- عضویت
- 17/11/20
- ارسال ها
- 1,787
- امتیاز واکنش
- 12,068
- امتیاز
- 323
- سن
- 19
- محل سکونت
- MASHHAD
- زمان حضور
- 90 روز 8 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
هرچه معرفت و خداشناسی و توحید، و علم و حکمت انسان بیشتر شود، تواضع و فروتنی او زیادتر میشود. تکبّر بشر ناشی از جهل و نادانی، و غفلت و خودپسندی است. در آیات کریمه و احادیث از تکبر بهشدّت مذّمت و از تواضع مدح و ستایش شده است. مخصوصاً بزرگان و زمامداران بیشتر باید به تواضع و فروتنی خو بگیرند و از تکبر دور باشند، تکبر میان فرد و جامعه فاصله میاندازد و او را نسبت به جامعه بدبین، و مردم را از او متنفّر میسازد. شخص متکبّر در همان حالی که در میان اجتماع است منفرد و تنهاست.
افراد نادان به اندک چیزی از مال یا مقام باد در بینی میاندازند و به دیگران به نظر حقارت نگاه میکنند و مایلند فکر و نظر خود را بر مردم تحمیل کنند.
روش حکومت اسلامی چنانچه در زمان خلافت علی(علیهالسلام) مشاهده شد، متّکی بر تواضع زمامداران و کم کردن فاصله بود. رسم زمامداری پیش از اسلام و آن تشریفات از بین رفت. او مثل یک فرد عادی شخصاً برای حوائج خود به بازار میرفت و با مردم تماس میگرفت و خرما و نانی را که خریده بود در دامن عبا یا قبا میریخت و به منزل میآورد و در بین راه حوائج مردم را برمیآورد و به آنها کمک میکرد و به شکایاتشان رسیدگی مینمود، لباس وصلهدار میپوشید، خودش در حضور مردم لباس و کفشش را وصله میزد، غالباً بیشتر از یکدست لباس نداشت. غذایش بسیار ساده و عادی بود، بلکه غالباً نان و نمک یا نان و شیر بود درحالیکه به دیگران در خوراک و پوشاک اینگونه سختگیری نمیکردند.
خلیفه برای آنکه فقرا به او نگاه کنند و از تنگدستی خود ناراحت نشوند و تجمّلپرستی و افتخار به تشریفات رایج نگردد اینگونه زندگی میکرد.
شخص اول در دعوایی که مردم به او داشتند در دادگاه حاضر میشد و مثل مدعی خود در دادگاه مینشست، و بسا که دادگاه او را محکوم میساخت و کسی آن را توهین به مقام خلیفه نمیشمرد.
با زهد و تواضع و سادگی معاش، نفس خود را مهار میکردند و به قناعت معتاد میساختند، مبادا غریزه زیادهطلبی آنها را وادار به حیف و میل اموال بیتالمال و تجمّل و کاخنشینی سازد.
در روایات رسیده است:
«مَنْ سَرَّهُ (أَحَبَّ) أَنْ یَتَمَثَّلَ لَهُ الرِّجَالُ قِیَاماً فَلْیَتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»؛[۱]
«هرکس خوشحال شود (دوست بدارد) مردم جلوی او بایستند (و به حال احترام باشند) باید جایگاه خود را در آتش ببیند».
این یک نوع گردنکشی و فساد در زمین است که شخص زمامدار بر زیردستان خود به لباس و مرکب و مسکن برتری بگیرد، و برای خود دستگاه و تشریفات قرار دهد که او را غیر از مردم عادی بدانند و به عادات دوران جاهلیت و پیش از اسلام خو بگیرد. این عادات زشت همان رسومی است که بنیامیه تجدید کردند و پس از انحراف خلافت از مسیر خود و گرایش به سبک جاهلیّت، در کشورهای اسلامی دوباره برقرار شد.
با خواست خداوند در آینده این بحث ادامه خواهد یافت، در اینجا سخن از تواضع و فروتنی حسین(علیهالسلام) است.
حسین(علیهالسلام) در نزد مردم بسیار محترم بود. وقتی او و برادرش حسن مجتبی(علیهالسلام) پیاده به حج میرفتند تمام مردان و پیران صحابه که با آنها بودند به احترامشان از
مراکب پیاده میشدند و پیاده میرفتند، این احترام حسین(علیهالسلام) در نفوس نه برای آن بود که حسین(علیهالسلام) کاخ مجلّل داشت یا مرکبهای سواری او گرانقیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال موکب او میرفتند یا آنکه مسجد پیغمبر(ص) را برای او خلوت مینمودند و راهها را در موقع آمدوشد او بر مردم میبستند، نه! برای هیچیک از اینها نبود. حسین(علیهالسلام) با مردم زندگی میکرد و از مردم جدا نبود، در نهایت سادگی و تواضع بود، همهساله پیاده به حجّ میرفت، با مردم نشست و برخاست، و آمدوشد داشت، با فقرا معاشرت میکرد، در نماز جماعت حاضر میشد، به عیادت بیماران میرفت، در تشییع جنازهها شرکت میکرد. در مسجد جدش پیغمبر(ص) با دوستان و اصحابش مینشست. دعوت فقرا را میپذیرفت و آنها را میهمان مینمود، خودش برای محتاجان، بینوایان، بیوهزنان و یتیمان، نان و غذا میبرد.
وقتی سپاهیان ستمپیشه و سنگدل کوفه بدن مطهّرش را بی پوشش بر خاک افکندند، بر شانه مبارکش نشان از برداشتن بار دیدند، از علت آن پرسیدند، حضرت امام سجاد(علیهالسلام) فرمود: «اثر آن انبانها است که در مدینه به دوش مبارک بر میگرفت، و به خانههای فقرا و ایتام و بیوهزنان میبرد».[۲]
افراد نادان به اندک چیزی از مال یا مقام باد در بینی میاندازند و به دیگران به نظر حقارت نگاه میکنند و مایلند فکر و نظر خود را بر مردم تحمیل کنند.
روش حکومت اسلامی چنانچه در زمان خلافت علی(علیهالسلام) مشاهده شد، متّکی بر تواضع زمامداران و کم کردن فاصله بود. رسم زمامداری پیش از اسلام و آن تشریفات از بین رفت. او مثل یک فرد عادی شخصاً برای حوائج خود به بازار میرفت و با مردم تماس میگرفت و خرما و نانی را که خریده بود در دامن عبا یا قبا میریخت و به منزل میآورد و در بین راه حوائج مردم را برمیآورد و به آنها کمک میکرد و به شکایاتشان رسیدگی مینمود، لباس وصلهدار میپوشید، خودش در حضور مردم لباس و کفشش را وصله میزد، غالباً بیشتر از یکدست لباس نداشت. غذایش بسیار ساده و عادی بود، بلکه غالباً نان و نمک یا نان و شیر بود درحالیکه به دیگران در خوراک و پوشاک اینگونه سختگیری نمیکردند.
خلیفه برای آنکه فقرا به او نگاه کنند و از تنگدستی خود ناراحت نشوند و تجمّلپرستی و افتخار به تشریفات رایج نگردد اینگونه زندگی میکرد.
شخص اول در دعوایی که مردم به او داشتند در دادگاه حاضر میشد و مثل مدعی خود در دادگاه مینشست، و بسا که دادگاه او را محکوم میساخت و کسی آن را توهین به مقام خلیفه نمیشمرد.
با زهد و تواضع و سادگی معاش، نفس خود را مهار میکردند و به قناعت معتاد میساختند، مبادا غریزه زیادهطلبی آنها را وادار به حیف و میل اموال بیتالمال و تجمّل و کاخنشینی سازد.
در روایات رسیده است:
«مَنْ سَرَّهُ (أَحَبَّ) أَنْ یَتَمَثَّلَ لَهُ الرِّجَالُ قِیَاماً فَلْیَتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»؛[۱]
«هرکس خوشحال شود (دوست بدارد) مردم جلوی او بایستند (و به حال احترام باشند) باید جایگاه خود را در آتش ببیند».
این یک نوع گردنکشی و فساد در زمین است که شخص زمامدار بر زیردستان خود به لباس و مرکب و مسکن برتری بگیرد، و برای خود دستگاه و تشریفات قرار دهد که او را غیر از مردم عادی بدانند و به عادات دوران جاهلیت و پیش از اسلام خو بگیرد. این عادات زشت همان رسومی است که بنیامیه تجدید کردند و پس از انحراف خلافت از مسیر خود و گرایش به سبک جاهلیّت، در کشورهای اسلامی دوباره برقرار شد.
با خواست خداوند در آینده این بحث ادامه خواهد یافت، در اینجا سخن از تواضع و فروتنی حسین(علیهالسلام) است.
حسین(علیهالسلام) در نزد مردم بسیار محترم بود. وقتی او و برادرش حسن مجتبی(علیهالسلام) پیاده به حج میرفتند تمام مردان و پیران صحابه که با آنها بودند به احترامشان از
مراکب پیاده میشدند و پیاده میرفتند، این احترام حسین(علیهالسلام) در نفوس نه برای آن بود که حسین(علیهالسلام) کاخ مجلّل داشت یا مرکبهای سواری او گرانقیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال موکب او میرفتند یا آنکه مسجد پیغمبر(ص) را برای او خلوت مینمودند و راهها را در موقع آمدوشد او بر مردم میبستند، نه! برای هیچیک از اینها نبود. حسین(علیهالسلام) با مردم زندگی میکرد و از مردم جدا نبود، در نهایت سادگی و تواضع بود، همهساله پیاده به حجّ میرفت، با مردم نشست و برخاست، و آمدوشد داشت، با فقرا معاشرت میکرد، در نماز جماعت حاضر میشد، به عیادت بیماران میرفت، در تشییع جنازهها شرکت میکرد. در مسجد جدش پیغمبر(ص) با دوستان و اصحابش مینشست. دعوت فقرا را میپذیرفت و آنها را میهمان مینمود، خودش برای محتاجان، بینوایان، بیوهزنان و یتیمان، نان و غذا میبرد.
وقتی سپاهیان ستمپیشه و سنگدل کوفه بدن مطهّرش را بی پوشش بر خاک افکندند، بر شانه مبارکش نشان از برداشتن بار دیدند، از علت آن پرسیدند، حضرت امام سجاد(علیهالسلام) فرمود: «اثر آن انبانها است که در مدینه به دوش مبارک بر میگرفت، و به خانههای فقرا و ایتام و بیوهزنان میبرد».[۲]
تواضع و فروتنی امامحسین(ع).
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com