- عضویت
- 28/2/20
- ارسال ها
- 4,354
- امتیاز واکنش
- 51,361
- امتیاز
- 443
- محل سکونت
- ☁️
- زمان حضور
- 122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
چاقو دسته خودش را نمیبُرد
بستگان و نزدیکان به یکدیگر خیـ*ـانت نمیکنند.
***
چاه باید از خوش آب داشته باشد
انسان باید ذاتاً خودش خمیره و وجود کاری را داشته باشد.
***
چاه کن همیشه ته چاه است
کسی که بد خواه دیگران باشد خود نیز دچار مشکل و گرفتاری خواهد شد.
***
چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
هر کس به دیگران بدی کند و ناراحتی به وجود آورد، خوش هم به آن دچار خواهد شد.
***
چپ چپ نگاه کردن
نگاه خشم آلود و غضبناک و قهر آمیز.
***
چپ میره راست میآید
کار یا حرف ناراحت کنندهای را مدام تکرار کردن مثل: گله، بهانه گیری، توقع بیجا، منت گذاشتن و غیره.
***
چپ اندر قیچی
به هم ریخته و آشفته. کج و راست بودن و پیچ و خم داشتن چیزی.
***
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
نتیجه کار نسنجیده و تحقیق نشده، پشیمانی و زیان است.
***
چراغ ظلم تا صبح نمیسوزد
ظلم و ظالم همیشه دوام نمییابد.
***
چراغانی پارسال
به کسی که در جریان امری نباشد و سؤوالات ناشی از عدم اطلاع بکند، میگویند.
***
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
اول رسیدگی به وضعیت خود و خانواده و فراهم کردن آسایش آنها سپس کمک به دیگران.
***
چشته خور
کسی که مفتخوری و کمک گرفتن همیشگی از دیگران عادت کرده باشد.
***
چشم بسته غیب می گوید
کس که از موضوعی روشن و واضحی خبر میدهد.
***
چشمت روز بد نبیند
در هنگام تعریف موضوع و صحنه بد و ناراحت کننده یا ترسناک که آرزو کنند شنونده از دیدن آن دور باشد.
***
چشم چشم را نمیبیند
تاریکی بیش از حد
***
چشم حسود کور
انشاالله کسی که نمیتواند خوشی و پیشرفت کسی را ببیند کور شود
***
چشم دیدن کسی را ندارد
بسیار حسود و بدخواه است.
***
چشم زدن
نظر زدن، وقتی کسی یا چیزی با دیدن و تعریف کسی بیمار یا خراب یا دچار خطر و ضرر میشود.
***
چشم و دل سیر
نسبت به مال یا خوردن بیتفاوت بودن و طبع بلند داشتن.
***
چشم و گوش بسته
کسی که از حقایق امور آگاه نیست و چیزی نمیداند.
***
چشمها را درویش کردن
نظر ناپاک نداشتن، چشم روی چیزی یا کاری بستن و دیده را نادیده کردن.
***
چشمهایش آلبالو گیلاس میچینه
اشتباهی دیدن، چیزی را که جلو چشم است نمیبیند و از این و آن سوال میکند.
***
چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه
زیرک و موذی.
***
چشم هم چشمی
رقابت از روی حسادت.
***
چمچاره
راه چاره پوچ و بیهودهای که در هنگام خشم یا برای شوخی ارائه میگردد.
***
چنته خالی شدن
تمام شدن، از دست دادن و نداشتن سرمایه یا علم و یا سخنی برای گفتن و..
***
چند کلمه هم از مادر عروس بشنو
تمسخر و تحقیر کسی که خود را داخل حرف دیگران کند.
***
چنگی به دل نمیزند
چیزی که جالب و دلچسب نباشد و مطبوع و مطلوب واقع نشود.
***
چوب خدا صدا نداره، اگر زنه دوا ندارد
وقتی خدا بخواهد کسی را تنبیه کند به طریقی چنان درمانده و گرفتارش میکند که شخص حتی فکرش را نکرده.
***
چوب خط پر شدن
زیاد شدن بدهی و یا پر و لبریز شدن پیمانه عمر.
***
چوب دو سر طلا
کسی که نزد هر دو طرف دوست و دشمن خفیف و بیآبرو شده باشد.
***
چوب را که برداری گربه دزد فرار میکنه
مقصر با کوچکترین حرکتی میترسد و میگریزد.
***
چوب لای چرخ کسی گذاشتن
اشکال تراشی و مزاحمت، جلوگیری از پیشرفت کار.
***
چوب معلمه گُله، هر کی نخوره خُله
خشم و عتاب معلم نه از سر آزار بلکه عین مهربانی است و هر کس آن را تجربه نکرده باشد در واقع چیزی نیاموخته.
***
چوپان بیمزد
زحمت بیفایده، برای نادان و حق ناشناس رنج بردن.
***
چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن
باید متناسب با مقدار موجودی و درآمد خرج کرد.
***
چوسی آمدن
قمپز در کردن، تعاریف مبالغهآمیز و فخر فروشانه.
****
چهار دیواری اختیاری
معمولاً در جواب اعتراض همسایه در مورد ایجاد مزاحمت میگویند؛ یعنی صاحب خانه هستم و اختیار تام امور خانه را دارم.
***
چهار چشم نگاه کردن
با دقت و با کنجکاوی یا تعجب نگریستن.
***
چهارشنبه یکی پول گم میکنه یکی پیدا میکنه
موقعی که رنج و غم کسی باعث شادی دیگران شود.
***
چهار میخه کردن
محکم کاری کردن.
***
چهار نعل تاختن
تندروی در هرکاری.
***
چه علی خواجه، چه خواجه علی
فرقی نمیکند، هر دو حرف یا هر دو حساب یکی است و اختلافی ندارد.
***
چه کشکی، چه پشمی
انکار طلب یا وعده و قول و...
***
چیزی که عوض نداره گله نداره
نباید از مقابله به مثل ناراحت شد.
منبع:پارس ادب
بستگان و نزدیکان به یکدیگر خیـ*ـانت نمیکنند.
***
چاه باید از خوش آب داشته باشد
انسان باید ذاتاً خودش خمیره و وجود کاری را داشته باشد.
***
چاه کن همیشه ته چاه است
کسی که بد خواه دیگران باشد خود نیز دچار مشکل و گرفتاری خواهد شد.
***
چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
هر کس به دیگران بدی کند و ناراحتی به وجود آورد، خوش هم به آن دچار خواهد شد.
***
چپ چپ نگاه کردن
نگاه خشم آلود و غضبناک و قهر آمیز.
***
چپ میره راست میآید
کار یا حرف ناراحت کنندهای را مدام تکرار کردن مثل: گله، بهانه گیری، توقع بیجا، منت گذاشتن و غیره.
***
چپ اندر قیچی
به هم ریخته و آشفته. کج و راست بودن و پیچ و خم داشتن چیزی.
***
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
نتیجه کار نسنجیده و تحقیق نشده، پشیمانی و زیان است.
***
چراغ ظلم تا صبح نمیسوزد
ظلم و ظالم همیشه دوام نمییابد.
***
چراغانی پارسال
به کسی که در جریان امری نباشد و سؤوالات ناشی از عدم اطلاع بکند، میگویند.
***
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
اول رسیدگی به وضعیت خود و خانواده و فراهم کردن آسایش آنها سپس کمک به دیگران.
***
چشته خور
کسی که مفتخوری و کمک گرفتن همیشگی از دیگران عادت کرده باشد.
***
چشم بسته غیب می گوید
کس که از موضوعی روشن و واضحی خبر میدهد.
***
چشمت روز بد نبیند
در هنگام تعریف موضوع و صحنه بد و ناراحت کننده یا ترسناک که آرزو کنند شنونده از دیدن آن دور باشد.
***
چشم چشم را نمیبیند
تاریکی بیش از حد
***
چشم حسود کور
انشاالله کسی که نمیتواند خوشی و پیشرفت کسی را ببیند کور شود
***
چشم دیدن کسی را ندارد
بسیار حسود و بدخواه است.
***
چشم زدن
نظر زدن، وقتی کسی یا چیزی با دیدن و تعریف کسی بیمار یا خراب یا دچار خطر و ضرر میشود.
***
چشم و دل سیر
نسبت به مال یا خوردن بیتفاوت بودن و طبع بلند داشتن.
***
چشم و گوش بسته
کسی که از حقایق امور آگاه نیست و چیزی نمیداند.
***
چشمها را درویش کردن
نظر ناپاک نداشتن، چشم روی چیزی یا کاری بستن و دیده را نادیده کردن.
***
چشمهایش آلبالو گیلاس میچینه
اشتباهی دیدن، چیزی را که جلو چشم است نمیبیند و از این و آن سوال میکند.
***
چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه
زیرک و موذی.
***
چشم هم چشمی
رقابت از روی حسادت.
***
چمچاره
راه چاره پوچ و بیهودهای که در هنگام خشم یا برای شوخی ارائه میگردد.
***
چنته خالی شدن
تمام شدن، از دست دادن و نداشتن سرمایه یا علم و یا سخنی برای گفتن و..
***
چند کلمه هم از مادر عروس بشنو
تمسخر و تحقیر کسی که خود را داخل حرف دیگران کند.
***
چنگی به دل نمیزند
چیزی که جالب و دلچسب نباشد و مطبوع و مطلوب واقع نشود.
***
چوب خدا صدا نداره، اگر زنه دوا ندارد
وقتی خدا بخواهد کسی را تنبیه کند به طریقی چنان درمانده و گرفتارش میکند که شخص حتی فکرش را نکرده.
***
چوب خط پر شدن
زیاد شدن بدهی و یا پر و لبریز شدن پیمانه عمر.
***
چوب دو سر طلا
کسی که نزد هر دو طرف دوست و دشمن خفیف و بیآبرو شده باشد.
***
چوب را که برداری گربه دزد فرار میکنه
مقصر با کوچکترین حرکتی میترسد و میگریزد.
***
چوب لای چرخ کسی گذاشتن
اشکال تراشی و مزاحمت، جلوگیری از پیشرفت کار.
***
چوب معلمه گُله، هر کی نخوره خُله
خشم و عتاب معلم نه از سر آزار بلکه عین مهربانی است و هر کس آن را تجربه نکرده باشد در واقع چیزی نیاموخته.
***
چوپان بیمزد
زحمت بیفایده، برای نادان و حق ناشناس رنج بردن.
***
چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن
باید متناسب با مقدار موجودی و درآمد خرج کرد.
***
چوسی آمدن
قمپز در کردن، تعاریف مبالغهآمیز و فخر فروشانه.
****
چهار دیواری اختیاری
معمولاً در جواب اعتراض همسایه در مورد ایجاد مزاحمت میگویند؛ یعنی صاحب خانه هستم و اختیار تام امور خانه را دارم.
***
چهار چشم نگاه کردن
با دقت و با کنجکاوی یا تعجب نگریستن.
***
چهارشنبه یکی پول گم میکنه یکی پیدا میکنه
موقعی که رنج و غم کسی باعث شادی دیگران شود.
***
چهار میخه کردن
محکم کاری کردن.
***
چهار نعل تاختن
تندروی در هرکاری.
***
چه علی خواجه، چه خواجه علی
فرقی نمیکند، هر دو حرف یا هر دو حساب یکی است و اختلافی ندارد.
***
چه کشکی، چه پشمی
انکار طلب یا وعده و قول و...
***
چیزی که عوض نداره گله نداره
نباید از مقابله به مثل ناراحت شد.
منبع:پارس ادب
ضرب المثل با «چ»
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: