خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای من که حرف زدن و برقراری ارتباط به‌سانِ سوهان روح بود، نوشتن به راه‌ دررویی می‌مانست که بلااستثناء هربار به فراغت ختم می‌شد. آتش‌بسی در جنگ بین جسم و روحم رقم می‌زد و نفس تازه می‌کردم برای رویارویی دوباره. روز از نو و روزی از نو.
صبح زود هم بنیامین و مادرش سمت بَم راهی شدند. قرار بود سه-چهار روزی دوباره بی‌بنیامین سَر شود. انگار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 13 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
مشکل حالا پیدا کردن لباس برای مانلی بود. شدیداً سخت‌پسند بود و هیچ لباسی به چشمش نمی‌آمد.
خسته از قدم زدن‌های بسیار در خیابان و پاساژ، مقابل ویترین ایستادم. پلاستیک‌های خرید را روی زمین گذاشتم. چشم‌هایم روی لباس مشکی که تن مانکن بود قفل شد. پس‌زمینه ویترین پارچه ساتن سفیدرنگ بود و چهار چراغ زردرنگ از چهار گوشه‌ی ویترین، انگار مأمور...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 13 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
تصویب شد پایان خوش با تشکر از همه رای دهنده‌ها و اخرین نفر
MĀŘÝM :flirty8b:
حالا که خرید تمام شده بود، بهترین فرصت برای سر درآوردن از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • قهقهه
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 13 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
تصویر کارت دعوت یک لحظه از جلوی چشمانم نمی‌رفت. با صدایی که خودم هم به‌سختی می‌شنیدمش، زمزمه کردم:
- این‌طوری نیلوفر نابود می‌شه.
خنده‌ی هیستریکی کرد و سر جایش برگشت.
- اگه با مهرزاد هم بره زیر یه سقف نابود می‌شه. جلوی ضرر رو از هرجا بگیری منفعته دیگه؟ مگه نه؟
حرفش که تمام شد، صدای زنگ موبایلم بلند شد. سینا هم در این گیرودار سریش شده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 13 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
از شدت بُهت و قلبی که انگار فقط کوبیدن را بلد بود، گلویم به خشکسالی دچار شده بود و تنها صوتی که خارج می‌شد، نام سینا بود. وسط این دو نفر گیر کرده بودم و هرچه هم سمت دستگیره‌ی در می‌رفتم تا فرار کنم، زورم پاسخگوی قدرتشان نبود. چراغ‌های ماشین را هم خاموش کرده بودند تا نتوانم قیافه‌ی هیچ‌کدام را ببینم.
فریادم که شدت گرفت، مرد دستش را روی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 12 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
#بازم مساوی شدیم ک:aiwan_light_boredom:
بدون اینکه به چشم‌هایم نگاه کند، زیپ سویشرت سبزرنگش را باز کرد و از پله‌ها پایین رفت. به مرد غریبه که سمتم می‌آمد، نگاه کردم. دستی به ریش بلند مشکی‌اش کشید. همراهی چشم‌های قهوه‌ای‌رنگ و ضرب چاقوی روی ابرو،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 12 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستش را روی صورتم گذاشت و چهره‌ام را در دستانش قاب گرفت. تار دیده می‌شد؛ اما می‌توانستم تشخیص بدهم مهرزاد روبه‌رویم ایستاده است.
سرم را به‌زحمت از بین دستانش بیرون کشیدم. دوباره آرام عقب رفت و روی صندلی سیاه‌رنگ فلزی که در فاصله‌ی دو متری از من قرار داشت، نشست. نگاهم اطراف را می‌پیمود تا بلکه گریزی، فرد بی‌طرفی، ریسمان نجاتی به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 12 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
توان حرکت دادن فکم را نداشتم. حتی قادر نبودم خونی که دوباره در دهانم پر شد، بیرون بیندازم. احساس می‌کردم یک سمت صورتم آتش گرفته و به حلقم شعله می‌کشد. مهرزاد وحشیانه صندلی فلزی را لگد کرد که پنج متری جابه‌جا شد.
از لبه‌ی ساختمان به بیرون خیره شد‌. نمی‌دانم در کدام طبقه ساختمان بودیم و ارتفاع چقدر بود؛ اما عجیب دلم می‌خواست با هل کوچکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 12 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
- تا حالا فکر کردی چطور این‌همه سال اتفاقی نیفتاده؟ چرا این‌همه خطای فاحش نادیده گرفته شده؟ من خیلی‌ بزرگ‌تر از تو رو خریدم.
با دستمال جیبی‌اش خونابه‌ی روی صورتم را خشک کرد.
- هر آدمی یه قیمتی داره. می‌بینی من حتی رفیقت رو هم خریدم. پس آدم باش، جایی که اسناد و اون دختره مانلی رو قایم کردی بهم بگو، تا سی سال عمر غرق پولت رو تضمین کنم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 12 نفر دیگر

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,678
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
شوکه به چشم‌هایش خیره شدم. دستم هنوز حس نداشت؛ انگار به‌کل سِر شده بود. دور مچم را آرام ورزش دادم.
- برو امیر، برو اینجا نمون. سیامک برمی‌گرده که سربه‌نیستت کنه.
زنجیر دور پاهایم را باز کرد تا کامل از حصر آزاد شوم. ناخواسته روی زمین افتادم. دستش را روی شانه‌ام گذاشت و بلندم کرد.
- من رو ببخش. من لیاقت رفاقت تو و بنیامین رو نداشتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان به فاصله یک رویا | M£R کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، . faRiBa . و 10 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا