خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
آسمان و ریسمانی به‌هم‌بافته و زمین و زمانی به‌هم‌دوخته را فقط در «وغ‌وغ ساهاب» می‌توانید ببینید، کتابی منحصربه‌فرد که نوشتن آن از کسی با نبوغ و خلاقیت «صادق هدایت» با همراهی «مسعود فرزاد» برمی‌آید. کتاب وغ‌وغ ساهاب، روایت داستانی یک‌دستی ندارد و شامل سی و پنج تکه داستان کوتاه است که نویسنده نام آن‌ها را قضیه یا به قول خودش «غزیه» گذاشته است. یازده تا از این قضایا را فرزاد و هدایت به صورت جداگانه و سیزده تا را هم مشترک با هم نوشته‌اند. البته فرزاد خودش دراین‌باره گفته است که «ابتکار و فکر نوشتن وغ‌ وغ ساهاب از هدایت بود و من در این کار جز پیروی از نظریات او کاری نکردم. در پرتوی راهنمایی او بود که گوشه‌ای از ذهنم باز شد و چند قضیه‌ای ساختم و به این کتاب افزودم». قضیه‌نویسی که هدایت در این کتاب آن را باب کرد، بعدها الگوی نویسندگان دیگر هم شد. در کتاب «کار نیکو کردن از پر کردن است» اثر «عباس توفیقی» و «قضیه‌ی آموزگار» اثر «صمد بهرنگی» رد پای وغ‌وغ ساهاب هدایت به‌خوبی دیده می‌شود. هدایت در این کتاب خیلی از آداب و رسوم و شئونات اخلاقی جامعه‌ی دورانش را با استفاده از طنزی جذاب و درعین‌حال گزنده، نقد می‌کند. در واقع این کتاب سخریه‌ای بر جامعه‌ای است که هدایت گاهی چاره‌ای جز تمسخر و خندیدن به آن نداشته است. البته طنز سیاه و نیش‌دار هدایت در این کتاب، باعث شده حرف‌ها و عقایدش تاثیر عمیق‌تری روی خیلی از مخاطبان داشته باشد.
در دنیای وغ‌وغ ساهاب همه‌چیز درهم‌وبرهم است. هر کس به کاری مشغول است و ساز خودش را می‌زند. در این دیستوپیای خیالی، نه قاعده و قانونی وجود دارد و نه منجی و دادرسی. تا جایی که فرزاد و هدایت در این کتاب خود را «یاجوج و ماجوج» می‌نامند. کینگ‌کونگ در تیارت شهر، پشه‌ی حساس و باعاطفه، شاعری با شعر شیرین‌تر از ساخارین، فیلوزوف بزرگ فروید، مرد اسفاهونی که موی دماغش جانش را نجات داد، همه دور هم جمع شده‌اند تا هدایت بتواند داستان‌هایی به‌ظاهر مبتذل و دیوانه‌وار بنویسد. این ابتذال، تنها تصویری از حال‌وهوای مردمی است که خودشان نمی‌دانند در چه وضعیتی زندگی می‌کنند. فقط باید با حکایت‌های تلخ و شیرین آن همراه شد و به کنایه‌های زیرکانه‌ی نویسنده تن داد. هدایت در وغ‌وغ ساهاب چندان حوصله‌ی قلم‌فرسایی و لفظ قلم حرف زدن را ندارد. آمده تا بنویسد و برود. خیلی هم که دل خوشی از دنیا و آدم‌ها ندارد، پس هرطوری که خواسته نوشته است. از همه چیز حرف زده، از کهنه‌پرستان و پول‌پرستان گرفته تا لادین و سینماها و تئاترهای خیابان لاله‌زار. هدایت به هیچ قشر و پدیده‌ای در اطرافش رحم نکرده و حتی مقدس‌ترین و والاترین افراد و پدیده‌ها هم از تیغ نگاه تیزبین این نویسنده در امان نمانده‌اند.
زیرکی و رندی هدایت در دیکته‌ی خیلی از کلمات، ممکن است مخاطب را گیج کند. او کاملا آگاهانه و تعمدانه کلمات را اشتباه نوشته، که در نوع خود کاری بدیع و خلاقانه است. او حتی تا جایی پیش رفته که معجونی عجیب و غریب از هم‌نشینی کلمات فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی درست کرده و به‌خورد مخاطب می‌دهد. او حتی دستور زبان را هم به فرمان خود درآورده و کلمات فارسی را با دستور عربی یا برعکس نوشته است. این کلمات در عین غرابت ظاهر، در کنار هم ترکیباتی بسیار شیرین و جالب خلق کرده‌اند که انگار فقط می‌توان از کسی مثل هدایت انتظار چنین شاهکارهای غریبی را داشت. البته در همین ویژگی زبانی هم نکته‌ای انتقادی وجود دارد. او با این کار، تمام کسانی که به یادگیری زبان عربی اصرار داشتند و به آن افتخار می‌کردند را به سخره گرفته و نقد می‌کند. با توجه به تسلط هدایت به زبان‌های پهلوی و دانش گسترده‌اش در زبان فارسی، عربی و فرانسوی، او با دورهمی این همه زبان و عبارت‌های دور از ذهن و غیرملموس، به حال زبان فارسی دل می‌سوزاند. تمام جماعت فرنگ‌رفته و زاهدان و پارسایان، هرکدام برای تفاخر به دانش زبانی که کسب کرده بودند، طوری فارسی حرف می‌زدند که در نظر هدایت مایه‌ی تاسف برای زبان مادری‌اش بود. او انگار با چنین سبک عجیب و غریبی حجت را بر تمام فرقه‌های زبانی تازه‌ به‌ دوران رسیده تمام کرده و جام زهر را به زبان و ادبیات فارسی خورانده است. دامنه‌ی دانش هدایت از این همه کلمه و عبارت عامیانه، آن هم در همین یک کتاب، قابل تحسین است. او با این که از جایگاه اجتماعی و خانوادگی بسیار بالایی برخوردار بود، همیشه از بازی‌های بورژوازی بیزار بود، در عین حال چندان هم با عوام دم‌خور نمی‌شد. او دور از مردم بود، اما با دقت تمام رفتارها، عادات و حتی حرف‌ها و طرز صحبت کردنشان را موشکافی می‌کرد.
نثر وغ‌وغ ساهاب هم در نوع خود، جالب توجه است. هدایت از زبان نثر مسجع استفاده کرده است، یعنی نثری آهنگین که قافیه‌ی صوتی هم دارد و خوش‌خوان و روان است. حتی شعر هم سروده، آن هم در سبک مثنوی و با قافیه‌های هم‌وزن. البته گاهی فقط به انتخاب کلمات هم‌قافیه اکتفا کرده، درحالی‌که معانی چندان با هم هم‌خوانی ندارد، که کنایه‌ای است به طرف‌داران متعصب ادبیات کلاسیک و سنتی ایران. به‌جرات می‌توان گفت، همه چیز در این اثر تازه است؛ محتوا، فرم، حرف‌ها، کلمات و ترکیبات همه در ادبیات فارسی تازگی دارد و تا به‌حال کسی نتوانسته اثری مانند وغ‌وغ ساهاب خلق کند.
منبع:فیدیبو



معرفی کتاب وغ وغ ساهاب | صادق هدایت

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا