- عضویت
- 9/8/18
- ارسال ها
- 1,639
- امتیاز واکنش
- 12,858
- امتیاز
- 373
- سن
- 21
- محل سکونت
- Ahvaz
- زمان حضور
- 9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
تاریخ انگلستان
این نوشتار به تاریخ انگلستان به معنای عامی که واژه انگلستان در منابع فارسی دارد- صرف نظر از معانی خاص انگلستان و بریتانیا در منابع غربی- میپردازد.
تاریخ انگلستان، با عبور نخستین مهاجران از تنگه دوور و ورود آنها به جزایر بریتانیا در هزاران سال پیش آغاز میگردد.
با کشف تعدادی ابزار سنگی و ردپا در هَپیسبرگ در نورفولک، معلوم شده است که از بیش از هشتصد هزار سال پیش انسانهای باستانی در سرزمینی که اکنون به آن، انگلستان میگویند زندگی میکردهاند. قدیمیترین مدرکی که از حضور انسان کنونی در شمال غرب اروپا در دست است، استخوان آروارهای است که در سال ۱۹۲۷ در کِنتزکاورن در ناحیهٔ دِوون کشف شد. عمر این استخوان آرواره را در سال ۲۰۱۱ دوباره تخمین زدند و سن آن را حدود ۴۱۰۰۰ تا ۴۴۰۰۰ سال برآورد کردند.
انسانها تا حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، یعنی تا انتهای آخرین عصر یخبندان، به طور پیوسته در این سرزمین سکونت داشتهاند. در این ناحیه بقایای متعددی از دوران میانسنگی، نوسنگی، و عصر برنز وجود دارد، از جمله استونهنج و اِیوبری. ساکنین انگلستان در عصر آهن، همچون دیگر نواحی بریتانیا که در جنوب خور فورث هستند، سلتها بودند. این سلتها به نام بریتون مشهور هستند. البته در جنوب شرق انگلستان قبایل بلژی نیز سکونت داشتند. در سال ۴۳ پیش از میلاد فتح بریتانیا به دست رومیان آغاز شد. رومیان تا قرن پنجم پس از میلاد کنترل ایالت بریتانیا را حفظ کردند.
با پایان دوران حکمرانی رومیان بر بریتانیا، آنگلوساکسونها توانستند در آن جا اسکان بیابند. معمولاً اسکان آنگلوساکسونها را سرآغاز کشور انگلستان و نژاد انگلیسی میدانند. آنگلوساکسونها که مجموعهای از مردم ژرمن بودند، پادشاهیهای متعددی را بنا گذشتند. این پادشاهیها نخستین قدرتهای انگلستان و بخشهایی از جنوب اسکاتلند بودند. آنها با خود زبان انگلیسی باستان را آوردند. این زبان جایگزین زبان قبلی که زبان بریتانیایی بود شد. آنگلوساکسونها با اخلاف دولتهای بریتانیایی در ولز، کورنوال، و هناوگلد (شمال قدیم؛ بخش بریتونیزبان شمال انگلستان و جنوب اسکاتلند) و همچنین با یکدیگر میجنگیدند.
از حدود ۸۰۰ پس از میلاد یورشهای پیدرپی وایکینگها آغاز شد و این نورسها کنترل قسمتهای پهناوری از آن چه که امروزه انگلستان نامیده میشود را در دست گرفتند. در طول این دوره حاکمان زیادی تلاش کردند تا پادشاهیهای گوناگون آنگلوساکسون را با هم متحد کنند. این تلاشها در قرن دهم میلادی منجر به ظهور پادشاهی انگلستان شد.
در سال ۱۰۶۶ نورمنها به انگلستان حمله آوردند و آن جا را فتح کردند. ویلیام فاتح سلسلهٔ نورمنی را پایهگذاری کرد. این سلسله بیش از نیمقرن بر انگلستان حکمرانی کردند تا این که دورهٔ بحران جانشینی پیش آمد. به این دوره، دورهٔ آنارشی میگویند. در پی دورهٔ آنارشی، انگلستان تحت حاکمیت دودمان پلانتاژنه قرار گرفت. این خاندان ادعای حاکمیت پادشاهی فرانسه را نیز داشت که منجر به بحران جانشینی شد و جنگ صدساله را در پی داشت. جنگهای صدساله دنبالهای از ستیزههایی بود که مردم و رهبران هر دو ملت را درگیر خود کرد. انگلستان پس از جنگهای صدساله گرفتار جنگهای جانشینی خودش شد؛ جنگ رزها باعث شد دو شاخه از دودمان پلانتاژنه به جان یکدیگر بیفتند: خاندان یورک و خاندان لنکستر. سرانجام هنری تئودور جنگ رزها را پایان داد و سلسلهٔ تئودورها را پایهگذاری کرد.
انگلستان تحت حاکمیت تئودورها و پس از آن تحت حاکمیت سلسلهٔ استوارت، تبدیل شد به یک قدرت استعماری جهانی. انگلستان در طی دوران حاکمیت سلسلهٔ استورات، درگیر جنگهای داخلی شد. در نتیجهٔ این جنگها شاه چارلز اول اعدام شد و دنبالهای از دولتهای جمهوری برقرار گردید: ابتدا یک جمهوری پارلمانی با عنوان ملل مشترکالمنافع انگلستان، و سپس یک دیکتاتوری نظامی تحت امر الیور کرامول با عنوان کشور تحتالحمایه.
استوارتها در سال ۱۶۶۰ به تاج و تـ*ـخت بازگشتند، با این حال یکی دیگر از شاهان استوارت، یعنی جیمز دوم، به خاطر تردیدهایی که دربارهٔ مذهب میکرد، در طی انقلاب باشکوه، از پادشاهی خلع شد. انگلستان که در قرن ۱۲ میلادی ولز را فتح کرده بود، در اوایل قرن هجدهم با اسکاتلند هم متحد شد و یک حکومت پادشاهی تحت عنوان بریتانیای کبیر تشکیل داد.
در پی انقلاب صنعتی، بریتانیای کبیر یک امپراتوری جهانگستر به وجود آورد که در تاریخ به عنوان بزرگترین امپراتوری ثبت شده است. پس از فرایند استعمارزدایی در قرن بیستم بخش عظیمی از این امپراتوری استقلال پیدا کرد؛ با این حال تاثیرات فرهنگی آن هنوز هم در بسیاری از کشورها گسترده و عمیق است.
این نوشتار به تاریخ انگلستان به معنای عامی که واژه انگلستان در منابع فارسی دارد- صرف نظر از معانی خاص انگلستان و بریتانیا در منابع غربی- میپردازد.
تاریخ انگلستان، با عبور نخستین مهاجران از تنگه دوور و ورود آنها به جزایر بریتانیا در هزاران سال پیش آغاز میگردد.
با کشف تعدادی ابزار سنگی و ردپا در هَپیسبرگ در نورفولک، معلوم شده است که از بیش از هشتصد هزار سال پیش انسانهای باستانی در سرزمینی که اکنون به آن، انگلستان میگویند زندگی میکردهاند. قدیمیترین مدرکی که از حضور انسان کنونی در شمال غرب اروپا در دست است، استخوان آروارهای است که در سال ۱۹۲۷ در کِنتزکاورن در ناحیهٔ دِوون کشف شد. عمر این استخوان آرواره را در سال ۲۰۱۱ دوباره تخمین زدند و سن آن را حدود ۴۱۰۰۰ تا ۴۴۰۰۰ سال برآورد کردند.
انسانها تا حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، یعنی تا انتهای آخرین عصر یخبندان، به طور پیوسته در این سرزمین سکونت داشتهاند. در این ناحیه بقایای متعددی از دوران میانسنگی، نوسنگی، و عصر برنز وجود دارد، از جمله استونهنج و اِیوبری. ساکنین انگلستان در عصر آهن، همچون دیگر نواحی بریتانیا که در جنوب خور فورث هستند، سلتها بودند. این سلتها به نام بریتون مشهور هستند. البته در جنوب شرق انگلستان قبایل بلژی نیز سکونت داشتند. در سال ۴۳ پیش از میلاد فتح بریتانیا به دست رومیان آغاز شد. رومیان تا قرن پنجم پس از میلاد کنترل ایالت بریتانیا را حفظ کردند.
با پایان دوران حکمرانی رومیان بر بریتانیا، آنگلوساکسونها توانستند در آن جا اسکان بیابند. معمولاً اسکان آنگلوساکسونها را سرآغاز کشور انگلستان و نژاد انگلیسی میدانند. آنگلوساکسونها که مجموعهای از مردم ژرمن بودند، پادشاهیهای متعددی را بنا گذشتند. این پادشاهیها نخستین قدرتهای انگلستان و بخشهایی از جنوب اسکاتلند بودند. آنها با خود زبان انگلیسی باستان را آوردند. این زبان جایگزین زبان قبلی که زبان بریتانیایی بود شد. آنگلوساکسونها با اخلاف دولتهای بریتانیایی در ولز، کورنوال، و هناوگلد (شمال قدیم؛ بخش بریتونیزبان شمال انگلستان و جنوب اسکاتلند) و همچنین با یکدیگر میجنگیدند.
از حدود ۸۰۰ پس از میلاد یورشهای پیدرپی وایکینگها آغاز شد و این نورسها کنترل قسمتهای پهناوری از آن چه که امروزه انگلستان نامیده میشود را در دست گرفتند. در طول این دوره حاکمان زیادی تلاش کردند تا پادشاهیهای گوناگون آنگلوساکسون را با هم متحد کنند. این تلاشها در قرن دهم میلادی منجر به ظهور پادشاهی انگلستان شد.
در سال ۱۰۶۶ نورمنها به انگلستان حمله آوردند و آن جا را فتح کردند. ویلیام فاتح سلسلهٔ نورمنی را پایهگذاری کرد. این سلسله بیش از نیمقرن بر انگلستان حکمرانی کردند تا این که دورهٔ بحران جانشینی پیش آمد. به این دوره، دورهٔ آنارشی میگویند. در پی دورهٔ آنارشی، انگلستان تحت حاکمیت دودمان پلانتاژنه قرار گرفت. این خاندان ادعای حاکمیت پادشاهی فرانسه را نیز داشت که منجر به بحران جانشینی شد و جنگ صدساله را در پی داشت. جنگهای صدساله دنبالهای از ستیزههایی بود که مردم و رهبران هر دو ملت را درگیر خود کرد. انگلستان پس از جنگهای صدساله گرفتار جنگهای جانشینی خودش شد؛ جنگ رزها باعث شد دو شاخه از دودمان پلانتاژنه به جان یکدیگر بیفتند: خاندان یورک و خاندان لنکستر. سرانجام هنری تئودور جنگ رزها را پایان داد و سلسلهٔ تئودورها را پایهگذاری کرد.
انگلستان تحت حاکمیت تئودورها و پس از آن تحت حاکمیت سلسلهٔ استوارت، تبدیل شد به یک قدرت استعماری جهانی. انگلستان در طی دوران حاکمیت سلسلهٔ استورات، درگیر جنگهای داخلی شد. در نتیجهٔ این جنگها شاه چارلز اول اعدام شد و دنبالهای از دولتهای جمهوری برقرار گردید: ابتدا یک جمهوری پارلمانی با عنوان ملل مشترکالمنافع انگلستان، و سپس یک دیکتاتوری نظامی تحت امر الیور کرامول با عنوان کشور تحتالحمایه.
استوارتها در سال ۱۶۶۰ به تاج و تـ*ـخت بازگشتند، با این حال یکی دیگر از شاهان استوارت، یعنی جیمز دوم، به خاطر تردیدهایی که دربارهٔ مذهب میکرد، در طی انقلاب باشکوه، از پادشاهی خلع شد. انگلستان که در قرن ۱۲ میلادی ولز را فتح کرده بود، در اوایل قرن هجدهم با اسکاتلند هم متحد شد و یک حکومت پادشاهی تحت عنوان بریتانیای کبیر تشکیل داد.
در پی انقلاب صنعتی، بریتانیای کبیر یک امپراتوری جهانگستر به وجود آورد که در تاریخ به عنوان بزرگترین امپراتوری ثبت شده است. پس از فرایند استعمارزدایی در قرن بیستم بخش عظیمی از این امپراتوری استقلال پیدا کرد؛ با این حال تاثیرات فرهنگی آن هنوز هم در بسیاری از کشورها گسترده و عمیق است.
تاریخ انگلستان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com