- عضویت
- 5/8/20
- ارسال ها
- 1,055
- امتیاز واکنش
- 26,343
- امتیاز
- 368
- سن
- 20
- محل سکونت
- ツ☁️
- زمان حضور
- 51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
#معماری
در ميان نظريهپردازان هنري و از دير باز بحث ساماندهي و نظم دهي و سامانبندي معماري مورد توجه و مناقشه بوده است. تعريفهاي زيادي دربارة آنها ارائه شده كه برخي بسيار كلي و برخي دقيقتر هستند. برخي حوزه فراگيري تعريف را آنچنان گسترده يا مبهم در نظر ميگيرند كه ديگر تمايز ميان نظم و بينظمي قابل تشخيص نيست برخي هم تنها به ويژگيهاي خاصي از نظم اشاره ميكنند.
«يك سامانه مجموعهاي از اجزاء و عناصر است كه به گونه اي ويژه با هم هماهنگ شده و همكاري ميكنند تا به يك هدف ويژه دست يافته شود.»
در اين تعريف دو مفهوم بنيادي بكار گرفته شده است: يكي «هماهنگي و
همكاري» و ديگري «هدفمندي» كه هر دو در نگرش ما به نظم بسيار مهم و اساسي هستند. ولي مفهوم نظم از كجا و چگونه در ذهن شكل ميگيرد؟
درك مفهوم نظم، نخست به «علم حضوري» دريافت ميشود. بدين معني كه ما پيش از
درك حصولي درون خود و جهان بيروني، به ياري استنباط دروني آن را ميفهميم. ما هنگامي ميتوانيم چيزي را درك كنيم كه پيش از آن دريافتهاي ذهني را به وحدت رسانده باشيم و آنها را نظم داده باشيم. روشن است كه خود دريافتها نميتوانند هيچ
دليل و جهت ضروري براي بسامان شدن يا نشدن در ذهن فراهم كنند. از سوي ديگر
ما ميدانيم كه «هستيم»، و نيز جهاني را درك ميكنيم كه خودمان هم در آن حضور داريم.بنابراين بايد مفاهيمي نيز در ما باشد كه به ياري آنها و بر پاية آنها ما محتواي
كلي هر دريافت ممكني را سازمان دهيم. چون ما قابل و مستعد دستيابي به آگاهي و معرفت سامانمند و معقول دربارة خود و جهان هستيم، پس بايد در درون ما اصول تنظيم كننده و سازمان دهندة درك و دريافت وجود داشته باشد.
است. بدين گونه كه اگر هيچ 1 كشف مفهوم «نظم»، امري فطري و پيش از تجربه مصداق منظومي براي درك و تجربه عيني در جهان پديدار، وجود نميداشت، براي ما باز هم مقدور بود كه از مكاشفة دروني در خود، پي به اين مفهوم ببريم و ميبريم.
فرآيند درك و تجربه عالم پديدار، وجود يك هماهنگي و همنوايي بسيار پيچيده را ميان قواي درك كننده ما و جهان پديدار به اثبات ميرساند. ما چنان هستيم كه «ميتوانيمجهان خود را بفهميم.»جهان براي ما قابل درك و تجربه است، چون ميان قوة فاهمة
ما و عالم خارجي، رابطهاي پيچيده وجود دارد و قواي نفساني ما براي درك كردن و دريافت كردن، مطابق با ويژگيها و شرايط بيروني، «سامان» يافته است. اساساً همكاري و نظمي كه ميان ذهن و قواي ادراكي ما با جهان بيروني است، يكي از پيچيده ترين انواع همكاري و نظمهاست. ولي چون ما همواره با آن درگير هستيم، متوجه آن نميشويم.
منبع:
کتاب تاریخ و مبانی معماری
کتاب تاریخ و مبانی معماری
نگرش سامانهای به معماری
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com