- عضویت
- 28/2/20
- ارسال ها
- 4,354
- امتیاز واکنش
- 51,361
- امتیاز
- 443
- محل سکونت
- ☁️
- زمان حضور
- 122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
قارون در ادبیات فارسی کنایه از کسی است که در اندوختن مال و ثروت افراط ورزد و در راه خدا دیناری صرف نکند.
مقصود از گنج قارون در اصطلاح عامیانه به اموال بی قیاسی اطلاق میشود که از طریق ناصواب به دست آید و بالمال نسبت به صاحب مال و ثروت وفا نکند.
این ضرب المثل در جای دیگر هم به کار میرود وآن موقعی است که از ممسک و بخیلی طلب مال و اعانت و امداد شود و او برای آن که متقاضی را از سر خویش باز کند جواب میدهد: "مگر گنج قارون دارم؟"
اکنون باید دید قارون کیست و گنج قارون تا چه میزان و مبلغ بوده و چه فرجامی برای صاحبش داشته است.
قارون که به لغت عبری او را قاروج میگویند به روایتی عموزاده حضرت موسی بوده و صورتی زیبا داشت: "ان قارون کان من قوم موسی"
در اوایل کار غاشیه اطاعتش را بر دوش میکشید به قسمیکه در حفظ و قرائت تورات از بیشتر بنی اسرائیل مقدم بود. صنعت کیمیا را که تا آن زمان غیر از حضرت موسی هیچ کس ندانسته بود از حضرتش بیاموخت و بدان وسیله ثروتی عظیم جمع آوری کرد که به قولی چهل شتر کلیدهای خزائنش را میکشیدند.
به قولی دیگر: "چندان زینت داشت که چهل مرد کلید در گنجها بر دوش میکشیدند."
به روایت دیگر: "وی را هفتاد هزار دیگ رویین بود پرزر کرده و در خانهها نهاده، و هر خانه ای را کلیدی بود زرین و قفل نیز زرین. هر کلیدی یک مثقال و چندانی کلید بود که نه مرد قوی به کار بایستی آن را از جای برداشتی...چون وی را مال جمع شد در عوض شکر نعمت علم بی نیازی افراشت."
پیوسته ثروت خویش را به رخ بنی اسراییل میکشید و در جاه طلبی افراط میکرد و از بخل و حسد سهمی سرشار داشت. بارها میگفت: "در صورتی که پیغمبری برای موسی و سرپرستی قربانگاه و خیمه اجتماع با هارون باشد پس برای من چه خواهد ماند؟"
روشندلان بنی اسراییل از سر نصیحت با او گفتند: "ای قارون به مال دنیا دلشاد و مغرور مباش زیرا خداوند کسانی را که دلباخته مال شوند و تنها آن را مایه مسرت خود سازند دوست نمیدارد. این مال و ثروت را در راه کمک به قوم خود صرف و احسان کن" ولی قارون به سخنان ایشان گوش فرا نداده و در پاسخ گفت: "من مال فراوان و ثروت بیکران را در پرتو علم و دانش خود اندوخته ام و خداوند تنها مرا سزاوار این نعمت شناخته است و کسی را در مال من نصیبی و حق اظهار نظری نیست."
قارون روزی در زیباترین لباس و نفیسترین جواهر و در موکبی عظیم با کوکبه ای از جلال و جبروت به راه افتاد تا تجمل و حشمتش را به قوم بنی اسراییل نشان دهد. وقتی چشم مردم به او افتاد آنان که شیفته ظواهر و جواهر بودند بی اختیار گفتند: "ای کاش که ما نیز دستگاهی چون قارون داشتیم" ولی دانشمندان و روشندلان قوم که به حقایق حیات آگاه بودند در جواب آن دسته از مردم گفتند: "وای بر شما که جیفه دنیا چشم دلتان را کور کرده است. ثروت روحی که نزد خدا اندوخته گردد و با تقوی و صلاح توام باشد بر گنج و ثروت قارون که موحب ظلم و سرکشی شود برتری دارد."
یک روز موسی به قارون تکلیف کرد که زکوه مالش را بپردازد. قارون در ادای زکوه بخل ورزید ولی چون به قدرت و نفوذ موسی واقف بود حیله و تدبیری اندیشید تا موسی را به سلاح تهمت و افترا مورد حمله قرار دهد و آبرویش را بریزد.
مقصود از گنج قارون در اصطلاح عامیانه به اموال بی قیاسی اطلاق میشود که از طریق ناصواب به دست آید و بالمال نسبت به صاحب مال و ثروت وفا نکند.
این ضرب المثل در جای دیگر هم به کار میرود وآن موقعی است که از ممسک و بخیلی طلب مال و اعانت و امداد شود و او برای آن که متقاضی را از سر خویش باز کند جواب میدهد: "مگر گنج قارون دارم؟"
اکنون باید دید قارون کیست و گنج قارون تا چه میزان و مبلغ بوده و چه فرجامی برای صاحبش داشته است.
قارون که به لغت عبری او را قاروج میگویند به روایتی عموزاده حضرت موسی بوده و صورتی زیبا داشت: "ان قارون کان من قوم موسی"
در اوایل کار غاشیه اطاعتش را بر دوش میکشید به قسمیکه در حفظ و قرائت تورات از بیشتر بنی اسرائیل مقدم بود. صنعت کیمیا را که تا آن زمان غیر از حضرت موسی هیچ کس ندانسته بود از حضرتش بیاموخت و بدان وسیله ثروتی عظیم جمع آوری کرد که به قولی چهل شتر کلیدهای خزائنش را میکشیدند.
به قولی دیگر: "چندان زینت داشت که چهل مرد کلید در گنجها بر دوش میکشیدند."
به روایت دیگر: "وی را هفتاد هزار دیگ رویین بود پرزر کرده و در خانهها نهاده، و هر خانه ای را کلیدی بود زرین و قفل نیز زرین. هر کلیدی یک مثقال و چندانی کلید بود که نه مرد قوی به کار بایستی آن را از جای برداشتی...چون وی را مال جمع شد در عوض شکر نعمت علم بی نیازی افراشت."
پیوسته ثروت خویش را به رخ بنی اسراییل میکشید و در جاه طلبی افراط میکرد و از بخل و حسد سهمی سرشار داشت. بارها میگفت: "در صورتی که پیغمبری برای موسی و سرپرستی قربانگاه و خیمه اجتماع با هارون باشد پس برای من چه خواهد ماند؟"
روشندلان بنی اسراییل از سر نصیحت با او گفتند: "ای قارون به مال دنیا دلشاد و مغرور مباش زیرا خداوند کسانی را که دلباخته مال شوند و تنها آن را مایه مسرت خود سازند دوست نمیدارد. این مال و ثروت را در راه کمک به قوم خود صرف و احسان کن" ولی قارون به سخنان ایشان گوش فرا نداده و در پاسخ گفت: "من مال فراوان و ثروت بیکران را در پرتو علم و دانش خود اندوخته ام و خداوند تنها مرا سزاوار این نعمت شناخته است و کسی را در مال من نصیبی و حق اظهار نظری نیست."
قارون روزی در زیباترین لباس و نفیسترین جواهر و در موکبی عظیم با کوکبه ای از جلال و جبروت به راه افتاد تا تجمل و حشمتش را به قوم بنی اسراییل نشان دهد. وقتی چشم مردم به او افتاد آنان که شیفته ظواهر و جواهر بودند بی اختیار گفتند: "ای کاش که ما نیز دستگاهی چون قارون داشتیم" ولی دانشمندان و روشندلان قوم که به حقایق حیات آگاه بودند در جواب آن دسته از مردم گفتند: "وای بر شما که جیفه دنیا چشم دلتان را کور کرده است. ثروت روحی که نزد خدا اندوخته گردد و با تقوی و صلاح توام باشد بر گنج و ثروت قارون که موحب ظلم و سرکشی شود برتری دارد."
یک روز موسی به قارون تکلیف کرد که زکوه مالش را بپردازد. قارون در ادای زکوه بخل ورزید ولی چون به قدرت و نفوذ موسی واقف بود حیله و تدبیری اندیشید تا موسی را به سلاح تهمت و افترا مورد حمله قرار دهد و آبرویش را بریزد.
گنج قارون دارد!
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com