حتی درون اشخاص نیز باشد. چشمانتان را ببندید و به آنچه علاقه دارید فکر کنید. اکنون شما وارد فضای ذهن خود شده‌اید. اما زیاد آنجا نمانید. سریع چشمتان را باز کنید و در همین فضای حقیقی زندگی کنید.​
ما در داستان از عنصر فضا استفاده می‌کنیم تا ذهن خواننده را درگیر داستان کرده و او را آموزش دهیم تا بهتر زندگی کند.​
چگونه فضاسازی کنیم؟
بخش اول : توصیف صحنه
پیش از اونکه توصیف یک صحنه رو شروع کنین، از خودتون 6 تا سوال بپرسید و جواب هر کدوم رو جلوش بنویسین. این سوالات به شما کمک می کنن که بتونین فضاسازیِ موثرتری رو در طول داستان داشته باشین.​
1- داستان در کجا قرار داره ؟​
2- داستان چه زمانی به وقوع پیوسته ؟​
3- آب و هوا و به طور کلی هوای داستان چطوره ؟ آیا داستان در روز آفتابی اتفاق می افته؟ آیا شبه ؟ هوا بارانیه؟ برف میاد ؟​
4- وضعیت مردم و جامعه به چه صورت هست ؟​
5- محیط اطراف چگونه س؟ آیا در یک شهر مدرن هستیم ؟ آیا در یک جنگل هستیم ؟ آیا در یک روستا هستیم ؟​
6- چه جزئیات ویژه ای باعث میشه که بهتر بتونیم محیط رو تصور کنیم ؟​
دوست دارین توصیفتون از محیط به صورت کلی یا با جزئیات باشه ؟​
چطور صحنه رو توصیف می کنین؟ آیا با دوربین از فاصله ی دور به یک شهر نگاه می کنین و کمتر جلو می رین یا اول از جزئیات حرف میزنین ؟ بنا به موقعیت داستان تصمیم بگیرین که زاویه ی دیدتون چطور باشه؟ آیا نیازی هست کل شهر رو توصیف کنین ؟ یا فقط به توصیف خانه بسنده می کنین ؟ این خود شما هستین که باید مشخص کنین چه نوع توصیفی به داستانتون میاد.​
بهتره که اول از کلیات شروع کنین و کم کم وارد جزئیات بشین. مثلا از توصیف یک قلمرو، کشور، ناحیه، منطقه شروع کنین به شهر برسین و بعد یک محله از شهر رو توصیف کنین. شاید هم اول بخواین از توصیف ظاهریِ یک شخص شروع کنین و بعد در مورد نوع مردمی که در شهر زندگی می کنن حرف بزنین. ( نمونه ی این نوع توصیف رو در کتاب " عطش مبارزه " نوشته ی سوزان کولینز داریم که وقتی در مورد پانم صحبت می کنه، اول از توصیف لباسهای عجیب و غریب و آرایش عجیب مردم حرف می زنه و بعد یه تصور کلی از کل آدمهایی که تو پانم زندگی می کنن میده. )​
همین راه با بیان احساسات، افکار و تصورات کاراکتر در مورد محیطی که دارن توش زندگی می کنن یا واردش شدن، به داستان معنی می کنه و خواننده رو بهتر جذب می کنه.​
از حواس پنجگانه برای توصیف محیط استفاده کنین!
حواس پنجگانه مثل لمس، بویایی، بینایی، شنوایی و مزه ها. خیلی از نویسنده ها هستن که فقط از یک قوه ی بینایی برای توصیف داستاناشون استفاده می کنن این باعث می شه که نوشته تنها یک بعدی باشه. البته که می تونین از حس بینایی برای توصیف اجسام و موقعیتهاشون استفاده کنین اما برای اینکه نوشته تون حس بهتری بگیره بهتره که از بقیه ی حواستون هم استفاده کنین.​
تصور کنین می خواین یه اتاق رو توصیف کنین و شما از قبل در مورد اینکه برای مثال کاناپه، آباژور یا مبل ها چطور در اتاق قرار گرفتن حرف زدین، نظرتون در مورد اینکه اتاق چه بویی میده چیه ؟ ( بوی خوش قرمه سبزیِ مادربزرگ در اتاق پخش شده بود یا به مشام می رسید)​
یا فرض کنین کاراکتر شما توی یک بیابون بی آّب و علف گیره افتاده، چطوره که در مورد شن های نرمی که زیر پاهاش جریان دارن صحبت کنین.​
و یا اینکه شاید شخصیت شما داره از یه صخره بالا می ره؟ آیا تیزیِ سنگ ها دست و پاهاش رو زخمی می کنه ؟​
می تونین در مورد مزه ی غذای مورد علاقه ی کاراکترتون وقتی یه لقمه از اونو توی دهنش می زاره هم صحبت کنین.​


آموزش فضاسازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Thr، Tiralin، ZaHRa و 4 نفر دیگر

~حنانه حافظی~

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/12/20
ارسال ها
1,339
امتیاز واکنش
18,143
امتیاز
323
محل سکونت
دریای پیامدها
زمان حضور
40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
مثال :​

وارد اتاق پذیرایی شد. بانو مک دوآل همچون ملکه ویکتوریا با وقار تمام بر روی صندلیِ گلداری نشسته بود و به الیزابث نیز اشاره کرد تا بر روی صندلیِ مشابه رو به رویش بنشیند. دیوارهای به رنگ ماهی سالمون، باعث می شد گیسوان سفید دوشِس به صورتی کمرنگ بدرخشد. الیزابث کمی مظطرب بود و همین باعث شد تا با حرکت ظریف تکه ای چوب در شعله های سرخ رنگ آتشدانی که با سنگ مرمر تزئین شده بود، از جا بپرد.

هیچوقت، هیچوقت نذارین توصیفات صحنه داستان شما رو بلاک کنه!​

همونطور که گفتیم، صحنه سازی باید داستان رو پیش ببره، نه جلوی پیشرویِ اونو بگیره! این اتفاق معمولا زمانی میفته که داستان شما داره با شیب تندی پیش میره و ناگهان شما توقف می کنین تا یک توصیف طولانی از فضایی که کارکترها در اون هستن بدین. به جای اینکه وسط یک مکالمه ی هیجان انگیز یا یک صحنه ی درگیری همه چیز رو روی پاز بذارین و برین سراغ توصیف صحنه، سعی کنین صحنه رو از دید کاراکتر یا با اعمال کاراکتر توصیف کنین. به طور کلی توصیف صحنه باید هم نوای کارهای باشه که کاراکتر داره انجام می ده.​

برای مقال، اگر کاراکتر شما داره از دست یک خوناشام در جنگل فرار می کنه، واینسین و یهو شروع کنین به توصیف اینکه چقدر جنگل و درخت هایی که در اون هست، ترسناکن. کاری کنن که کاراکتر با دید خودش به این نتیجه برسه که چقدر همه جا ساکت و تاریکه.​

کاری کنین کاراکتر پاش رو روی تکه ای چوب خشک بزاره که باعث انعکاس صدا در محیطِ ساکت بشه. یا اینکه کاری کنین شاخه ی تیزی گونه ی کاراکتر رو ببره. روی این مسئله بیشتر تمرکز کنین که کاراکترتون محیط رو چطور داره می بینه.​

مثلا از بس تاریکه هیچ چیزی رو نمی تونه ببینه و فقط می تونه صدای قدمهای آروم کسی رو پشت سرش بشنوه. سعی کنین فضاسازی رو در دل پیشرویِ داستان و توصیف حالات کاراکتر فرو کنین تا صحنه و فضاسازیتون باعثه توقفِ ناگهانی داستان نشه!​

همه چیز رو با زبون نگین! بلکه نشونش بدین!​

به جای اینکه در مورد صحنه حرف بزنین، صحنه رو به مخاطب نشون بدین. نگین " بیابان گرم بود." به جاش با توصیفه اینکه​
" خورشید پرتوهای سوزان خود را بی‌رحمانه بر سرش می‌کوبید. به‌ناچار شالِ دورِ گردنش را باز کرد و آن را روی سر انداخت. مشک کوچک آویخته به زین اسب را برداشت و بالای دهانش گرفت؛ آخرین قطرات آب روی زبانش ریخت. آهی کشید، دستش را سایبان چشم‎هایش کرد و به دوردست نگریست؛ واقعاً در آن بیابان برهوت انتظار چه‌چیزی را داشت؟ کاروان‌سرایی که در آن، روز را به سر کُنَد، اندکی آب بخرد و سفرش را از سر بگیرد؟ « زهی خیال باطل...!» بااکراه شانه‌هایش را بالا انداخت و همان‌طور که افسارِ اسب را می‌کشید، به راهش ادامه داد. "

پس با نشون دادن حالات کاراکترتون در مورد محیط حرف بزنین. سعی کنین زبانتون واضح باشه، طوری که خواننده بفهمه شما می خواین چیو نشون بدین. از اسامی و صفات توصیفی برای توصیف صحنه استفاده کنین. به جای اینکه بگین " دخترا هیجان زده بودند. "​
نشون بدین :​
" صدای خنده و جیغ های از سر شادمانی فضا را پرکرده بود. حلقه های موهایشان از شدت عرق خیس شده و به صورت و پیشانیشان چسبیده بود. روی کاناپه نشسته و دستهایشان را به هم داده بودند و مسخره بازی در می آوردند. آنقدر رقصیده و این طرف و آن طرف پریده بودند که حتی نای نفس کشیدن هم نداشتند. به این فکر کردند که همین لحظات است که در خاطره شان ثبت می شود و برای همیشه باقی خواهد ماند. "


آموزش فضاسازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Thr، Tiralin، ZaHRa و 3 نفر دیگر

~حنانه حافظی~

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/12/20
ارسال ها
1,339
امتیاز واکنش
18,143
امتیاز
323
محل سکونت
دریای پیامدها
زمان حضور
40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
در توصیف فقط روی جزئیات مهم تمرکز کنین!​

یه وقتایی هست که توی داستانی انقدر توصیف صحنه طولانیه که عملا خواننده خسته میشه و کتاب رو دو سه صفحه ای جلو می رسه تا به اصل داستان برسه. برای اینکه از این اتفاق اجتناب کنین سعی کنین توصیف صحنه هاتون فقط نکات مهمی که مربوط به داستان هستن رو جلوه بدن. یادتون باشه هر توصیف صحنه و فضاسازی باید دلیلی برای حضور در داستان داشته باشه!​
بخش دوم : مکانی که می خواین توصیف کنین رو انتخاب کنید

فضاسازی شامل خیلی چیزا میشه، مهمترینش مکانی هست که می خواین توش فضاسازی رو انجام بدین. باید یه مکانی رو به عنوان بسـ*ـتری برای رخ دادن داستانتون انتخاب کنین. انتخاب مکان به خودیِ خود خیلی اهمیت داره. تأثیر داستان رو چند برابر می کنه و گاهی وقتها در شناسوندن کاراکتر و یا تم اصلی داستان به ما کمک می کنه. می تونین در ابتدا کشوری رو انتخاب کنین یا قلمرو، یا یک منطقه، یک ایالت یا یک شهر. یا می تونین خیلی جزئی تر کار کنین و یک راست برین سراغ یک محله ی خاص در یک شهر. پیش از داستان تصمیم بگیرین مکانتون دقیقن کجا قرار داره، یک شهر مدرنه ؟ یک روستا و مزرعه س ؟ جزیره س ؟ یا کوهستانه ؟​

اتاق رو توصیف کنین!​

می تونین با مشخصات ظاهری خونه، حیاط یا اتاق شروع کنین. می تونین از توصیف این مشخصات برای توصیف شخصیتتون هم بهره بگیرین. می تونین حتی از مشخصات ظاهری به یه سری نتیجه گیری ها هم در مورد شخصیت، خصوصیات اخلاقی، خلقیات و ... در کاراکترتون برسید. وقتی اینکارو می کنین، صحنه سازی به داستان شما کمک می کنه که معنا بگیره. برای مثال :​
" دیوارهایی که از سنگ خارا ساخته شده بود، زیر نور کم رنگ مشعل ها، به سیاهی می زد. نیمکت هایی خالی در دو سویش از خاک سر بر آوردند و سپس رو به رویش به ناگاه صندلیِ بزرگ سنگی ظاهر شد. حالا پیرامونش را پیکرهای سایه ای فرا گرفته بودند. با صدای پایین با هم حرف می زندند تا اینکه دروازه ی سنگینّ پشت سر هری گشوده شد. سکوت بدیمنی بر اتاق چیره گشت. "

به زمان هم توجه کن!​

زمان صحنه سازی هم یک جز مهم از داستانه. این می تونه بر روی پلات داستان و رفتار شخصیت ها اثر بگذاره. این موارد در تعیین زمانِ صحنه سازی اهمیت دارن :​

چه وقت از روز. آیا داستانتون صبح اتاق می افته ؟ در میانه ی روز ؟ یا در شب ؟ هر کدوم اینها، توصیفات مخصوص به خودشون رو می طلبن. و همچنین توجه داشته باشین که کاراکتر ها در کدوم این اوقات چه رفتاری از خودشون بروز می دن، حتمن این رفتار بسته به زمان متفاوت خواهد بود.​

چه وقت از سال. آیا داستان شما در تابستان اتفاق می افته، زمستان یا بهار ؟ آیا داستانتون حول تعطیلات خاصی باید اتفاق بیفته مثل کریسمس یا هالیووین یا عید نوروز؟ زمان سال می تونه حتی یه زمان معین و یا یک روز معین باشه، مثل سالروز تولد یا سالگرد ازدواج!​

تحول زمان در داستان. در مورد این گذر و تحول زمانی در داستانتون هم فکر کنین. می تونه داستانتون طی ساعت ها اتفاق بیفته یا حتی ماهها و سالها. باید گذر زمان در صحنه سازی شرح داده بشه. این مسئله می تونه ذره ذره و طی داستان اتفاق بیفته و یا اینکه در موقعیتی اشاره به فلش بک و توصیف صحنه ای از گذشته در طول داستان بشه تا خواننده این گذر زمان رو حس کنه!​

وضعیت آب و هوا رو هم توصیف کن!​

آب و هوا می تونه روی رفتار و حالات کاراکترتون اثر داشته باشه. می تونه حتی اثر جدی بر روی پلات و طرح اصلی داستان بزاره. دما رو شرح بدین، اگر بارونیه، اگر باد میاد یا آفتابی.​

اگر داستانتون توی آب و هوای بدی اتفاق می افته باید برای خواننده توصیفش کنین. مثلن از سختی های زندگی در صحرا یا کوهستان شمالی صحبت کنین. یا از خوبی ها و هوای فوق العاده مطلوب زندگی در یک ویلای ساحلی حرف بزنین.​

برای مثال :​
" دست کم هوا ایده آل بود. هرگز نمی توانستند روز بهتری را برای یک مهمانی در باغ انتخاب کنند. بی آنکه باد تندی بوزد، هوا مطلوب بود و آسمان بی ابر و آفتابی. آبی آسمان همچون اوایل تابستان، نقاب بر چهره ی ذرین کره ی طلایی رنگ و روشن خورشید می زد. باغبان از سپیده دم بیدار بود، علفهای بی‌خود را می کند و باغچه ها را مرتب می کرد تا محیط مناسبی را برای رشد گل و گیاهان زیبایی که گویی می درخشیدند، فراهم کند. "


آموزش فضاسازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Thr، Tiralin، ZaHRa و 3 نفر دیگر

~حنانه حافظی~

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/12/20
ارسال ها
1,339
امتیاز واکنش
18,143
امتیاز
323
محل سکونت
دریای پیامدها
زمان حضور
40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
یه وقتایی مجبورین به کتاب جغرافیا سر بزنین!​
موقعیت منطقه ای که می خواین توصیف کنین خیلی مهمه. اینکه آیا درخت یا گل یا غذای خاصی در اون منطقه هست که نیاز هست بیشتر توصیف بشه. موقعیت های جغرافیایی مثل شکل گیریِ کوهستان ها، دریاچه ها، رودخانه و جنگل ها می تونن در پیشروی داستان موثر باشن. شخصیت قراره با این موقعیت و محیط سر و کله بزنه و همین باعث میشه تا موقعیت تو داستان اهمیت داشته باشه. اصلن از خودتون بپرسین برای چی چنین صحنه ای رو به عنوان ستینگ داستانتون انتخاب کردین! و بعد شروع کنین به جمع آوری اطلاعات در مورد اون صحنه و بعد بنویسینش!​
فرهنگ و شرایط اجتماعی و تاریخی رو هم دخیل توصیفاتتون کنین!​
اگر دارین داستان تاریخی می نویسین باید در مورد تاریخ اون منطقه ی خاص اطلاعاتی داشته باشین و از اون اطلاعات در جهت پرداخت صحنه و فضاسازی استفاده کنین. می تونین اول از مشخصات و ویژگی های تاریخی اون مکان بگین و بعد در مورد فرهنگ مردمش حرف بزنین.​
در توصیفات اجتماعی باید سراغ زندگی مردم معمولی برین گاهی وقت ها از سی.است صحبت کنین. این مسئله تو نوشتار داستان هایی که محیط مدرن امروزی رو می خواد مطرح کنه، اهمیت داره. اینها می تونه به کاراکتر و کارهایی که اون می خواد انجام بده، ارزش و معنا بده و بر اون تأثیر داشته باشه.​
توصیفات فرهنگی هم از آیین و آداب و رسوب و مذهب گرفته تا خلقیات یک اجتماع که شما می تونین در کنار توصیف ظاهری یک جمعیت از اینها هم حرف بزنین.​
بخش سوم : از کاراکترها برای توصیف صحنه و فضاسازی استفاده کنین.​
صحنه رو با اعمال کاراکتر توصیف کنین.​
از شخصیتتون برای توصیف صحنه استفاده کنین. همونطور که کاراکتر حرکت می کنه، داره محیط اطراف رو هم می بینه. اجازه بدین، صحنه یا شی یا چیز مخصوصی رو ببینه، چیزی که به پیشبرد داستان شما کمک کنه. اون چیز چی می تونه باشه ؟ بعد از متوجه چه چیزی میشه؟ کاری کنین کاراکترتون به صورت فیزیکی در محیط دخالت کنه به جای اینکه از یک شی بیجان در یک اتاق برای ستینگ داستان استفاده کنین از تعامل کاراکتر با محیط شروع کنین و صحنه رو توصیف کنین.​
از تجربه های کاراکتر برای توصیف صحنه استفاده کنین.​
مطمئنا همه ی آدما یک جور به چیزی نگاه نمی کنن و دیدگاهها متفاوته. از دیدگاه کاراکترون چیزی رو توصیف کنین. برای مثال کسی که در نیویورک متولد شده می تونه خیلی متفاوت از یک ایرانی که به نیویورک رفته، اونجا رو توصیف کنه و دیدگاهش کاملا فرق داره. تصمیم بگیرین می خواین از دید چه کسی یک صحنه رو توصیف کنین.​
صحنه سازی رو با استفاده از حالت یک کاراکتر انجام بدین.​
این بستگی به حال کاراکتر شما و اینکه در چه وضعیتی هست داره. خصوصیات و حالت یک کاراکتر می تونه بر توصیف صحنه اثر بذاره. به این فکر کنین که اگر کارکتر شما برای مثال ناراحت، عصبانی یا خوشحال بود چطور یک صحنه رو توصیف می کرد.​
به این فکر کنین که کسی که تازه وارد دبیرستان شده، چه دید متفاوتی نسب به یک سال آخری نسبت به جشن پروم ( رسیدن به سن بلوغ ) داره​
مطمئنا یه سال اولی چون می تونه دوست دختر یا دوست پسر پیدا کنه و باهاشون برقصه هیجان زده س اما سال آخری دیگه از این جشن ها خسته شده و نسبت به همه چیز غر می زنه. یا می تونین دبیرستان رو از دید بچه ای که مدام مورد اذیت و آزار هم سن هاش قرار میگیره توصیف کنین و یا برعکس می تونین دبیرستان رو از دید دختر یا پسر محبوب مدرسه شرح بدین.​
پی‌رنگ و طرح داستان خودش می تونه روی حالات شخصیتتون هم اثر بذاره. شاید یک جنگل استوایی در بعد از ظهر برای یک شخصیت جای آرامش بخش و زیبایی باشه در حالیکه برای شخصیت دیگه ای که از گم شدن می ترسه، مکانی ترسناک باشه!​
منبع: اهورا مدرن​


آموزش فضاسازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Thr، Tiralin، ZaHRa و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا