- عضویت
- 17/11/20
- ارسال ها
- 1,787
- امتیاز واکنش
- 12,071
- امتیاز
- 323
- سن
- 20
- محل سکونت
- MASHHAD
- زمان حضور
- 90 روز 8 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام حسین ـ علیه السلام ـ در دامان مادرى رشد و نمو کرد که تا پاى جان از امام خویش و مقام امامت دفاع نمود. آن گاه که مهاجمان به سمت خانه على ـ علیه السلام ـ هجوم آوردند تا علاوه بر غصب امامت، از صاحب حق نیز بیعت اجبارى بگیرند!! فریاد فاطمه ـ علیها السلام ـ طنین انداز شد:«اَیُّها الضّالُّون الْمُکَذِّبُونَ ماذا تَقُولُونَ؟ وَاَیَّ شَیء تُریدُونَ؛ شما اى گمراهان و دروغگویان! چه مىگویید و چه مىخواهید؟»
و فریاد برآورد:«واللهِ لا اَدَعُکُمْ تَجُرّونَ ابْنَ عَمّى ظُلماً؛[۱] سوگند به خدا! نمىگذارم پسر عموى مرا ظالمانه [به سوى مسجد] بکِشید.»
و هنگامى که امام على ـ علیه السلام ـ از مسجد بیرون آمد فرمود:
«على جان! جانم فداى جان تو! و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو! یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود.»[۲]
امام حسین ـ علیه السلام ـ در چنین خانهاى پرورش یافته و از چنین مادرى شیر نوشیده است؛ لذا او نیز چون مادر فداکارش، مدافع ولایت بود و با سخنان خویش مقام امامت را با بیانات و شیوههاى مختلفى معرفى نمود که برخى را اشاره و بحث مىکنیم:
۱٫ ضرورت شناخت امام
امام حسین ـ علیه السلام ـ روزى در جمع یاران به پاخواست و پیرامون هدف آفرینش انسان و نقش امامت فرمود:
«اَیُّها النّاسُ! اِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکْرُهُ ما خَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِیَعْرِفُوه… فقالَ رَجُلٌ: یابن رَسُولِ اللهِ ما مَعْرِفَهُ الله؟ قالَ: مَعْرِفَهُ اَهْلِ کُلِّ زَمان اِمامَهُمْ الَّذى یَجِبُ عَلیْهِمْ طاعَتُهُ؛[۳] اى مردم، خداوند بندگان را نیافرید مگر براى اینکه او را بشناسند.
یکى از یاران پرسید: ای فرزند رسول خدا ـ صلّى الله علیه و آله ـ ]معناى[ شناخت خداوند چیست؟ حضرت فرمود: [شناخت خداوند به این است که] مردم هر زمان، رهبر و امام خویش را بشناسند، امامى که اطاعت او بر آنان واجب است.»
در بیان مذکور حضرت در واقع فلسفه آفرینش را شناخت خداوند که در شناخت امام تبلور یافته معرفى نموده است؛ به این معنا که بدون امام و شناخت امامِ هر وقت، شناخت خداوند هم انجام نمیشود.
۲٫ پیروى همه موجودات از امام
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده:
«عبد الله بن شداد بن هادى به شدّت «تبدار» شد، بناچار او را خدمت امام حسین ـ علیه السلام ـ بردند. با اشارهاى از امام حسین ـ علیه السلام ـ «تب شدید» از بدن بیمار، رخت بربست و سلامت را بازیافت. بیمار در حالى که تشکر مىکرد گفت: از لطف و محبت شما بحق خشنود شدم و دیدم که تب به فرمان شما از من دور شد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود: «وَاللهِ ما خَلَقَ اللهُ شَیئاً اِلاّ وَقَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَهِ لَنا یا کُناسَهُ؛ اى کناسه! سوگند به خدا!! خداوند پدیدهاى را نیافرید جز آنکه آن را به اطاعت ما، فرمان داد.»[۴]
این همان است که در سخنان ائمه دیگر بیان شده که امام قطب عالم امکان و محور هستى است. اگر لحظه و آنى زمین از امام و حجت الهى تهى باشد، زمین با اهلش از بین خواهد رفت.»
۳٫ کدام امام؟
«بشربن غالب» به امام حسین ـ علیه السلام ـ عرض کرد: «معناى این آیه [یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ اُناس بِاِمامِهِمْ][۵] چیست؟
حضرت فرمودند: «نَعَمْ یا اَخا بَنى اَسَد! هُمْ اِمامانِ: اِمامُ هُدىً دعا اِلى هُدىً وَاِمامُ ضَلالَهٍ دَعا اِلى ضَلالَهٍ، فهدى مَنْ اَجابَهُ الى الجنَّهِ، وَمَنْ اَجابَهُ اِلَى النّارِ؛[۶] بله برادر اسدى. امام دوگونه است: امام هدایت که مردم را به هدایت مىخواند، و پیشواى گمراهى که به سوى گمراهى دعوت مىنماید. هر که امام هدایت را اجابت کند او را به بهشت مىرساند و هر که از پیشواى ضلالت پیروى کند او را به آتش سوق مىدهد.»
۴٫ تعداد امامان بحق
امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود:
«روزى بر رسول خدا ـ صلّى الله علیه و آله ـ وارد شدم. او را غمناک و در فکر فرو رفته دیدم. گفتم: اى رسول خدا ـ صلّى الله علیه و آله ـ ! چه شده است که در فکر فرو رفتهاید؟ پاسخ داد: اى پسرم، همانا جبرئیل نزد من آمد و فرمود: «اَلْعَلِیُّ الْا َعْلی یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیقُولُ لَکَ: اِنَّکَ قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ… فَاجْعَلِ الاِْسْمَ الاَْکْبَرَ وَمیراثَ الْعِلْمِ وَآثارَ عِلْمِ النَّبُوّهِ عِنْدَ عَلیِّ بن اَبى طالِب فَاِنّى لا اَتْرُکُ الاَْرْضَ اِلاّ وَفیها عالِمٌ یُعْرَفُ بِهِ طاعَتى وَیُعْرَفُ بِهِ وِلایَتى… قُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ فَمَنْ یَمْلِکُ هذا الْاَمْرَ بَعْدَکَ؟ قال: اَبُوکَ عَلىُّ بْنُ ابى طالِب اَخى وَخلیفَتى وَیَمْلِکُ بَعْدَ عَلِىٍّ الْحَسَنُ ثُمَّ یَمْلِکُ اَنْتَ وَتِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِکَ یَمْلِکُهُ اِثْنا عَشَرَ اِماماً، ثُمَّ یَقُومُ قائِمُنا یَمْلاَُ الدُّنْیا قِسْطاً؛[۷]
خداوند بزرگ و برتر به تو سلام مىرساند و مىفرماید: همانا رسالت خود را سپرى کرده ]و دوران زندگى تو به کمال رسیده است[، پس اسم اعظم و میراث علمى، و آثار علم نبوت را به على بن ابى طالب و اگذار؛ زیرا زمین را بحال خود رها نمىکنم، مگر اینکه همواره عالمى در آن باقى مىگذارم که به وسیله او راه عبادت و بندگى و سرپرستى و رهبریام شناخته مىشود… .
گفتم: اى رسول خدا! چه کسى این امر را پس از شما به دست مىگیرد؟ پاسخ داد: پدرت على بن ابى طالب که برادر و جانشین من است. و بعد از على ـ علیه السلام ـ حسن و سپس تو و نه امام که همه از فرزندان تو مىباشند، دوازده امام، قدرت را به دست خواهند گرفت. سرانجام قائم ما قیام مىکند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.»
شبیه روایت یاد شده به صورتهاى مختلف و متعدد از امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل شده است.
و فریاد برآورد:«واللهِ لا اَدَعُکُمْ تَجُرّونَ ابْنَ عَمّى ظُلماً؛[۱] سوگند به خدا! نمىگذارم پسر عموى مرا ظالمانه [به سوى مسجد] بکِشید.»
و هنگامى که امام على ـ علیه السلام ـ از مسجد بیرون آمد فرمود:
«على جان! جانم فداى جان تو! و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو! یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود.»[۲]
امام حسین ـ علیه السلام ـ در چنین خانهاى پرورش یافته و از چنین مادرى شیر نوشیده است؛ لذا او نیز چون مادر فداکارش، مدافع ولایت بود و با سخنان خویش مقام امامت را با بیانات و شیوههاى مختلفى معرفى نمود که برخى را اشاره و بحث مىکنیم:
۱٫ ضرورت شناخت امام
امام حسین ـ علیه السلام ـ روزى در جمع یاران به پاخواست و پیرامون هدف آفرینش انسان و نقش امامت فرمود:
«اَیُّها النّاسُ! اِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکْرُهُ ما خَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِیَعْرِفُوه… فقالَ رَجُلٌ: یابن رَسُولِ اللهِ ما مَعْرِفَهُ الله؟ قالَ: مَعْرِفَهُ اَهْلِ کُلِّ زَمان اِمامَهُمْ الَّذى یَجِبُ عَلیْهِمْ طاعَتُهُ؛[۳] اى مردم، خداوند بندگان را نیافرید مگر براى اینکه او را بشناسند.
یکى از یاران پرسید: ای فرزند رسول خدا ـ صلّى الله علیه و آله ـ ]معناى[ شناخت خداوند چیست؟ حضرت فرمود: [شناخت خداوند به این است که] مردم هر زمان، رهبر و امام خویش را بشناسند، امامى که اطاعت او بر آنان واجب است.»
در بیان مذکور حضرت در واقع فلسفه آفرینش را شناخت خداوند که در شناخت امام تبلور یافته معرفى نموده است؛ به این معنا که بدون امام و شناخت امامِ هر وقت، شناخت خداوند هم انجام نمیشود.
۲٫ پیروى همه موجودات از امام
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده:
«عبد الله بن شداد بن هادى به شدّت «تبدار» شد، بناچار او را خدمت امام حسین ـ علیه السلام ـ بردند. با اشارهاى از امام حسین ـ علیه السلام ـ «تب شدید» از بدن بیمار، رخت بربست و سلامت را بازیافت. بیمار در حالى که تشکر مىکرد گفت: از لطف و محبت شما بحق خشنود شدم و دیدم که تب به فرمان شما از من دور شد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود: «وَاللهِ ما خَلَقَ اللهُ شَیئاً اِلاّ وَقَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَهِ لَنا یا کُناسَهُ؛ اى کناسه! سوگند به خدا!! خداوند پدیدهاى را نیافرید جز آنکه آن را به اطاعت ما، فرمان داد.»[۴]
این همان است که در سخنان ائمه دیگر بیان شده که امام قطب عالم امکان و محور هستى است. اگر لحظه و آنى زمین از امام و حجت الهى تهى باشد، زمین با اهلش از بین خواهد رفت.»
۳٫ کدام امام؟
«بشربن غالب» به امام حسین ـ علیه السلام ـ عرض کرد: «معناى این آیه [یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ اُناس بِاِمامِهِمْ][۵] چیست؟
حضرت فرمودند: «نَعَمْ یا اَخا بَنى اَسَد! هُمْ اِمامانِ: اِمامُ هُدىً دعا اِلى هُدىً وَاِمامُ ضَلالَهٍ دَعا اِلى ضَلالَهٍ، فهدى مَنْ اَجابَهُ الى الجنَّهِ، وَمَنْ اَجابَهُ اِلَى النّارِ؛[۶] بله برادر اسدى. امام دوگونه است: امام هدایت که مردم را به هدایت مىخواند، و پیشواى گمراهى که به سوى گمراهى دعوت مىنماید. هر که امام هدایت را اجابت کند او را به بهشت مىرساند و هر که از پیشواى ضلالت پیروى کند او را به آتش سوق مىدهد.»
۴٫ تعداد امامان بحق
امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود:
«روزى بر رسول خدا ـ صلّى الله علیه و آله ـ وارد شدم. او را غمناک و در فکر فرو رفته دیدم. گفتم: اى رسول خدا ـ صلّى الله علیه و آله ـ ! چه شده است که در فکر فرو رفتهاید؟ پاسخ داد: اى پسرم، همانا جبرئیل نزد من آمد و فرمود: «اَلْعَلِیُّ الْا َعْلی یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیقُولُ لَکَ: اِنَّکَ قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ… فَاجْعَلِ الاِْسْمَ الاَْکْبَرَ وَمیراثَ الْعِلْمِ وَآثارَ عِلْمِ النَّبُوّهِ عِنْدَ عَلیِّ بن اَبى طالِب فَاِنّى لا اَتْرُکُ الاَْرْضَ اِلاّ وَفیها عالِمٌ یُعْرَفُ بِهِ طاعَتى وَیُعْرَفُ بِهِ وِلایَتى… قُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ فَمَنْ یَمْلِکُ هذا الْاَمْرَ بَعْدَکَ؟ قال: اَبُوکَ عَلىُّ بْنُ ابى طالِب اَخى وَخلیفَتى وَیَمْلِکُ بَعْدَ عَلِىٍّ الْحَسَنُ ثُمَّ یَمْلِکُ اَنْتَ وَتِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِکَ یَمْلِکُهُ اِثْنا عَشَرَ اِماماً، ثُمَّ یَقُومُ قائِمُنا یَمْلاَُ الدُّنْیا قِسْطاً؛[۷]
خداوند بزرگ و برتر به تو سلام مىرساند و مىفرماید: همانا رسالت خود را سپرى کرده ]و دوران زندگى تو به کمال رسیده است[، پس اسم اعظم و میراث علمى، و آثار علم نبوت را به على بن ابى طالب و اگذار؛ زیرا زمین را بحال خود رها نمىکنم، مگر اینکه همواره عالمى در آن باقى مىگذارم که به وسیله او راه عبادت و بندگى و سرپرستى و رهبریام شناخته مىشود… .
گفتم: اى رسول خدا! چه کسى این امر را پس از شما به دست مىگیرد؟ پاسخ داد: پدرت على بن ابى طالب که برادر و جانشین من است. و بعد از على ـ علیه السلام ـ حسن و سپس تو و نه امام که همه از فرزندان تو مىباشند، دوازده امام، قدرت را به دست خواهند گرفت. سرانجام قائم ما قیام مىکند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.»
شبیه روایت یاد شده به صورتهاى مختلف و متعدد از امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل شده است.
امام حسین (ع) و دفاع از جایگاه رفیع امامت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com