- عضویت
- 5/9/18
- ارسال ها
- 1,126
- امتیاز واکنش
- 9,013
- امتیاز
- 333
- محل سکونت
- In my dreams:)
- زمان حضور
- 41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی انگشت بهار شاپرک می خندد
بال هایش را، باز می کند، می بندد
شاپرک می داند که بهار آمده است
بر سر کوه، نسیم باز چادر زده است
از هوا انگاری بوی گل می بارد
شاپرک در چشمش آسمانی دارد
چشمه می جوشد باز مثل آواز بهار
شاپرک می داند هست آغاز بهار
شاپرک بالش را لحظه ای می بندد
عکس او در چشمه مثل گل می خندد
بال هایش را، باز می کند، می بندد
شاپرک می داند که بهار آمده است
بر سر کوه، نسیم باز چادر زده است
از هوا انگاری بوی گل می بارد
شاپرک در چشمش آسمانی دارد
چشمه می جوشد باز مثل آواز بهار
شاپرک می داند هست آغاز بهار
شاپرک بالش را لحظه ای می بندد
عکس او در چشمه مثل گل می خندد
☆اشعار فصل ها☆
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: