- عضویت
- 5/8/20
- ارسال ها
- 1,055
- امتیاز واکنش
- 26,343
- امتیاز
- 368
- سن
- 20
- محل سکونت
- ツ☁️
- زمان حضور
- 51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
#معماری
برخي معماران ايراني تلاش كردهاند با بررسي گذشته معماري ايراني آن را تحليل كرده
و اصول و يا ويژگيهاي بنيادي آن را برشمرند. استاد پيرنيا نيز اصول مشهور خود را
1 بازگو ميكند: «مردمداري، درونگرايي، خودبسندگي، پرهيز از بيهودگي و نيارش
»
يعقوب دانشدوست بر اين باور است كه «معماري ايراني يك معماري خوانا و بدون
ابهام است و از همين رو موجد آسودگي و آشنا بودن و خودماني بودن ميشود ...
هندسه پيونددهندة معماري با نظام آفرينش است، حركتدار، زنده و حكايتگر ... درونگرا است ... تزيين، هماهنگ با كالبد است و ميان فرم و عملكرد و سازه با طرح
معماري هماهنگي برقرار است ... منطبق با فرهنگ و اقليم است ... اسلام تنها به
معماري ايراني، عملكردهاي جديد افزوده است نه خلق جديد، مثلاً كاربريهايي چون
مسجد و تكيه و ... و سرانجام اينكه معماران امروز مانند شاگردان تنبلي هستند كه بايد
برگردند درسهاي نخوانده را بخوانند .« (آبادي، 1374 ،ش 19 (
نادر اردلان ديدگاه خود را در هفت اصل آورده است. او مينويسد: «يگانه
معماري در خور توجه آن است كه از دل برآيد و بردل نشيند. دل، نقطة كانوني و مركز
واقعي هستي روحاني و جسماني و جايي است كه عقل با جان (علوم مادي با علوم
روحاني) تلاقي ميكند. مجموعة هفت اصل طراحي زير منحصر به شاهكارهاي ايراني
است.
1 .بينش نمادين: اين معماري در پي بيان و برانگيختن حس عميق معاني ازلي «تعالي
معنوي» و «وحدت كل موجودات عالم» در بيننده است.
2 .انطباق محيطي: معماري ايراني با طبيعت و زمينة اقليمي خاص خود، رابطهاي
هماهنگ و پايدار دارد.
3 .الگوي مثالي باغ بهشت: باغ همواره الهام بخش صورت اصلي «حس مكان» در
معماري بوده است. در ظاهر باغ، و در باطن حياط.
4 .نظام فضايي مثبت: درونگرايي بر پايه اينكه فضا، عنصر مثبت است. برخلاف
معماري غربي به ياري هندسه و رياضيات يك فضاي مثبت مهم سلسلهاي از
حجمهاي منفي ايجاد ميكند. پيوند يك فضا با فضاي ديگر اساساً بر پاية الگويي سه
بخشي صورت ميگيرد. وصل، گذر، اوج.
5 .مكمل بودن: كيمياي رنگ و ماده و خط اين معماري را لبريز كرده است.
6 .مقياس انساني و مشاركت اجتماعي: اين معماري بر پاية مقياس انساني و تناسبات
طلايي بدن انسان قرار گرفته است. از مقياس اتاق تا خانه حياطدار تا محله و شهر،
سلسله مراتبي از حلقههاي اتصال اجتماعي وجود دارد كه فرد را با جامعهاش
وحدت ميبخشد.
7 .نوآوري: نوآوري در فنون ساختماني، تاق، گنبد و كاشي» (همان)
به گفتة حائري در معماري ايران:
«1 .هر فضا، تعريف و كرانمند شده و با درجه محصوريتي ويژه به سه گونه ديده
ميشود، باز، بسته و سرپوشيده.
2 .آميختگي فضا با ارتباط، اتصال، بسط، تسلسل، تداخل، تداوم فضا مد نظر بوده است.
هر دوره تركيبات خاص آفريده است كه بر پاية استقرار گروههاي فضايي بسته و
پوشيده و ديوار (نه به عنوان سطح) برگرد و اطراف فضاي باز است. پس فضا از
طريق محصور شدن شكل ميگيرد.
3 .سياليت و شناوري فضا و درهم آميختگي آنها (همان) داراب ديبا درباره ويژگيهاي
معماري ايراني مينويسد: «درونگرايي توأم با ابهام، شكلگيري فضا براساس
تنوعهاي هندسي غني و محكم، با سلسله مراتب مكاني و زماني، زيبايي و تناسبات
عالي در خدمت ايجاد مقياس انساني، همدلي موزون با طبيعت، كثرت عناصر
پراكنده در به وجود آوردن وحدت .« (همان) ديبا در مقالة خود «حصول زباني براي
معماري امروز ايران» مينويسد: «در مطالعه معماري ايران، به مفاهيمي مانند
درونگرايي، تداوم فضايي و پيوستگي مكان، در حول و حوش محورهاي خطي يا
مركزي، شفافيت و قار و استواري، نظام هندسي حساب شده و منسجم، محور بندي
ويژه، مركزيت، حصول مفصل رابـ*ـطه اتصال دهنده برشهاي فضايي ميان تداخل
سطوح، بهزيستي با طبيعت، مصالح منطبق با محيط و بسياري مفاهيم ديگر
برميخوريم كه ممكن است در تحليلي استدلالي وسيلهاي براي دستيابي به خلاقيت
و ابداع باشد. ولي لزوماً در مجموع نميتواند موجب قانونمندي تركيب موفقي
بشود ... در اينجا همان فاصله بين عقل و احساس در ميان است. هنر وراي
قانونمنديهاي تحليلي حركت ميكند و هر چند اين گونه مفاهيم تحليلي ميتوانند
در اوايل كار به استواري ساختار كمك كنند، ولي جمع رياضي آنها به هيچ وجه
موفق نخواهد بود و خطر به دام افتادن به تقليد كالبدهاي گذشته سنتي در سر راه
است .« (ديبا، 1378 ،34 (
هادي ميرميران در مقالهاي با نام «جرياني نو در معماري امروز ايران« مينويسد:
«تحليل معماري ايران نشان ميدهد كه به رغم كثرت، تنوع و پيچيدگي بناها مباني و
الگوهاي نسبتاً معدودي در طول زمان به گونههاي مختلف در اين معماري بكارگرفته
شدهاند. افزون بر آن اين نتيجه به دست ميآيد كه تكامل معماري ايران بيشتر بر تعالي اين اصول، مباني و الگوها در جريان نوعي فعاليت هوشمندانه و ماهرانه استوار بوده
است، تا ايجاد آنها. با پذيرش اين امر اين پرسش پيش روي قرار ميگيرد كه آيا
نميتوان در معماري امروز ايران نيز به همان اصول و مباني و الگوها پرداخت و آنها
را در جريان فعاليتي خلاق تكامل بخشيد و به پيش برد؟» (ميرميران، 1378 ،46 (
بدينگونه در نظريهپردازيهايي كه دربارة خاستگاه، مباني و اصول معماري پس
از اسلام ميشود دو گرايش روياروي هم قرار ميگيرند: يكي گرايشي كه با رويكردي
تاريخي به «گذشته» و پشت سر مينگرد، گذشتهاي كه در رويارويي با «اكنون» به دست
و پا افتاده و براي سرپا ماندن تلاش ميكند. از اين رو چارهاي جز نفي آن نميبيند.
گرايش ديگر بر خلاف آن توجيهات مثبتي براي گذشته دارد و تنشي را ميان گذشته و
اكنون نميپذيرد. معتقدان به اين گرايش ميگويند كساني كه نميتوانند ارزشهاي
گذشته را دريابند، ناچار به رويارويي با آن ميپردازند.
ارزشها و هنجارهاي اسلامي در معماري و شهرسازي روزگار اسلامي از جهاتي
بسيار مورد غفلت واقع شد و به ويژه در بعد اجتماعي و شهرسازي با اسلام ناب بسيار
فاصله پيدا كرد. چرا كه كارگزاري آن از سوي فرمانرواياني بود كه يا كاملاً با
ارزشهاي اسلامي بيگانه بودند يا تنها در زمينههاي محدودي در عمل بدان پايبندي
نشان ميدادند. در يك نگاه كلي ميتوان چهار رويكرد را در ميان ديدگاههايي كه از
سوي پژوهندگان درباره معماري سنتي ايران پس از اسلام ارائه شده است.
منبع:
کتاب تاریخ و مبانی معماری
کتاب تاریخ و مبانی معماری
معماری ايران از ديدگاه معماران ايرانی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com