خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
آغا رَف دُونيدِنِش، نونكَر رَف پيل دِهِنِش؟!
قا رفت او را دوانيدند (سر دواندند).نوكر رفت كه او را پول بدهند؟ يكي را به ده راه نمي دادند ؛ سراغ كدخدا را مي گرفت (دهخدا (
***
آغا نونكَري داش؛ نونكَر، نونكَري داش
كار نوكر آقا به قدري بالا گرفته بود كه براي خود نوكري داشت. به قدري آن نوكر يا پيشخدمت متكبر شده بود كه به اصطلاح دست به سياه و سفيد نمي زد.
***
آغُوهي دُشوارَه، نونكَري بِسيارَه
آقايي (تخصص و مديريت) دشوار است، ولي نوكري (يعني كارگر بدون تخصص و بدون تجربه) بسيار است. متاسفانه اگر در جامعه اي گروه دوم غره و پر مدعي شوند آن اجتماع رو به خرابي ميرود.
***
آش خوَردَه كه نوم شِوِت بُقلَنَه دونِسِّه بو؟
مگر پلو خورده كه نام شبت و باقلا را بداند؟اين را به طعنه مي گفتند، و بيشتر مربوط به زمان نداري مردم بوده كه پلو خوردن اهميتي داشت.سركوفتي است به افرتدي كه راه و رسم كارها را نمي دانند.
***
آسِرَه كه ريَ بْگِرَه
(اين) آستر است كه (پارچه) رويي را نگاه مي دارد. كنايه از اين است كه اصل و درون شخص مهم است، ونه بيرون و ظاهر او.
***
آسيُووي كه تُندِ يَرَه، سَر پَرَّ بْبو
آسيابي كه تند آرد مي كند (كار مي كند) پره چرخاب را ميشكند. در كاري كه با شتاب انجام گيرد خرابي ببار مي آيد. (رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود)
***
آسيُو گِي به نومبَه
وقت آسياب به نوبت است.توصيه براي رعايت نوبت در انجام كار و گرفتن صف كه امروز متداول شده است.
***
آردانَه بِختَه، مِختارَ اُووِختَه
آردها را الك كرده، آرد بيز (الك) را آويخته. آردا مونه بيختيم، الكمونه آويختيم (سهيلي)
***
آدَم بدبَختَه اَ مين كَل مُرغون كوسَه بْزَنَه
آدم بدبخت را از داخل ظرف آب مرغها كوسه ميزند. بدبخت اگر مسجد آدينه بسازد يا طاق فرود آيد يا قبله كج آيد. (دهخدا)
***
آدَم به ري گُشيدَه مِرَه، يا دَر گُشيدَه؟
شخصي به روي گشاده (كسي به منزلش) مي رود و يا به در گشاده (منزل او)؟
***
آدَم گَدا، چِغذَه اَدا
آدم گدا و اينقدر ادا؟ (سهيلي)
***
آدمي، عالَمي
آدمي (دانا ؛ كوشا و خير) اندازه عالمي است. يعني بسيار كارآمد و مفيد است
***
آخِر شوخي، اول دَعوا
آخر شوخي (كردن) اول دعواست. هشداري است براي جلوگيري از شوخي كردن بيش از اندازه به بعضي افراد كه حد نگاه نمي دارند.
***
آخُر خَرشَه دِراز بَسَه
آخر خرش را دراز بسته است.كنايه از اينكه بيش از حق خودش برداشت كرده و كسي است كه متجاوز از حق ديگران است.
***
آهوَ گُفتِن سي كي بْدَوي؟ گُف سي جونُم؛ تازيَ گُفتِن سي كي بْدَوي؟ گُف سي صُحابُم
آهو را گفتند براي كه مي دوي؟ گفت براي جانم. تازي را گفتند براي كه مي دوي؟ گفت براي اربابم.كه تفاوت ميان اين دو كار بسيار است.
***
آل بَهَزِ سُرخَه
رنگ صورتي بهتر از سرخ است.(در مورد صورت عروس گفته مي شود)
***
آ بَهليلَه گُفتِن كِي زِمِسّونَه؟ گُف: هَر وَخ بارونَه
از آقاي بهلول پرسيدند كي زمستان است؟ گفت هر وقت كه باران است. اين ضرب المثل در خوزستان و جاهايي كه اقليم مشابهي دارند تقريبا صادق است زيرا با آمدن باران هوا خنك ميشود.
***
اِشكَم توشَه نَم وَردارَه
شکم نمی تواند توشه بردارد. معنی مثل اين است که نمی توان مثلاً ناهار و شام را با هم خورد و يا در آن ذخيره کرد. (ن ك. نه اشكم توشه...) بعضی گفته اند که معنی آن اينست که شخص چيزی که خورد يادش نمی ماند و لطف ديگران را فراموش می کند.
***
اُوشَه ني، اَينا شِنوويش خوبَه
آبش را نيست، وگر نه شنا كردن او خوب است.
آب گيرش نمي آيد وگرنه شنا گر قابلي است. به شخص فرصت طلب و بد جنس گفته مي شود، كه اگر موقعيتي پيدا كند ضررش به ديگران خواهد رسيد.


ضرب المثل های شوشتری

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
اُوب خوَرَه، دَساشَ بْليسَه
آب كه ميخورد دستهايش را مي ليسد.
به كنايه به اشخاص بسيار خسيس گفته ميشود.
آب از دستش نمي چكد. (دهخدا)
***
اُو غُرَم غُرُمبِ خوشَه نَمفَمَه
آب صداي غرش خود را نمي شنود.
كنايه از كسي است كه معايب خود را ناديده گرفته و به ديگران ايراد مي گيرد، كه ريشه آن خودخواهي است.
***
اُو زِينَه بِه چيتَه
آب به (ته مانده ماست در كوزه) زده اند.
ته مانده ماست را در كوزه چيته گويند. اين مثل براي تمام شدن ماست و يا به كنايه براي هر خوراك ديگر به كار مي رود.
***
اُو روشَنوهيَه
آب روشنايي است. (دهخدا)
وقتي ظرف آبي به زمين مي ريزد براي اينكه كسي ناراحت نشود اين را مي گويند و اين اتفاق را به فال نيك مي گيرند.
***
اُو خوَشي اَ گُليش نَمِرَه دومِن
آب خوشي از گلويش پايين نمي رود.
به كسي گفته ميشود كه در زندگي هميشه گرفتاري و بد بياري دارد و هيچ آسايش و خوشي ندارد.
***
اُو بِه چيتِ ريزَه
آب بر شن ميريزد.
وقتي كسي كار بيهوده انجام مي دهد اين مثل را بكار مي برند.
***
اُو بو چه بَرَه، تَش بو چه سوزنَه؟
سيل بيايد چه ببرد و آتش بيايد چه (چيز را) بسوزاند؟
يعني خانه به كلي خالي است و ديگر چيزي نمانده كه آنرا از بين ببرد.
***
اُو به بيل، نَه به سَبيل
(بردن) آب با بيل (و پيمانه) است، نه مفت.
براي جلوگيري از كسي كه قصد دارد بدون زحمت، چيزي مفت و مجاني ببرد گفته ميشود.
***
اُو اَ كُچُكونَه
آب از آن كوچكها است.
در آب خوردن حق تقدم با كوچكترها است. شاملو نوشته است: ظرف آب را حتما بايد براي نوشيدن اول به كوچكتر داد وگرنه آب قهرش مي آيد و چشمه اش مي خشكد.
***
اَدا، ديدَن دارَه، گُفتَن نَدارَه
رفتار بد را بايد ديد (تحمل کرد) و شرح نداد. زبان حال تازه عروسی است که از مادر شوهر خود بد رفتاريها تحمل می کند و چيزی به زبان نمی آورد.
***
اَي سَردِت نَمبو، شَرمِت بو
اگر سردت نمي شود، شرمت باد.
به زناني كه لباسهايي بر خلاف عفت عمومي مي پوشند گفته مي شود.
***
اَي زون بوَم مُخاس نون دَهَم، اَ سَر تَنيرِ دادُم
اگر زن پدرم مي خواست مرا نان بدهد، از پهلوي تنور، نان (گرم) به من مي داد.
در وصف رفتار ظالمانه ي برخي زن پدرها گفته ميشود.
***
اَي دُمبِ شُتُر به زِمين زِهِسّ؟!
اگر دم شتر به زمين زده شد(رسيد)؟!
در مقام كاري گفته مي شود كه هرگز عملي نخواهد شد. دم شتر به زمين مي آيد؟ (دهخدا)
***
اَي اُو زور داش، بَقون زَنجيلِ بُريدِن
اگر آب (خوردن تنها) نيرو مي داد، قورباغه ها زنجير پاره مي كردند.
فقط خوردن آب قوت نمي دهد. تقريبا مانند:فكر نان كن كه خربزه آب است.
***
اَي پَشيموني شاخ داش، شاخام سِه گَز بيدِن
اگر پشيماني شاخ داشت، شاخهاي من اكنون به اندازه سه گز بودند.
اگر پشيماني شاخ بود، فلاني شاخش به آسمان مي رسيد. (دهخدا–سهيلي)
***
اَي پيازِ اَنجِني عَرص هَم وا ريزي
اگر پياز خرد بكني اشك هم بايد بريزي.
انجام هر كار سختي و زحمت دارد.
***
اَي يَتيم مُخاس وايَش دَرو، بوَش نَم مُرد
اگر يتيم مي خواست كه به آرزويش برسد، پدرش نمي مرد.
در مورد كسي گفته مي شود كه در كودكي پدرش را از دست داده است و در اثر نداشتن سرپرست به بدبختي افتاده است.
***
اَي نون خوَردَن صوابَ، خودِت خوَر كه بَغدادِت خَرابَه
اگر نان خوردن كار خوبي است، خودت بخور كه بيشتر به آن احتياج داري.
مثلا جواني كه خود محتاج زن گرفتن است به رفيق خود كه در همين حالت است براي ازدواج اصرار كند. رفيق او در جواب مثل بالا را پاسخ مي دهد.
***
اَي مَخي صُفِّي صَفانَه، وا كَشي جور و جَفانَه
اگر مي خواهي صفه صفا (را ببيني) بايستي جور و جفا بكشي.
اين مثل مربوط به قديم است كه وسايل موتوري براي مسافرت به اماكن متبركه در دست مردم نبود. صفه صفا در نجف است.
***
اَي كَف دَس مِل دِروُرد؟!
اگر كف دست مو درآورد؟!
كنايه از ذكر امري است كه انجام آن محال باشد.
***
اَوَّلي مَشكَ بْبَرَه، دوّمي مَلّارَه
نفر اول مشك را مي برد و نفر دوم سه پايه را.
كنايه از اين است كه دختر اول كه عروسي مي كند بيشتر جهيزه ي را مي برد و چيز كمي براي دومي و سومي باقي مي ماند.


ضرب المثل های شوشتری

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع

اَوَّل بين جاتَه، بَعد كَش پاتَه
اول ببين كه جايت هست؟.
سپس پايت را دراز كن. بقدر گليمت پايت را دراز كن.مثل عربي: بقدر بساطك مدر جليك
***
اَنگير ديدي تِلَقنِش، اِنار ديدي مِلَقنَش
انگور ديدي آنرا له كن، انار ديدي آنرا قورت بده.
كنايه از انگوري است كه حضرت امام رضا را كشته و احترام به انار است كه از دوران باستان در ايران قدر و مرتبت بزرگي داشته. در شوشتر گويند : اِنار ميوِِه بِهشتَه
***
اَما يه رَگ و ريشه، تو طِلا مُو شيشَه
ما از يك رگ و ريشه هستيم، (چطور) تو طلا باشي و من شيشه؟
در ازدواج فاميلي وقتي زن يا شوهر بخواهد تفاخر بيجهت بديگري بكند، بكار ميرود.
***
اَ دَرِه بي دَرون سيِش ميا
از دره ی بی در برايش می آيد. کنايه از اينکه آدم بدبختی است و پشت سرهم بدبختی برايش می آيد. عکس اين را هم گفته اند که آدم خوشبختی است و از همه طرف برايش مال و پول می آيد.
***
اَ دوتا، سَرِش بِه تا
از دوتا، سرش به يكی. کنايه از اينکه در ابتدا دوتا از چيزی داشته و برای بيشتر می کوشيده ولی پسرفت داشته و از دوتای اولی يکی برايش باقی مانده است.
***
اَ جَووني تا پيري، اَ پيري تا ميري
از جوانی تا پيری، از پيری تا بميري. به کنايه به کسی گفته می شود که تا آخر عمر هنوز چيزهايي را که بايستی یاد بگيرد هنوز نياموخته است.
***
اَ تَشِش چي نَديدُم، اَ ديدِش كور بوِسُّم
از آتش او (که خوراک می پخت) چيزی نديدم، ولی از دود آن آتش کور شدم. وقتی گفته می شود که شخص انتظار خوبی و کمک از کسی دارد ولی به جای آن (به علت نزديكيياخويشی) ضرری به هم به او رسيده است.
***
اَ بالُو يَه بيد صَد بيدِ خوَرِن اُو
از پرتو يك (درخت) بيد، صد بيد ديگر آب می خورند. از پرتو يك شخص با عرضه صد نفر ديگر استفاده خواهند کرد. و يا از پرتو نگاهداری يك بنياد مفيد (که بايستی مخارجی کرد تا سرپا بماند)، صدها نفر استفاده خواهند برد.
***
اَ بُلـ*ـبُله ريبْ گِرَه
از بلبله(كوزه لوله دار) روي خودش را مي گيرد. به تمسخر به زني گفته مي شود كه آنقدر به دروغ خود را عفيف جلوه مي دهد كه حتي در برابر لوله كوزه هم صورت خود را پنهان مي كند.
***
اَ بيكاري، بيكار نَمبو!
= از (فرط) بيكاری، بيكار نمی شود. کنايه از کسی است که در عين حاليكه شغلی ندارد ولی آنقدر خود را مشغول می کند که او را بيكار نمی توان ديد.
***
اَ مُنارَه بيهيش، صد جا گيرِ كُنَه
(اگر او را) از مناره بياندازي به صد جا گير مي كند.
به كنايه به كسي گفته ميشود كه در كارها بسيار كند است و تمركز فكري هم ندارد و اگر او را بدنبال كاري فرستادي اطميناني به انجام آن در موقع معين نبايد داشت.
***
اَ لابُدي خِرسَ بْگوَه خالو
از ناچاراي (و بي كسي) به خرس مي گويد دايي. از درد لاعلاجي به خر ميگه خانباجي (سهيلي)
***
اَ كُت سيزَني بْگُذَرَه، اَ دَروازِي نَم گُذَرَه
از سوراخ سوزني ميگذرد ولي از دروازه اي نمي گذرد.
به طعنه به كساني گفته ميشود كه دمدمي مزاج بوده و رفتار متضاد از آنها سر مي زند، در كاري كه بايد سخت گيرند آسانند و در كاري كه بايستي آسان باشند سخت مي گيرند.
***
اَ كُهي بِكَن، مَوَن بِجاش
تو از كوهي بكن (ولي) به جاي آن مگذار. (كه حتما تمام ميشود، هر قدر هم بزرگ باشد)
بيشتر وقتي گفته ميشود كه شخص از كيسه ميخورد و بالاخره هر كيسه اي هم تهي دارد.
***
ايسون بَرَه كُشونشَه
اكنون دوره ي بره كشان او است.
يعني اوضاع مالي او خيلي خوب شده است و زماني است كه قادر است در مهماني بره بكشد.
***
اي زونِي كِردَه كُن، مَه نو كُرد، فكري كُن
اي زني كه هميشه دعا كرده(جادو جنبل) مي كني، ماه نو آمده، برو(بحال خودت) فكري كن.
يعني برو مسائل و مشكلات زندگي خود را خودت حل كن.
(در واژه اول ي اصلاً تلفظ نمي شود و كسره ي الف كشيده مي شود)
***
اي كَرتَلَه، اي كَپو، تُف به اي، لَعنَت به او
اين سبد و آب سبد لعنت به هر دو.
***
اوسو بْزَم كِه چَرمَنَه اُو نَبَرَه، ايسون كِه بُردِش گورِ بوِه صُحابِش
آن زمان شنا ميزدم كه الاغ سفيد را آب نبرد، حالا كه سيلاب آن را برد؛ گور پدر صاحبش.
كنايه از كسي است كه كوشش براي نجات كسي يا چيزي كرده ولي موفق نشده و مايوس گرديده است.


ضرب المثل های شوشتری

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوسو كه بيدش نَبيدِش، ايسو خو بارون زَد خيسنيدِش
آن زمان (كه قدرتي داشت گويي) نبودش، و كاري انجام نمي داد.
اين زمان كه ديگر باران او را خيسانده (و ديگر از توان افتاده است چكار مي تواند بكند؟)
بصورت «اوسو كه بيدش نَبيدِش، ايسو خو بارون زَد پيسنيدش» نيز گفته مي شود
***
اومَه مُفشَه كُنَه، تيَه شَه كَند
آمد كه آب دماغش را پاك كند، چشمش را كند.
آمد زير ابروش را بردارد، چشم شرا كور كرد. (سهيلي)
***
او گُدارَه كه ديدي اُو بُردِش
آن گذرگاه آب را كه ديدي آب برد.
آن ممه را لولو برد، يعني آن موقعيت خوب از دست رفت. برو فكر ديگري كن.
***
باد كَندَه بِه خَرمَنِش
باد در خرمن او افتاده.
يعني فرجي در كارش حاصل شده و وضع او خوب شده ا ست.
***
باهِندَه بِه بال، آدميزاد بِه هِمَّت
از پرنده بال زدن و از آدميزاد همت كردن انتظار است.
در مقام كسي گفته مي شود كه براي انجام كاري كه به گردن اواست بايستي تكاني بخورد واز خود همتي نشان بدهد . ويا اينكه كسي چنين عملي انجام داده است و زبان حال او را با گفتن اين مثل بيان مي كنند .
***
بالُو بيمار، ميا ديوار
(از بخت بد‌) ديوار بر سر بيمار فرو مي ريزد.
زبان حال آدم بد بخت است كه پست سر هم بد بياري دارد.
***
بِيَه كي تَعريف دِهَه ماشطَش
از عروس كي تعريف مي كنه مشاطه اش.
يعني تعريف از خودي قبول نيست غريبه بايد تعريف كند.
***
بِي اَ بووَه كور بيد، قَلاق اومَد تيَشَه كَند
عروس از (خانه) پدر كور بود، كلاغ آمد چشمش را هم در آورد.
در مقام دختر بد تركيبي گفته مي شود كه هنگام عروسي بلائي هم سرش آمده باشد و اورا بد تركيب تر كرده باشد.
***
بِه اي حَمزِه پُر كُردَه، قَسَم
(اشاره به قليان) به اين حمزه پر كرده قسم.
وقتي مي خواهند قسم بخورند و معصيتي نكرده باشند گفته ميشود.
***
بِه گوشتِش نَمرَسي، اُوشَه تَليت كُن
(اگر) به گوشت (آبگوشت) نمي رسي‌ (نان خود را) در آبش تليت كن.
يعني اگر به چيز مهمي كه انتظار آن را داري نرسيدي چيز كمتر را درياب.
بِچِه تاس، بِچِه حَموم
برابر كدام تاس و دركدام حمام؟در مقام كاري و يا اقدامي گفته مي شود كه هيچ ارتباطي با موضوع مورد گفتگو نداشته باشد.
***
بِكُنَه مادَر و پِدَر، بِكَشَه رودِ بي خَبَر
بكند مادر و پدر ، بكشد فرزند بي خبر.
مادر وپدر تقصير كرده (و رفته اند)اكنون فرزند بي گنـ*ـاه آنان بايستي (به ناحق) انتقام پس بدهد.
***
بُزَكَ بَسَه مَبين؛ بَندِشَه گُش، رَخصِشَه بين
بزك را بسته نبين، بندش را باز كن تا رقصش را ببيني.
به كنايه در باره شخصي گفته مي شود كه ظاهرا در اثر ترس يا ملاحظه يا نداشتن موقعيت آرام است، ولي اگر او را از قيد وبند رهايي كني آن وقت شخصيت ناراحت او را خواهي ديد.
***
بُزي كِه اَجَلشِه گِرَه، نونُو چوپونشَه بْخوَرَه
بزي را كه اجل گرفته نان هاي چوپان را ميخورد.
يعني آدم بدبخت و بي عقل به ولي نعمت خود ضرر مي رساند.
***
بُتُل كُشتَه بِه نِخرِ گِژدُم
(آيا) كشته را كژدم (بايد داد)؟
در مورد تقلب گفته مي شود مانند جو فروش گندم نما.(اين مثل يادگاري از دوران باستان و زمان زردشتيگري است كه فرد گناهكار نزد موبد رفته و با تحويل كشته حشرات گناهان را پاك مي كرد)
***
بُوهياش زَرِن
بازوهاي او طلا هستند.
مادر پسري كه بناست داماد شود به خانه دختري كه مورد نظر است رفته و براي جلب نظر و اطمينان خانواده عروس (آينده) اين جمله را مي گويد و به آنها مي فهماند كه: پسرش كسب يدي دارد و بازوهايش كار ميكند. و بازو هايش مثل طلا هستند.
***
بُقشَه بِس دَر
حباب او را بيرون انداخت(بُق= حباب روي آب)
اين اصطلاح وقتي گفته مي شود كه كسي اسرار ديكري را فاش كند . تشبيه از اينكه حبابي را كه روي كارهاي طرف بود پاره كرد.(پته اش روي آب افتادن ( دهخدا ـ 500))
***
بُقلَه كِه مِرَه اِصفاهون، نوم خوشَه بْوَنَه صَندَلي سُلطون
باقلا اگر اصفهان برود نام خودش را صندلي سلطان مي گذارد.
اين مَثَل در زماني درست شده كه پايتخت ايران اصفهان بوده است و كنايه از كساني است كه اگر (آن روزها) به پايتخت سفر مي كردند . فخر فروشي مي كردند.
***
بَعدِ سِيل رَخص آمُختَه
بعد از مجلس(عروسي) رقص آموخته است.
يعني هميشه در كارها عقب مي افتد.


ضرب المثل های شوشتری

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
بَعدِ هِزار سال گَدوهي، هَني نَنَّه شو جُمعَه كِيَه
بعد از هزار سال گدائي هنوز نمي داند شب جمعه چه موقع است.
يعني طرف بسيار كودن و احمق است.
***
بَد نَبيد، بَتَر بوِس؛ كور نَبيد، كَچَل بوِس
بد نبود بدتر شد، كور نبود كچل شد(دهخدا)
***
بَختِش اَ كُلُمبَه زَد دَر
بخت او از كوزه سر و دسته شكسته بيرون مي آمد.
به كنايه هنگامي گفته مي شود كه پس از گرفتاري زياد كار كسي درست شود. بيشتر به دختر ترشيده اي گفته مي شود كه پس از سالها انتظار عروسي كند
شير افكن گفته است (دنگ و فنگ 96):گوئي بخت شهر شوشتر كم كم از كوزه سر و دسته شكسته بيرون آمده است. مربوط به زماني است كه وضع شوشتر از ركود بيرون آمده و اقدام به بستن سدها و طرح نيشكر ، كار در آن پيدا شد.
***
بَختِش هَر كُيا سيَه هَه، مين شومي سَفيدَه
بخت (آن زن) هر كجا سياه است، توي هندوانه سفيد است.
به طعنه در مورد زني گفته مي شود كه شوهر بدي دارد و گرفتار بدبختيهاي ديگري هم شده است.
***
بَچِه قُمات كُردِي وَندِن مين اُوشِش
بچه قنداق كرده اي در آ*غو*ش او گذاشتند.
به دختري كه شوهر نكرده چنان تهمت بزرگي زدند كه گويي حقيقتاً حامله شده ، زائيده و اكنون يك بچه قنداق شده در آ*غو*ش دارد. درمقام بي انصافي مردم در تهمت شديد زدن بكار مي رود.
***
بَچَم وَرُم، عَقلُم سَرُم
بچه پهلويم باشد وعقلم در سرم.
زبان حال زن بچه داري است كه هميشه نگران بچه اش مي باشد .
***
بيعار با، هِزار سال عُمرِت
بيعار باش، هزار سال عمرت(مي شود)
***
بيگاري كُن، بيكار مَواس
كار بي مزد بكن، بهتر است كه بيكار بماني.
***
بيگ كور، اُو سور
بزغاله كور است و آب شور.
كنايه از نداري و بي چيزي است.
***
بيمار بو، بيمار دار نَبو
بيمار باش ، ولي بيمار دار نباش.
هنگامي گفته مي شود كه عزيزي سخت بيمار است و اطرافيان به خصوص خويشان نزديك ، خيلي بي تابي مي كنند و دلواپس ونگران هستند.
***
بي دَف كَلووَه
بدون دف (زدن و تشويق به مسخرگي خودش) ديوانه است.
***
بي تُو خوَشُم ني، با تُو خوَش نَدارُم
بدون تو خوش نيستم ، با تو خوش نمي گذرانم.
در مورد زن يا مردي است كه در زندگي به هم احتياج دارند و بايستي با هم زندگي كنند ولي تضاد اخلاقي هم دارند.
***
بوني كِه رُمهِس گَرتِليلَش يَه دَمَه
بامي كه فرو ريخت، گرد و غبار آن يك دم است.
يعني اتفاق بدي كه افتاد ناراحتيهاي او زود از بين مي روند.
***
بو روغَن داغِشَه كَسي نَمفَمَه
بوي روغن داغ (پلو) اورا هرگز كسي نمي فهمد.
يعني شخص بسيار گنسي است وحتي يك مهماني به كسي نداده است
***
پِرچَ خوهيدَه و اوُسارَه بُريدَه
طناب اليافي را جويده و افسار را بريده است.
كنايه از كسي است كه سالها در قيد و بند بوده واّزاد شده است. بعضي اوقات كنايه ازمردن هم هست ،يعني از قيد و بند تن اّزاد شده است.
***
پِي زَبون خوَش مارَ اَ سولا كَش
با زبان خوش مار را از سوراخ بيرون بكش.
زبان خوش مار را از سوراخ بيرون مي كشد‌ (دهخدا ـ‌892)


ضرب المثل های شوشتری

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
پِي بَندِ پيسنيدَش مَرو چَه
با بند پوسيده اش به چاه نرو.
يعني اعتمادي به سخنان او نيست و كارش حساب ندارد . به قول او اطمينان نكن.
***
پِي كاردِ كُلي خُشَه نَمكُشَه
با كارد كندي هم خودش را نمي كشد.
در مورد كسي گفته مي شود كه چيزي بارش نيست ولي ادعاي زيادي دارد.
***
پِلكِش پينَه بوِسّ
پلكه اش (رشته هاي نخ) او پينه شد.
كارش و زحماتش به هدر رفت. «پلكش پيك بـ*ـو*س» هم گفته شده يعني رشته نخ او پوك شد ، كه همان معني است.مانند اين مثل فارسي است: هر چه رشته بود پنبه شد.
***
پَر خوَرِ مِنجي خُوس
گوشه بخور ودر ميان بخواب.
يعني كسي كه در گوشه بالاي سفره مي نشيند تا بهترين خوراك را بخورد ، وهنگام خواب در وسط اتاق مي خوابد تا در شب لگد مال نشود . به كنايه به اشخاص با هوش و زرنگ گفته مي شود كه هميشه از بهترين موقعيت ها استفاده مي كنند.
***
پَر قَلاقَ وَر قَلاق نَمكَنِن
پر هاي كلاغ را نزد كلاغ ديگر نمي كنند.
يعني بدي كسي را نزد رفيقش را نبايد گفت.
***
پَخشَه پاشَه راس كُرد گُف: "مُنَه هَم نَعل كُنيت"
مگس پايش را بلند كرد و گفت «مرا هم نعل كنيد».
اشترها را نعل مي كردند كبك هم پايش را بلند كرد (سهيلي(
***
پَخشَه مين دونشِه ميرَه
مگس توي دهانش مي ميرد.
يعني بسيار بي عرضه است.
***
پَخشَنَه اَ قَد ديوار نَعلِ كُنَه
مگس را بر روي ديوار نعل مي كند
كنايه از اينكه زرنگ باريك بين و موقع شناس است.
***
پيشِت بَندَه، پُشتِت خَندَه
در پيش (رويت) تعريف ميكند.
در پشت (سرت) خنده و مسخره.اين صفت دوروئي ‌(يا چند روئي) را مي رساند و گويند كه از زمان مغول در ايران بيشتر شده است . ولي بايد ريشه قديمي تر داشته باشد.
***
پيش هَزا، مارِ گَزا، زون بوَه، خوب نَمبوَه
نا پسري (مانند) مار گزنده است، زن پدر (هرگز) خوب نمي شود.
***
پيتِ بيخودي بْكَنَه
پيچ بي خودي (دارد) مي زند.
كنايه از اين است كه تقلاي بيخودي مي كند كارش از پيش نخواهد برد.
***
پياز اَ سَر گَندَبْ بو(گَندَه ببو(
پياز از سرگنده مي گردد.
ماهي از سر گنده گردد ني از دم (دهخدا(
***
پيلِ خونَه و زونَه نَه، خدا بْرَسونَه
پول خانه (خريدن يا ساختن) و زن گرفتن را خدا مي رساند.
***
پيل سَر پيل مِرَه، پَخشَه سَر تيه كور
پول روي پول مي رود ، و مگس روي چشم كور.
يعني در روش سرمايه داري مطلق و بدون كنترل پولدار ، پولدار تر مي شود و گدا، گدا تر.
***
پوزِش نَمخارهَه
پوزش نمي خارد.
***

منبع:هیدالو


ضرب المثل های شوشتری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا