خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

NIUSHA.G_M

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/3/21
ارسال ها
31
امتیاز واکنش
372
امتیاز
123
سن
16
محل سکونت
☆ASTRO☆
زمان حضور
1 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام اثر: استراتگوس ارفلون
نویسندگان: پارمیس حبیب‌نیا و نیوشا رضائی
ناظر: *ELNAZ*
ژانر: ترسناک، اجتماعی، علمی_تخیلی
خلاصه:
از کلیشه‌ها گفته‌اند؛ از تکرار‌ها، از نیروی فراطبیعی زمان و ابهت ایزدیار.
اما... می‌گریزند نیروها و خود را کنار می‌کشد؛ ایزدیار. تنها تکرار‌ها می‌مانند و کلیشه‌های درونشان که آن را به ارتحال می‌رسانند.
زمان را طایفه‌ای به دست می‌گیرند؛ پروردگار خود را از ملاعبه‌ای دردناک کنار می‌کشد و کلیشه‌ها تبدیل به آغازی جدید می‌شوند و تنها تکرار‌ها... تکرار می‌شوند.
طایفه‌هایی دست به دست هم می‌دهند تا روحش را به مکانی دیگر انتقال دهند و جسمش، محافظی است برای او.
تنها یک استراتژی قوی می‌تواند از او که نمی‌داند چیست... کیست... و زاده‌ی چیست؛ محافظت کند. استراتژی‌ای از جنس ارفلون!


نقد و بررسی رمان استراتگوس ارفلون | NIUSHA.G_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، زینب باقری، عسل شمس و 5 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,227
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
به نام حق
نقد رمان استراتگوس ارفلون
«ترسناک‌ترین مکان، در ذهن خودتان قرار دارد - آر.ال.استاین»
در ابتدا از نویسندگان رمان تشکر می‌کنم که به مخاطبین این فرصت را می‌دهند تا بالاخره بعد از مدت‌ها حس ترس و هیجان را در یک رمان ایرانی با ژانر ترسناک تجربه کنند! با وجود توصیفات و ترکیب واقعیت و تخیل، احساسات و اتفاقات به خوبی به خواننده منتقل می‌شد.
اول از همه به نثر رمان می‌پردازیم؛ به شخصه لذ‌ت بردم چون به طور کلی سبک ادبیِ خاصی به کار گرفته شده بود که اصولاً در بحث ادبیات به ژانر «اسطوره‌ای» و «افسانه‌ای» اختصاص دارد. این سبک در هر زبانی مثل زبان انگلیسی هم قابل تشخیص است مانند رمان‌های افسانه نارنیا (البته با ترجمه‌ای که بتواند به خوبی نثر اسطوره‌ای را بازگردانی کند)
به طور کلی این سبک مورد پسند بود! با این وجود، وقتی شخصیت اصلی داستان دردنیای خارج از دنیای فانتزی (یعنی واقعیت) قرار داشت، این نثر سنگین به نظر می‌رسید و بهتر بود کمی از شدت ادبی بودن آن کاسته شود.
نقطه قوت نثر روان بودنش بود؛ با وجود استفاده از کلمات خاص و توصیفات کتابی_ادبی، نیازی نیست مخاطب به خودش فشار وارد کند تا از داستان سر دربیاورد! که متاسفانه در بعضی رمان‌ها این ضعف دیده می‌شود.
در بعضی قسمت‌ها جمله بندی متن، با وجود نثر سنگین کمی ایراد داشت که قابل چشم‌پوشیست.
درباره شخصیت پردازی باید گفت رفتارها و گفتارهای شخصیت اصلی، چندان باورپذیر به نظر نمی‌رسد! نویسندگان در توصیف فضای کودکانه و استراتژی‌هایی که بچه‌ها می‌چینند بسیار خوب عمل کرده‌اند اما دیالوگ‌ها اغلب به فرد بزرگسال یا حداقل نوجوان می‌خورند!
منظور این است که حرف‌های این کودکان، از دوجهت باورپذیر نیست؛ یک، درک و فهم کودک خردسال از دنیای پیرامونش، و دو، ادبیات به کار گرفته شده در صحبت‌های بین کودکان. در بسیاری از نقاط، ادبیات کودکانه کاملاً لحاظ شده بود اما در سایر نقاط اینگونه نبود.
نکته دیگر درباره شخصیت پردازی اینکه، بچه‌های مهد کودک خیلی زیاد بودند! اسامی زیاد و بدون توصیفات ظاهری و شخصیتی! می‌توانید از کمیت بکاهید و کیفیت را افزایش دهید. به جای نام بردن از تک‌تک کودکان، از عبارات «چندنفر از بچه‌ها» یا «سه دختر» و غیره استفاده کنید. به کار بردن اسامی زیاد، ذهن مخاطب را از موضوع اصلی دور می‌کند.
چون وقتی نام مشخص برده می‌شود، خواه ناخواه ذهن مخاطب یک شخصیت طراحی می‌کند که شما به اندازه کافی به آن نپرداخته‌اید و شاید اصلاً نیاز نباشد که بپردازید! اما تمرکز خواننده را از اصل داستان می‌گیرد.
که البته همان چند شخصیت اصلی (کودکان) هم به اندازه کافی به روحیاتشان پرداخته نشده! کودکان با وجود شباهت‌هایی که به یکدیگر دارند، باز هم از تفاوت‌های خاصی برخوردارند که آن‌ها را متمایز می‌کند. بیان این ویژگی‌ها، به قوی‌تر شدن اثر کمک خواهد کرد.
شاید بهتر باشد به آدم‌بزرگ‌های داستان هم بیشتر پرداخته شود! از مادر و پدر نیوشا، شخصیت‌هایی گنگ در ذهن شکل می‌گیرد که در یکی دو خط توصیف می‌شوند. بیان احساسات و افکار آن‌ها می‌تواند به جذابیت داستان اضافه کند؛ اینکه فضای رمان زیادی کودکانه باشد هم جالب نیست!
پرسنل مهد کودک هم در حد یکی دوکاراکتر اصلی می‌توانند شخصیت پردازی شوند.
در کل می‌توان گفت شخصیت پردازی متوسط است! بیشتر، بار سنگین مسئولیت حمل داستان روی دوش نیوشاست که او هم شخصیت واضحی ندارد.
ایده کلی داستان خیلی خوب بود؛ با بخش‌هایی از داستان به خوبی همزادپنداری می‌کردم و حتی تشخیص می‌دادم کجا واقعیت دارد و کجا پرداخته تخیل است. به طور کلی، «ترس و کودک» ترکیب جذابی است! البته نه برای خود کودکان.
«ناکجاآباد موعود» ، «چاکی» و آثار آقای آر ال استاین، جذاب بودن این سبک را تایید می‌کنند. اما درباره این رمان، سوال اینجاست که پی‌رنگ به کجا می‌رود؟ آیا قرار است کلیشه «کابوس‌ها» ادامه پیدا کنند و در نهایت به پایان برسند؟
نمی‌دانم و امیدوارم اینگونه نباشد؛ کابوس در ژانر ترسناک عنصر مهمیست اما اینکه تنها عنصر باشد، کار را خراب می‌کند. اصولاً ورود کابوس به واقعیت و اثرگذاری آن روی زندگی شخصیت‌ها و خلاقیت در این روند است که امیدواریم در ادامه شاهد آن باشیم.
روند داستان، سیر مطلوبی ندارد؛ از نظر سریع پیش رفتن یا کند پیش رفتن تا اینجا مشکل خاصی به چشم نمی‌خورد اما مشکل اینجاست که فاز داستان خیلی ناگهانی تغییر می‌کند!
نیوشا وسط یک کابوس است و ناگهان نمی‌دانیم چطور می‌شود که چند خط بعد خیلی عادی دارد به زندگی عادی می‌پردازد!
معکوس این امر (کابوس بعد از زندگی عادی) طبیعیست اما اینکه یک کودک خردسال بعد از ماجراهای ترسناکی که برایش رخ داده خیلی عادی بتواند بازی کند طبیعی نیست.
در واقعیت معمولا کودکان دچار علائمی مانند «تیک عصبی، اختلال گفتاری، شب ادراری، ترس از تنهایی، پرخاشگری و...» می‌شوند. حال درست است که در هیچ رمان یا فیلم ترسناکی این حجم از واقعیت ارائه نمی‌شود اما برای تنوع هم که شده بد نیست کمی این روند را طبیعی‌تر جلوه دهید!
شروع و پایان سکانس‌ها گنگ است؛ کاملاً واضح بودن هم پیشنهاد نمی‌شود اما حداقل پایان قابل قبول برای توصیف یک صحنه که مخاطب را آماده سکانس بعدی نماید لازم است.
با وجود همه این‌ها، به عنوان منتقد نمی‌توانم ایرادی وارد کنم که سطح رمان را از متوسط پایین‌تر بیاورد؛ می‌توان گفت این اثر متوسط رو به خوب است که در ادامه قطعاً بهتر و بهتر خواهد شد.
در کل توصیفات به حد کافی اطلاعات لازم را به مخاطب منتقل می‌کردند و در انتقال احساسات، قدرت کافی وجود داشت.

«به خوب بودن قانع نباشید و به سمت بهترین شدن حرکت کنید»
با سپاس از انتقادپذیری شما،
Afsa، تیم نقد انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان استراتگوس ارفلون | NIUSHA.G_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~HadeS~، زینب نامداری، LIDA_M و 6 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,273
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 9 ساعت 35 دقیقه
به نام خدایی که جز او کسی نیست

نقد و بررسی رمان
" استراتگوس ارفلون"

*نکته: این نقد بخشی از رمان رو لو می‌دهد!
استراتگوس ارفلون پیرنگ و ایده‌ای قوی دارد و این به هیچ وجه قابل انکار نیست! حتی از نام زیبای رمان که با هوشمندی، معنای آسمان چهارم را می‌دهد هم این امر مشخص است. زحمت و توانایی نویسنده شایان تقدیر است ولیکن همانطور که قبلا هم گفته‌ام نویسنده باید بتواند با شخصیت هایش زندگی کند و آنها را کامل بشناسد و درک کند. نویسنده این رمان، فضای اجتماعی زندگی عادی را می‌شناسد و این از توصیفات عالی و ملموس رمان مشخص است و توانسته روی ژانر اجتماعی مانور خوبی دهد. ولی برای حرفه‌ای‌تر بودن کارتان باید بگویم که اگر روی چهره پردازی بیشتر تمرکز کنید بهتر است. چرا که رمان شما با شخصیت های فرعی زیادی سر و کار دارد و در این‌ حالت باید بتوانید یک تصویر کلی و سریع به خواننده بدهید. در رمان شما، من تصاویر شخصیت‌ها را با هم گم می‌کردم و جز چشمان سیاه نیوشا، نکته مهم دیگری از او در یادم نیست. پس سعی کنید جزییات را کمتر و نکات اصلی را سریع تر به خواننده انتقال دهید. جز ظاهر، سعی کنید به باطن شخصیت ها هم اشراف داشته باشید. به طور مثال نیوشا نقش اول داستان است ولی منِ خواننده ویژگی مهمی از او ندیده‌ام. به طور مثال از علایق، افکار، لحن صحبت و سلیقه شخصیت‌ها سخن بگویید. نه تنها فقط نیوشا، بلکه تمام‌شخصیت‌ها نیاز به یک شخصیت پردازی دارند. شما نسبتا در این حیطه ضعیف بوده‌اید ولی قبول دارم که یک کودک شخصیتی مستقل و کامل ندارد اما اگر بتوانید در ادامه کمی بیشتر ما را با اخلاقیات او آشنا کنید کارتان خیلی بهتر می‌شود.
نکته دیگر در رمان شما این است که نویسنده شخصیتش را نمی‌شناسد! نقش اول این داستان، دختر سه ساله‌ای است که به طور اتفاقی با ماجراهای عجیبی روبرو می‌شود و آنطور که من فهمیدم قربانی‌ای است که راه نجاتی در آسمان چهارم پیدا می‌کند. نویسنده جان، یک دختر بچه سه ساله، هیچ درک کاملی از نقشه کشیدن، دروغ گفتن، ترس و تنهایی ندارد! یک کودک سه ساله نمی‌تواند بعد تحقیر شدن و دیدن کابوس هایی در خواب و واقعیت به طور عادی زندگی کند. همچنین یک کودک توانایی تجزیه و تحلیل مسائل را ندارد و قرار است ترس هایش شدت خیلی بیشتری از یک آدم بالغ داشته باشد. اما ژانر ترسناک رمان در دیدگاه ترس یک کودک بسیار عالی به تصویر کشیده بود. اینکه کودکی الگوی کارتونی خودش را در تصویری غیر عادی ببینید، اینکه درد ها و ترس هایش در قالب یک هیولا باشد کاملا زیبا و قابل درک بود. ولی سعی کنید همانطور که ترس های کودک را ترسیم کردید، حس و حال او را هم‌ درک کنید. حالا که حرف از ژانر شد باید دقت کنید که در ادامه ترس های نیوشا یک منشا علمی داشته باشد تا به ژانر علمی تخیلی رمانتان بیاید. ضمن بهتر شدن کارتان سعی کنید روی دیالوگ نویسی بیشتر وقت بگذارید. حجم دیالوگ‌ها نسبت به مونولوگ‌ها خیلی کمتر بود و کیفیت آنها هم در اکثر مواقع پایین بود و این یعنی حس گوینده و حالتش درک نمی‌شد. دقت کنید نویسنده جان که اگر داستانتان راجب یک کودک است پس افکار کودک هم باید در همان حد باشد. چند باری نویسنده تاکید کرده بود که او فراتر از سنش درک می‌کند ولی نه در این حد! به طور مثال کودک فرق سرمای عادی یا غیر عادی دست را درک نمی‌کند، کودکی که تازه حرف زدن آموخته نمی‌تواند ضربلمثل بگوید. اما نویسنده، زیرکانه با یک کار هوشمندانه، رمانش را مناسب افراد بزرگسال کرده است، چرا که نویسنده از راوی سوم شخص بهره گرفته و اینگونه توانسته دنیای پیرامون کودک را همزمان با احساسش به خواننده نشان دهد. همچنین با اینکه دیالوگ‌ها لحن محاوره‌ای و خود داستان لحنی ادبی داشت، خواننده در درک متن ضعفی نداشت و این شیوه گفتار قابل تحسین است. منتها قید کنم که در ژانر های ترسناک بهتر است از لحن عامیانه استفاده کنید تا خواننده با احساسات همزاد پنداری بیشتری داشته باشد.
در نهایت این نکته را هم بگویم که، عزیز جان لازم نیست زیادی به جزییات تکیه کنید. چون این کار خواننده را خسته می‌کند! به طور مثال قید کردن متراژ دقیق اتاق و نام کامل افراد نیاز نیست. نگران نباشید رمان شما هنوز در ابتدا قرار دارد و از صبر شما در شروع داستان مشخص است که مسیری پر رمز و راز در پیش است و می‌توانید به خوبی نقص های کارتان را برطرف کنید.
قصد من به هیچ‌وجه تخریب نبود و امیدوارم درپیشرفت نویسنده موثر بوده باشم.
به امید موفقیت های بیشتر:گل:
نکته: این رمان تا پست 26 توسط بنده نقد شده است.
*همچنین هر گونه شباهت بین نقد‌ها امری منطقیست و همه‌ی ما طبق یک اصول نقد می‌کنیم.
1400/2/13
حنانه میرباقری، تیم منتقدان انجمن رمان ۹۸
حنانه سادات میرباقری
NIUSHA.G_M


نقد و بررسی رمان استراتگوس ارفلون | NIUSHA.G_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، زینب نامداری، LIDA_M و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا