کامل شده مجموعه اشعار مرگِ عاطفه | ر.ناصر کاربر انجمن رمان ۹۸

P.E.G.A.H · 15/5/21

| آبان |

امروز روز اول آبان است
من راز این عشق را می‌دانم
و خرمی رابـ*ـطه را می‌فهمم
لیک مرگ در قلب ما جاریست
و آبان ، آبانِ پاییز پرست
اشارتی ست به یک وصلت
به وصلتی از جنس کافر
یا که دردی از جنس آخر !

زمان از هر خوشی پیشی گرفت
و ساعت دوازده بار نواخت
امروز اولِ یک آبان منفور است
و جسدی با لباس عروس
در کنار رز های سیاه
و خزان برگ ها می‌رَقصد ...

به عمو گفتم مرگ عاطفه
قلم را به دست گرفت ،
دیگر تمام شد !
گفتم « دردی دیگر نیست
ترس از میان رفت و عشق
رختش را ز قلبم جمع کرد ،
باید کارت عروسی را آتش
بزنیم ... »

P.E.G.A.H · 26/5/21

| به مثل پدر |
برای پدر شوهرم ...

وقت است که بنشینم و از کوه بنویسم
از کوه و چنان پشت و پناهم ، بنویسم

وقت است که تا باز کنم وسعت عشقی
از چشم و لـ*ـب و لعل و جهانم بنویسم

وقت است به پای تو بیوفتم همه جانم
از تو و چنان رفتن خاموش و مجالم ، بنویسم

وقت است که بمیرم ز چشم پر و حال نزارت‌
از بی‌خبری، رفتن آسوده و دنیای خرابم بنویسم

وقت است بیایی و ببینی ز چنین فصل وصالم
از اشک و غم و رنج و جفایم بنویسم ...

وقت است که به درگاهِ خدایم بنشینم
از تو و بدین آمدنت ، شکر گویان بنویسم.♡.

P.E.G.A.H · 9/6/21

| بگذار بمیرم |

بگذار که در این شب بی ماه بمیرم
با بغض گلو آتش هر آه بمیرم

لبخند تو و درد تو و ضربه‌ی شلاق
با بـ*ـو*سه‌ای تلخ و به دلخواه بمیرم

با میل خودم نه اکراه به بـ*ـو*سه
بگذار که با درد شبانگاه بمیرم

غزل من و واژه‌ی پر بغض نگاهت
زهر است و بگذار در اول این راه بمیرم

P.E.G.A.H · 9/6/21

| همدم باران |

از باران نمی‌خواهم مرا شاعر کند
پشت بام یک دلم وافـر کند

در میان انتهای قطره اش
جان به جان و چشمِ بی‌یاور کند

وعده‌ی دیدار اشکم را نهان
وحشتِ تیغِ رعدی باور کند

عاقبت جانی نمانده در تنم
مات و روحم را در به در کند ...

P.E.G.A.H · 9/6/21

| آغاز بی پایان |

عشق تو به جانِ دلم جا شدنی نیست
پایان تو و من چه بسا ما شدنی نیست

وصلی که دو طرف راضی و مسرور به آنش
پایان چنین عشق آیا ما شدنی نیست؟

گویند که عشق است و همین لـ*ـذت واهی
آغاز شب درد که پیدا شدنی نیست

آنچه میان تو و من فاصله انداخت
گویند چنین قسمتی مآوا شدنی نیست

عاقبت خیره به شبگرد خیابان غزلی خوان
هر رنجی که افشاء شدنی نیست ...

P.E.G.A.H · 9/6/21

| غمـنواز |

بر می‌کشد آهی ز دل ، آتش به چشمان می‌کند
با ناله‌ی جانسوز تار ، هر دیده گریان می‌کند

رقص غمی پر می‌کشد ، سوسویِ چشمان تو را
گیتار بی یارِ منم با باد عصیان می‌کند

نقش نگارای تو ام ، طرحی شده بر پشت پلک
آن چهره‌ ی معصوم تو هر لحظه ویران می‌کند

باران بگیرد بر دلم ، غرش کند ابر سماء
با دیدن اشک خدا ، هر قطره ام جریان می‌کند

P.E.G.A.H · 10/6/21

| عروسِ خزان |

باران شو و با آمدنت خیس و ترم کن
با زمزمه ی باد مرا لَب شکرم کن

من مَسـت خزان و آن شبستانِ عروس
گمگشته و عشاق مرا مفتخرم کن

در بزم هیاهو و جهانی ز طراوت
بلبل شدم آواز وقتِ سحرم کن

در انجمن رمان و این جَو صمیمی
بر پروف بیا و حلاوت هدرم کن

اینک نتوان گفت ز شرحِ این دوستی
فائز شده ام مرا حلالت‌ ، سپرم کن

با ناز بیا عروس شب های خزان
گلواژه بچین و مرا جهان سرورم کن ...

تقدیمی :
عروس شب
paeez81

P.E.G.A.H · 10/6/21

| مهریا |

کمی با خنده ات‌ آغاز روزم را بهاری کن
به گلچین نفسهایت ، شرار‌ِ گرم جاری کن

به پیوند غزل هایم نگاهِ تو بسی جاریست
تو هم از راه دل گویی ، برایم ماندگاری کن

به آ*غو*ش رمانِ تو ، پناهی می‌برم اما
کمی با عشق بنگار و برایش بی‌قراری کن

ز سودای رفاقت‌ها‌ نویسم مهریایی را
بسا پر عشق می‌خواند، به جانم سبزواری کن

قسم بر واژه های مهر، برای تو نوشتم من
به بودن هایِ این ماندن ، به عشقم پا فشاری کن

تقدیمی :
Amerətāt
parädox

P.E.G.A.H · 12/6/21

| عشق اَزَل |

مثل همیشه شعر تو طعم عسل دارد
شیرین ترین عشاق را توی غزل دارد

افکار تو تسکین قلب عاشق پگاست
بر مشکلات دهر گویا راهِ حل دارد

همراهِ خود من یک بـ*ـغل دلتنگی آوردم
آغــوش تو عشقی از ازل دارد ...

تقدیمی :
Z.A.H.Ř.Ą༻

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

شاعر انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین