خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
#معماری​

اطلاعات پروژه

نام: خانه مکعب آبی (خانه شماره دو )/
آدرس: آذربایجان غربی، بوکان، شهرک گلستان/
شرکت مشاور: استودیو کِلوان/
معمار: شورش عابد/
تیم طراحی: امیر رمضانی
تاریخ: ۱۳۹۵- ۱۳۹۷/
مساحت زمین: ۲۵۰ مترمربع/
مساحت ساخته شده: ۷۱۹ مترمربع/
نوع: مسکونی/
سازه: هیرش شمس برهان/
اجرا: استودیو کلوان/
گرافیست: امیر رمضانی/
عکاس: فرشید نصرآبادی/
بودجه: ۱۴.۳۸۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال
جایزه: رتبه اول ساختمان سال ایران، دوره سوم، مجله هنرمعماری، ۱۳۹۷/
کارفرما:‌ فواد سوره/
مصالح: سنگ کوهی، سیمان، چوب/

توضیحات
قرار گیری کولاژ گونه ی حجمهای ساده و خطوط مستقیم در کنار هم به مثابه تکه های ناهمگون و براساس ساخت و ساز جدید در بافتهای ارزشمند کردستان و تلاش برای ایجاد یک الگوی مناسب امروزی. استفاده از سنگهای کوههای منطقه و نفوذ آن به قسمتهایی از بنا که از درون کاملا قابل رویت باشد. نه بعنوان یک عنصر دکوراتیو که بعنوان یک ماده که حاوی تاریخ و خاطره ی جمعی قومی است که بخش قابل توجهی از تنوع فرهنگی ایران است. در واقع می خواستیم خانه ی مکعب آبی بخشی از خانه های قدیمی را که همیشه در بکگراوند (پس زمينه) هستند با خود به پیش زمینه بیاورد. در واقع سنگ برای ما یک ماتریال نیست بلکه حضور گذشته است. دیگر به زشتی و زیباییش فکر نمی کنیم.

استفاده از سیمان بعنوان یک ماده ارزان و سریع و ناجور در معماری امروز کردستان بر روی سنگ. تلنبار اکنون روی گذشته. یک روزمرگی بر روی خاطرات. تنها روی هم چون دو وجه ناهمگون در یک زمان. یک همزمانی ناجور و خود متناقض و در نهایت تلاش برای رسیدن به یک زبان مشخص و متشنج چون یک آینه در برابر اکنون. مکعب آبی یک ناگهان. جایی برای نفس کشیدن از دل روزهای تکراری. بهانه ای برای ادامه دادن که ساز خودش را می سازند. در حالیکه مکعب آبی و فضای تهی راوی دلتنگیها و جهان درون خودم هستند؛ سنگ، سیمان و چوب روایتگر جهان بیرونند. خانه ی شماره دو، حاصل ارتباط جهان منِ معمار، مردم و جهان فواد (کارفرما) است. روایت یک توافق در یک سکوت ابدی است. روایتگر دلتنگیهایی که از درون رو به بیرون سربرآورده اند و کنار هم جاخوش کرده اند در سکوت مطلق.

به قول موراکامی۱: خاطرات مثل مواد سوختی هستند که می سوزانیم تا زنده بمانیم. خانه مکعب آبی برایم همین بود. قدم هایی اولیه برای مصرف خاطرات. فقط برای اینکه بتوانم دوام بیاورم؛ رنج را. مکان تلاقی معماری و رنج است. نشانی ست از، ازدست دادن ها. نه آن جای خالی در نقشه بود و نه آن مکعب آبی. اینکه می گویم به مهندسی ربطی ندارد به لحظه ها مربوط است. لحظه های از دست دادن و نبودن. دیگر نمی توانم به زیبایی آنطور فکر کنم که باید. حالا در معماری دنبال چیزی می گردم که فقط بهانه ای فراهم کند برای زندگی که باز به قول موراکامی: از جایی به بعد چیزی جز فرایند مداوم از دست دادنها نیست. در مکعب آبی بخش عظیمی از آنچه که در معماری آموخته بودم را از دست دادم. در عوض دلیلی شد برای ادامه دادن. یک جاودانگی. این را شاید الان کسی نفهمد ولی سالها بعد از نبودنم، وقتی چشم در مقابل مکعب آبی قرار می گیرد؛ یاد من می افتد. برای من اما همانطور که گفتم؛ رنج مداوم است. خانه ی مکعب آبی زمانی متولد می شود که من دیگر نباشم. شاید سالها بعد، شاید هم همین فردا.

بچه که بودم تابستان ها شصت کیلومتر فاصله ی مهاباد تا بوکان را با مینی بـ*ـو*س طی می کردیم. سه ماه تابستان خانه مادر بزرگ بود‍.حیاط بزرگ و چند اتاق تو در تو با یک فضا که جلوتر از همه بود.جدا افتاده. از حمام متنفر بودیم. کل حیاط را می دویدیم و آخر سر گیر می افتادیم و مستقیما به آن فضا. گریه و داد و بیداد زیر آبی که باعلاالدین گرم شده بود و با لگن رو کله مون پاشیده می شد متنفر بودم ازش تموم میشد کوچه شروع میشد ظهر از کوچه که میومدیم تو حیاط اولین فضا همون بود همه چیز فرق کرده بود بوی غذا از همانجا پخش می شد توی حیاط مستقیم می رفتم همانجا معصومه (دایه خانم) اونجا حسابی مشغول بود. ناخنک می زدم.اونم می خندید. حالا دیگه بهترین جای خونه بود کف سیمانیشو آب می پاشید و خنک می شد تنور هم داشت؛ معصومه نان هم همانجا می پخت.بدترین جای خونه بهترین جای خونه شده بود. میخواستم همه چیز از آشپزخانه شروع شود.بعد از ورود و بالارفتن از پله های دومتری وقتی داخل می شوی اول آشپزخانه باشد. پله های عریض جوری باشد که انگار وارد جای مهمی می شویی.میخواستم هم مرکز باشد و هم آغاز. شد فضای وسیعی در میان با رنگ تیره و در تضاد با سفیدی نشیمن خصوصی و پذیرایی در دو سویش. پله ی گرد طبقه ی بالا هم در داخل آشپزخانه قرار گرفت. کنار شومینه هم بخواهی بروی یا قسمت مهمان یا سرویسها باید از قلمروی سیاه آشپزخانه عبور کنی.فضای خالی پیدا از بیرون هم از همانجا فقط دسترسی دارد. هم مسیر است هم مقصد.در مکعب آبی آشپزخانه مرز بین همه ی فضاهاست.نقطه اشتراک کل خانه.

منبع:
caoi.ir​


پروژه خانه مکعب آبی

 
  • تشکر
Reactions: Arti و ASaLi_Nh8ay
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا