خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,721
امتیاز واکنش
41,494
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
293 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
منظور از ادبیات جهانی، ادبیاتی است که مرزهای ملی و محلی را پشت سر گذاشته و وارد عرصه بین‌المللی گردد. مواردی که ادبیات ملی و محلی با آن کار می کند، در ادبیات جهانی جائی ندارد. مسائلی که "ادبیات جهانی" را شامل می شوند، باید از نوع مسائلی باشند که مردم جهان را (ملت ها را) به هم پیوند زده و به هم نزدیک کند. تعدادی می پندارند که با ترجمه می توان ادبیات را جهانی کرد. این سخن، حرف بیهوده‌ای بیش نیست. برای جهانی شدن، باید مسائل جهان را مطرح کرد، باید جهانی فکر کرد و جهانی عمل کرد.
اصطلا ح "ادبیات جهانی" برای اولین بار از طرف "کریستف مارتین ویلا ند" Christoph Martin Wieland (1733 – 1813) مورد استفاده قرار گرفت. ویلا ند از ادبیاتی صحبت می کرد ، که برای" homme du monde" یعنی مرد جهانی - نوشته شده باشد و منظور وی از مرد جهانی یا " homme du monde" در حقیقت مردم جهان بود. "گوتهولد افرایم لسینگ" Gotthold Ephraim Lessing نیز بعد‌ها در ایجاد و اشاعه‌ی این اصطلاح دخالت کرد. کتاب "ناتان دانا" اثر "لسینگ" را شاید بتوان یکی از اولین زیربناهای "ادبیات جهانی" نامید. ولی گوته در ایام پیری توانست این اصطلاح را در ادبیات وارد کرده و به قول امروزی‌ها آن را جهانی کند.
این اصطلا ح در سال ١٨٢٧ میلا دی از طرف گوته ، شاعر و نویسنده‌ی آلمانی (1749- 1832) دوره‌ی کلا سیک ، کمی تغییر ماهیت داده شده و می‌توان گفت که گوته این اصطلا ح را صیقل داده و به مفهومی که ما امروزه از آن استفاده می کنیم،نزدیک تر کرده است. گوته معتقد بود که "ادبیات جهانی" باید از یک روح فراملی و فرامیهنی سرچشمه گرفته باشد تا این روح فراملی بتواند "ادبیات جهانی" را خلق کند. روحی که در چهارچوب مسائل و مشکلات ملی و میهنی و قومی و محلی اسیر و گرفتار باشد، هرگز نمی‌تواند به مسائل و مشکلات جهانی فکر کرده و راه حلی برای آنها بیابد یا "ادبیات جهانی" خلق کند.
گوته در تاریخ 31 ژانویه 1827 به منشی اش ، "اکرمان" Eckermann چنین نوشت:
" ادبیات ملی، دیگر حرفی برای گفتن ندارد. اینک دوره‌ی ادبیات جهانی شروع شده، و همه باید در این راستا کوشش کنند و به آن شتاب بخشند."
ولی برای لسینگ، این دوره (یعنی دوره‌ی ادبیات جهانی) هنوز شروع هم نشده بود. لسینگ که در این زمان درتئاتر شهر هامبورگ به کار اشتغال داشت، سعی داشت تا یک "تئاتر ملی" برای هامبورگ و برای آلمانی‌ها بنا کند، زیرا که معتقد بود که ما آلمانی‌ها هنوز "یک ملت" متحد نیستیم و این همت و کوشش را خود "رؤیای شیرین" نام نهاده بود.
سؤال اصلی و اساسی آن است که کدام ادبیات را می توان جهانی دانست؟ معمولاً گفته می شود که کتب آسمانی از قبیل قرآن و انجیل و تورات و غیره کتبی هستند که بیش از هر کتاب دیگری از قبیل رمان و داستان و قصه و دیوان شعرا چاپ و انتشار یافته اند و بدین علت در زمره‌ی ادبیات جهانی بشمار می‌آیند. حتی کتب آسمانی را نیز نمی توان در زمرة ادبیات جهانی دانست، تا چه رسد به کتب دیگر که تاثیر و تیراژ کمتری داشته اند. مثلاُ اگر ما انجیل را به عنوان کتاب مقدس مسیحیان مثال بزنیم، می توانیم نشان دهیم که امروزه تقریباً یک میلیارد نفر در جهان، مسیحی هستند و اگر هر کدام از آنها یک جلد از کتاب مقدسشان را در اختیار داشته باشند (که این امر خود محال به نظر می رسد) ولی در مثل مناقشه نیست، و ما فرض می کنیم که هر مسیحی یک جلد انجیل را در اختیار دارد. با وجود این ، یک میلیارد مسیحی، یک میلیارد از کتاب مقدس انجیل را در اختیار دارند. جمعیت جهان، امروزه بیش از 6 میلیارد نفر است. پس با این تفاصیل یک ششم جمعیت جهان دارای کتاب انجیل می باشند. آیا می توان گفت که کتاب انجیل در زمرة ادبیات جهانی است؟ با وجودی که فقط یک ششم جمعیت جهان آن را خوانده اند یا به آن اعتقاد دارند یا این کتاب را در قفسه‌ کتابشان جای داده‌اند. در مورد کتب دیگر از قبیل رمان و داستان و قصه و حکایت واشعار و غیره چه می توان گفت؟ نویسنده ای که کتابی را به زبان مادری اش نوشته ، به شرط مهم بودن موضوع و شیوة نگارش نویسنده، مثلاً به عنوان کتاب سال انتخاب می شود. یا اگر این اثر با اقبال نیکی مواجه شود، شاید جایزة ادبی نوبل را نیز دریافت دارد و مثلاً به ٢٠ یا ٣٠ زبان دیگر نیز ترجمه شود، ولی کلاً شاید مجموعة شمارگان یا تیراژ کل این کتاب به زحمت به ١ میلیون نسخه می رسد. ١ میلیون نسخه از یک کتاب ، در برابر ٦ میلیارد نفرجمعت کل جهان، یعنی به نسبت یک ٦ هزارم. و این جمله بدان معناست که از هر ٦٠٠٠ نفر جمعیت جهان ، ١ نفر این کتاب را خریده است. اگر ما تیراژ چاپ کتاب را در کشورهای آسائی و آفریقائی و حتی در قاره های دیگر به دقت بررسی کنیم، خواهیم دید که تعداد بیسوادان هنوز هم رقم بسیار بزرگی را تشکیل می دهند که از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند. ادبیاتی را می‌توان جهانی نامید، که بر انواع ادبی دیگر (در سطح جهانی) تاثیرگذار باشد و تاثیر گذاشته باشد و این مهم را نمی‌توان از طریق ترجمه‌ی چند کتاب یا رمان کسب کرد.
یکی دیگر از معانی "ادبیات جهانی" آن است، که ما ادبیات خلق‌ها و ملت‌های مختلف جهان را برشمریم. مانند ادبیات فارسی، ادبیات عرب، ادبیات فرانسه، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و غیره. ولی این فقط از لحاظ کمی است، نه کیفی. یعنی ما نشان داده‌ایم که فلان قوم یا فلان ملت، چه ادبیاتی دارد.
ولی همة این مسائل یک طرف، دفاع از ادبیات جهانی در طرف دیگر. ما باید به ترویج ادبیات در حوزة محلی، ملی و بین المللی یا جهانی بپردازیم و این معنی دیگر اصطلا ح “ ادبیات جهانی “ است. ادبیات جهانی را می توان مجموعه تمام و کامل ادبیات اقوام و ملل جهان در تمام ادوار نیز دانست.
منبع: ویکی پدیا فارسی


ادبیات جهانی چیست؟

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا