- عضویت
- 14/5/20
- ارسال ها
- 268
- امتیاز واکنش
- 2,776
- امتیاز
- 228
- سن
- 22
- محل سکونت
- کرمانشآه!
- زمان حضور
- 24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب ندای کوهستان
«ندای کوهستان» نوشته خالد حسینی ( - ۱۹۶۵)، نویسنده امریکایی افغانتبار است.
داستان «ندای کوهستان» در ۱۹۵۲ در دهکدهای در افغانستان شروع میشود و تقریبا از همان ابتدا به شدت احساسات خواننده را درگیر میکند. محور اصلی کتاب داستان زندگی و روابط عبدالله، پسر ۱۰ ساله و «پری»، خواهر سه ساله و تصمیم پدرشان برای فروختن پری به خانوادهای بیفرزند است و همین اتفاق سبب گرهخوردن روایتهای افراد مختلف در رمان حسینی میشود.
عبدالله که خواهرش پری را بسیار دوست دارد، او را از دست میدهد. پری به یک خانواده ثروتمند و بیفرزند واگذار میشود و حتی بعدها از افغانستان به پاریس میرود. اما عبدالله هیچگاه او را فراموش نمیکند و البته خانوادهاش درگیر ماجراهای مختلفی میشوند و خودش هم سر از کالیفرنیا در میآورد.
حسینی در این رمان از شگردهای جدید داستاننویسی بهره میگیرد و همین امر سبب شده رمان جدیدش نسبت به آثار دیگرش، «بادبادکباز» و «هزار خورشید تابان»، تا حدی متفاوت باشد.
ماجراهای این رمان طبق معمول داستانهای خالد حسینی در افغانستان روی میدهد و نویسنده از روایتهای تو در تو بهره میگیرد و راوی در مسیر داستان تغییر میکند.
خالد حسینی درباره مضمون رمانش میگوید:« من شنیده بودم که زمستانها ایام سختی برای خانوادههای افغان است. مردم بسیار نگران هستند و بچههایشان را از دست میدهند. بنابراین با این پیش زمینه، ناگهان این تصویر با شفافیت و زلالی کامل و خاصی به نظرم آمد و با خودم گفتم که این مردمان که هستند؟ به کجا میروند؟
جواب سوال این است: پدری بیچاره و بیامید در راه کابل است تا یکی از بچههایش را بفروشد و این نقطه اولیه یکی از داستانهای متعدد این کتاب است. درد و رنج جدایی برادران و خواهران از هم، بر نسلهای بعدی و حتی سراسر قارهها هم تاثیر میگذارد.
این کتاب مانند داستان پریان میماند که سر و ته شده باشد. در ابتدای داستان یک جدایی بسیار دردناک دارید و در پایان هم یک پیوستن دوباره پر از اشک، با این استثنا که آشکارسازیها و پیوستنها آن چیزی نیست که انتظارش را دارید.
مرکزیترین و پرطنینترین شخصیت این رمان نه از سوی یک فرد، بلکه از سوی یک دیو روایت میشود. زمانی که پسر محبوب یک روستایی از سوی این دیو ربوده میشود، او با وجود اینکه میداند ممکن است در این راه کشته شود، به دنبالش میرود تا پسرش را نجات دهد.
با این حال دیو به او نشان میدهد که پسرش دارد با بچههای دیگر با خوشحالی بازی میکند. اینجاست که پدر باید تصمیم بگیرد پسرش را در این شرایط در حالی که بسیار خوب از وی مراقبت میشود رها کند یا این که او را با خود به دهکده خشک و بیابان زده، به یک زندگی احتمالا بسیار کوتاه بازگرداند. او که راه چارهای نمیبیند به دیو تهمت ظالم بودن میزند و دیو هم چنین پاسخ میدهد: «زمانی که به اندازهای که من زندگی کرده ام زندگی کنی، متوجه میشوی که ظلم و خیرخواهی فقط سایههایی از یک رنگ است».
برخی از نشریات بلافاصله پس از انتشار این کتاب از آن استقبال کرده و نوشتند «خالد حسینی به حرف منتقدان گوش داده است». اشاره آنها به نقدی است که بر هر دو رمان قبلی خالد حسینی وارد بود: داستان هر دو رمان گیرا بود اما پایانبندی آنها از نظر منتقدان ضعیف بود. ظاهرا در رمان سوم، خالد حسینی سعی داشته این مشکل را برطرف کند و موفق هم شده است.
روزنامه گاردین در معرفی رمان «ندای کوهستان» به نوآوری خالد حسینی در تقویت سنت رماننویسی در افغانستان اشاره کرده و نوشته است: «افغانستان سنت رماننویسی چندانی ندارد. بیشتر رمانهایی که از گذشته به فارسی نوشته شدهاند در اوایل قرن بیستم و در ایران منتشر شدهاند. اگر هم رماننویسان پشتو وجود داشته باشند اثری از آنها در سطح جهانی نیست. اما خالد حسینی توانست به این سنت جان ببخشد».
«ندای کوهستان» نوشته خالد حسینی ( - ۱۹۶۵)، نویسنده امریکایی افغانتبار است.
داستان «ندای کوهستان» در ۱۹۵۲ در دهکدهای در افغانستان شروع میشود و تقریبا از همان ابتدا به شدت احساسات خواننده را درگیر میکند. محور اصلی کتاب داستان زندگی و روابط عبدالله، پسر ۱۰ ساله و «پری»، خواهر سه ساله و تصمیم پدرشان برای فروختن پری به خانوادهای بیفرزند است و همین اتفاق سبب گرهخوردن روایتهای افراد مختلف در رمان حسینی میشود.
عبدالله که خواهرش پری را بسیار دوست دارد، او را از دست میدهد. پری به یک خانواده ثروتمند و بیفرزند واگذار میشود و حتی بعدها از افغانستان به پاریس میرود. اما عبدالله هیچگاه او را فراموش نمیکند و البته خانوادهاش درگیر ماجراهای مختلفی میشوند و خودش هم سر از کالیفرنیا در میآورد.
حسینی در این رمان از شگردهای جدید داستاننویسی بهره میگیرد و همین امر سبب شده رمان جدیدش نسبت به آثار دیگرش، «بادبادکباز» و «هزار خورشید تابان»، تا حدی متفاوت باشد.
ماجراهای این رمان طبق معمول داستانهای خالد حسینی در افغانستان روی میدهد و نویسنده از روایتهای تو در تو بهره میگیرد و راوی در مسیر داستان تغییر میکند.
خالد حسینی درباره مضمون رمانش میگوید:« من شنیده بودم که زمستانها ایام سختی برای خانوادههای افغان است. مردم بسیار نگران هستند و بچههایشان را از دست میدهند. بنابراین با این پیش زمینه، ناگهان این تصویر با شفافیت و زلالی کامل و خاصی به نظرم آمد و با خودم گفتم که این مردمان که هستند؟ به کجا میروند؟
جواب سوال این است: پدری بیچاره و بیامید در راه کابل است تا یکی از بچههایش را بفروشد و این نقطه اولیه یکی از داستانهای متعدد این کتاب است. درد و رنج جدایی برادران و خواهران از هم، بر نسلهای بعدی و حتی سراسر قارهها هم تاثیر میگذارد.
این کتاب مانند داستان پریان میماند که سر و ته شده باشد. در ابتدای داستان یک جدایی بسیار دردناک دارید و در پایان هم یک پیوستن دوباره پر از اشک، با این استثنا که آشکارسازیها و پیوستنها آن چیزی نیست که انتظارش را دارید.
مرکزیترین و پرطنینترین شخصیت این رمان نه از سوی یک فرد، بلکه از سوی یک دیو روایت میشود. زمانی که پسر محبوب یک روستایی از سوی این دیو ربوده میشود، او با وجود اینکه میداند ممکن است در این راه کشته شود، به دنبالش میرود تا پسرش را نجات دهد.
با این حال دیو به او نشان میدهد که پسرش دارد با بچههای دیگر با خوشحالی بازی میکند. اینجاست که پدر باید تصمیم بگیرد پسرش را در این شرایط در حالی که بسیار خوب از وی مراقبت میشود رها کند یا این که او را با خود به دهکده خشک و بیابان زده، به یک زندگی احتمالا بسیار کوتاه بازگرداند. او که راه چارهای نمیبیند به دیو تهمت ظالم بودن میزند و دیو هم چنین پاسخ میدهد: «زمانی که به اندازهای که من زندگی کرده ام زندگی کنی، متوجه میشوی که ظلم و خیرخواهی فقط سایههایی از یک رنگ است».
برخی از نشریات بلافاصله پس از انتشار این کتاب از آن استقبال کرده و نوشتند «خالد حسینی به حرف منتقدان گوش داده است». اشاره آنها به نقدی است که بر هر دو رمان قبلی خالد حسینی وارد بود: داستان هر دو رمان گیرا بود اما پایانبندی آنها از نظر منتقدان ضعیف بود. ظاهرا در رمان سوم، خالد حسینی سعی داشته این مشکل را برطرف کند و موفق هم شده است.
روزنامه گاردین در معرفی رمان «ندای کوهستان» به نوآوری خالد حسینی در تقویت سنت رماننویسی در افغانستان اشاره کرده و نوشته است: «افغانستان سنت رماننویسی چندانی ندارد. بیشتر رمانهایی که از گذشته به فارسی نوشته شدهاند در اوایل قرن بیستم و در ایران منتشر شدهاند. اگر هم رماننویسان پشتو وجود داشته باشند اثری از آنها در سطح جهانی نیست. اما خالد حسینی توانست به این سنت جان ببخشد».
معرفی کتاب ندای کوهستان | خالد حسینی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com