چگونه دروغ بگوییم که باورپذیر باشد؟
بخش اول:
حتما شنیدهای که بزرگترها این سوال را از هم میپرسند«چرا باید هر چیزی را که در یک داستان اتفاق میافتد، باورکنی؟» این دروغ باید در آن جهانی که تو، به عنوان یک نویسنده ساختهای منطقی به نظر برسد، نه در واقعیتی که در آن زندگی میکنی!
هیچکس باور نمی کند که هری پاتر یا پینوکیو در دنیای واقعی وجود دارند. این دروغ در داستان تبدیل به حقیقت می شود و ما آن را باور می کنیم. همه قبول کرده اند که در ایستگاه قطار کینگزکراس* به مقصد مدرسهی هاگوارتز* بین دو ستون و پشت یک دیوار آجری قرار دارد؛ زیرا جزئیات داستان و شخصیتپردازیهای دقیق مارا متقاعد میکنند، اما واقعا تو هیچوقت برای امتحان کردن این موضوع، پیشانیات را به دیوار بین دو ستون ایستگاه قطار نمیکوبی!
در حقیقت، راز موفقیت یک نویسنده دروغ گفتن است؛ البته نه به همسایه و دوست و آشنا، بلکه در داستانهایش.
یک نویسنده از راه دروغ گفتن کسب درآمد میکند.
اگر مُچت را موقع دروغ گفتن بگیرند، شاید به تو تشر بزنند، اما اگر مچ یک نویسنده را موقع دروغ گفتن بگیرند؛ سرزنشش نمیکنند، البته نویسندهها هیچوقت از نقد منتقدان در امان نیستند!
بدترین چیز برای یک نویسنده این است که خواننده، داستانش را باورنکند؛ این یعنی هیچکس کتابِ آن نویسنده را به دیگران پیشنهاد نمیکند و این وضعیت، بسیار بدتر از تَشر زدن یا سرزنش کردن است!
بخش دوم:
ضروری نیست که یک داستان حتما واقعیت داشته باشد، فقط کافی است این حس را به تو بدهد که راست است. یک نویسنده باید بتواند با قاطعیت دروغ بگوید. اینکه دنیل(شخصیت رمانت) هزاران کیلومتر در روز میدود، قابل باور نیست؛ بنابراین یک دروغ بد است. اینکه دنیل روزانه دو کیلومتر را میدود باورپذیرتر است. (اما متاسفانه این هم دروغ است)
در هنگام دروغ گفتن باید اطلاعات زیادی داشت. تصور کن یک دانشآموزش تنبل و بازیگوش هستی که همیشه از زنگ اول کلاست عقب میوفتی! امروزهم یک امتحان مهم داشتی و خواب موندی. دیروز که دیر رسیده بودی معلم به تو اخطار داد که اگه دوباره دیر برسی به مادرت گزارش میده! الان باید چه دروغی بگویی که باورکند؟! بذار بهت بگم، شلتر چیست؟ شلتر یک نوع بیماری التهاب زانو است. برای اینکه معلمت رو قانع کنی باید اطلاعات زیادی راجب این بیماری داشته باشی! وقتی معلم مطمئن بشه که داری حقیقت رو به زبون میاری قانع میشه و اجازه میده وارد کلاس بشی!
نویسندگیهم درست مانند این مثال است. در هنگام دروغ گفتن باید اطلاعات کافی را داشته باشی؛ تا خوانندگان یا منتقدان را قانع کنی! بهتر است بعد از بیان موضوع یا چیزی اول در گوگل کمی راجبش جستوجو کنی و اطلاعات را یادداشت یا در خاطرت ثبت کنی. آن وقت میبینی که چه دروغ زیبا و قانع پذیری را بر زبان آوردهای!
چکیدهای از کتاب"چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟" اثر الدرید یوهانسن و استفن سوروم
*با اندکی تغییر
آموزش نویسندگان، دروغگوهای ماهر | اختصاصی انجمن رمان 98
بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com