Z.A.H.Ř.Ą༻
مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 16/10/20
- ارسال ها
- 1,846
- امتیاز واکنش
- 43,391
- امتیاز
- 418
- محل سکونت
- رمان ۹۸
- زمان حضور
- 294 روز 3 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
نظامی چند سال آخر زندگیش را صرف سرودن اسكندرنامه كه از لحاظ حجم بزرگترین اثر اوست، كرد. این اثر كه به دو بخش شرفنامه و اقبالنامه تقسیم شده، بیشتر از دیگر آثارش، مورد رضایت خود اوست. شاید از این روست كه نظامی این اثر را در دوران ناتوانی و پیری و ضعف جسمانی خود سروده و رنج بیشتری در تصنیف آن كشیده است. خود نظامی به این مطلب اعتراف میكند و بیشتر پژوهشگران نیز بر آن تأكید دارند ولی این تنها یك جهت مسأله است. به نظر ما دلیل اساسی خرسندی نظامی از این اثر، نخست این است كه او اسكندرنامه را فقط به خواست خود و بی آن كه سفارشی از كسی دریافت كند، سروده است. دوم آن كه در تصنیف آن از دانش و معلومیات و مشاهدات و تجربیاتی كه در درازنای زندگی هفتاد سالهی خود اندوخته بود و نیز از دریای فرهنگ تركی آذربایجان آزادانه بهره جسته است.
نظامی در آغاز اثر، «سبب تصنیف كتاب» را بیان داشته است. این قطعه ارتباط او را با كار خلاقه و این را كه معنا و مفهوم زندگی را فقط در كار و تلاش میبیند، آشكار میسازد. این هنرمند سترگ كه جوانی فروهشته است، بهار زندگانی را خزان كرده است؛ قد سروش خمیده شده و گونههای گلگونش به زردی گراییده است، تاب و توان نیز از دست داده است. سرش هر آن احساس سنگینی میكند. اما دلش دریاوار میجوشد و میخروشد. خواب را دیدگانش آشنا نیست. او خود را به فراموشی سپرده است، و با تنها آرزویی كه دارد؛ دم میزند: اثری دیگر تصنیف كند، «شمعی نو برای پروانهها بیفزود، نهال درختی بارور را بر خاك بنشاند.»
اسكندرنامه در میان همهی منظومههای نظامی، اثری است كه بر اساس سوژهی پیچیدهای تصنیف شده است و زمینههای وسیع اندیشگی را احاطه كرده است. پیرامون اسكندر، پیش از نظامی آثار زیادی به وجود آمده بوده است. تمثال این جهانگیر مقدونی كه با سرعتی بینظیر در تاریخ، بسیاری از سرزمینهای شرق و غرب را فتح كرد، در ادبیات شفاهی اقوام مختلف تصویر شده بود. روایاتی فراوان دربارهی سفرهای جنگی و ماجراهای او موجود بود. علاوه بر اینها، رمانهای «كالیستنسن دروغین»ی یونانی و «نكتانبس» ی مصری و «داستان اسكندر» در شاهنامهی فردوسی، آوازهی بیشتر داشتند.
از بحثی كه در مقدمهی اسكندرنامه آمده، معلوم میشود كه نظامی همهی آثاری را كه دربارهی اسكندر به زبانهای تركی، عبری، نصرانی و پهلوی نوشته شده بود، خوانده بود و مطالب زیادی اندوخته بود. تصنیف اثر در موضوعی كه دهها شاعر از آن سخن گفتهاند، البته كار سادهای نیست. چرا كه نظامی برای خلق اثری خود ویژه، میبایست «بر مسایل گفته شده خط زند و مرواریدهای ناسفته در طرز هنر خود بچیند.»
شاعر پس از مطالعهی همهی منابعی كه در دسترس داشته، به این نتيجه رسیده است كه تصنیف اثر دربارهی اسكندر، در معنای پرواز دادن مرغ خیال برای طرح همهی مسایلی است كه در طول حیات اندیشیده است و سخن گفتن از آمال و آرزوهای خویش است.
نظامی همهی آثاری را كه تا زمان او دربارهی اسكندر نوشته شده بود، سه دسته میكند. برخی او را فرمانروایی جهانگشا، بعضی همانند فیلسوفی صاحب تدبیر و عاقل و بسیاری دیگر بسان پیغمبری توصیف كردهاند. نظامی نیز تصمیم به جمعبندی این سه كیفیت میگیرد و باز در جائی به آفرینهی هنری فردوسی اهمیت میدهد و آن را شایستهی اعتناء و انتقاد میداند و میگوید:
سخنگوی پیشینه، دانای توس،
كه آراست روی سخن چون عروس.
در آن نامه كان گوهر سُفته راند،
بسی گفتنیها كه «نا گفته»ماند.
اگر هر چه بشنیدی از باستان،
بگفتی، دراز آمدی داستان.
نگفت آنچه رغبت پذیرش نبود،
همان گفت، كز وی گریزش نبود.
دگر از پی دوستان زله كرد،
كه حلوا به تنها نشایست خورد.
نظامی در آغاز اثر، «سبب تصنیف كتاب» را بیان داشته است. این قطعه ارتباط او را با كار خلاقه و این را كه معنا و مفهوم زندگی را فقط در كار و تلاش میبیند، آشكار میسازد. این هنرمند سترگ كه جوانی فروهشته است، بهار زندگانی را خزان كرده است؛ قد سروش خمیده شده و گونههای گلگونش به زردی گراییده است، تاب و توان نیز از دست داده است. سرش هر آن احساس سنگینی میكند. اما دلش دریاوار میجوشد و میخروشد. خواب را دیدگانش آشنا نیست. او خود را به فراموشی سپرده است، و با تنها آرزویی كه دارد؛ دم میزند: اثری دیگر تصنیف كند، «شمعی نو برای پروانهها بیفزود، نهال درختی بارور را بر خاك بنشاند.»
اسكندرنامه در میان همهی منظومههای نظامی، اثری است كه بر اساس سوژهی پیچیدهای تصنیف شده است و زمینههای وسیع اندیشگی را احاطه كرده است. پیرامون اسكندر، پیش از نظامی آثار زیادی به وجود آمده بوده است. تمثال این جهانگیر مقدونی كه با سرعتی بینظیر در تاریخ، بسیاری از سرزمینهای شرق و غرب را فتح كرد، در ادبیات شفاهی اقوام مختلف تصویر شده بود. روایاتی فراوان دربارهی سفرهای جنگی و ماجراهای او موجود بود. علاوه بر اینها، رمانهای «كالیستنسن دروغین»ی یونانی و «نكتانبس» ی مصری و «داستان اسكندر» در شاهنامهی فردوسی، آوازهی بیشتر داشتند.
از بحثی كه در مقدمهی اسكندرنامه آمده، معلوم میشود كه نظامی همهی آثاری را كه دربارهی اسكندر به زبانهای تركی، عبری، نصرانی و پهلوی نوشته شده بود، خوانده بود و مطالب زیادی اندوخته بود. تصنیف اثر در موضوعی كه دهها شاعر از آن سخن گفتهاند، البته كار سادهای نیست. چرا كه نظامی برای خلق اثری خود ویژه، میبایست «بر مسایل گفته شده خط زند و مرواریدهای ناسفته در طرز هنر خود بچیند.»
شاعر پس از مطالعهی همهی منابعی كه در دسترس داشته، به این نتيجه رسیده است كه تصنیف اثر دربارهی اسكندر، در معنای پرواز دادن مرغ خیال برای طرح همهی مسایلی است كه در طول حیات اندیشیده است و سخن گفتن از آمال و آرزوهای خویش است.
نظامی همهی آثاری را كه تا زمان او دربارهی اسكندر نوشته شده بود، سه دسته میكند. برخی او را فرمانروایی جهانگشا، بعضی همانند فیلسوفی صاحب تدبیر و عاقل و بسیاری دیگر بسان پیغمبری توصیف كردهاند. نظامی نیز تصمیم به جمعبندی این سه كیفیت میگیرد و باز در جائی به آفرینهی هنری فردوسی اهمیت میدهد و آن را شایستهی اعتناء و انتقاد میداند و میگوید:
سخنگوی پیشینه، دانای توس،
كه آراست روی سخن چون عروس.
در آن نامه كان گوهر سُفته راند،
بسی گفتنیها كه «نا گفته»ماند.
اگر هر چه بشنیدی از باستان،
بگفتی، دراز آمدی داستان.
نگفت آنچه رغبت پذیرش نبود،
همان گفت، كز وی گریزش نبود.
دگر از پی دوستان زله كرد،
كه حلوا به تنها نشایست خورد.
اسکندر نامه | نظامي گنجوی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com