- عضویت
- 8/4/20
- ارسال ها
- 1,796
- امتیاز واکنش
- 20,432
- امتیاز
- 428
- محل سکونت
- Cemetery
- زمان حضور
- 78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حمید مصدق فرزند حاج عبدالحسین مصدق در بهمن ماه سال 1318 در شهرضا از توابع اصفهان به دنیا آمد. بعد ها به همراه خانواده اش به اصفهان نقل مكان كردند او در دوران تحصیلات ابتدایی و متوسط را در اصفهان گذرانده. اقای محمد حقوقی كه از دوستان كهن مصدق هستند می گویند: «اصفهان به هر حال مركزیت استان را داشت و یک خانواده اگر متوسط یا بالا بود در ده كه نمی مانند به شهر مركزی می آمدند. پدرش اگر اشتباه نكنم كسبی داشته در حد تجارت.وضع مالیشان خوب بود و هیچ و قت نگرانی مالی به آن معنا نداشتند فقط یک گرفتاری داشتند و این بود كه مصدق یک برادر داشت كه تقریباً یک سال با هم تفاوت سنی داشتند. و این برادر یک نقص عضوی داشت و از این رو روی مصدق خیلی اثر گذاشت،اگر چه هیچ وقت راجع به این قضیه صحبت نكرد.
برادرش كر و لال بود … البته گاهی هم به خانه اش می آمد. اینها (در بچگی) هر دو تاشان مرض آبله می گیرند. او گرفتار می شود و روی قوای ذهنی اش اثر می گذارد و مصدق این وسط سالم می ماند همیشه می گفت: « اگر من جای او بودم چه می شد؟»
خانواده ی پدر مصدق در اصفهان نیز زندگی مرفهی داشتند باز هم جناب اقای حقوقی سخنشان را در این مورد ادامه می دهد:
اینها در اصفهان یک خانه ی قدیمی داشتند كه خیلی قشنگ بود، از این خانه هایی كه پاگرد دارد با شیشه های رنگی قدیمی و …
دوران نوجوانی مصدق
جناب استاد رضا خشكفابی – پدر خانم مصدق- نیز با اشاره به این امر درباره رفتار و اخلاق و مهمان نوازی خانوادگی پدر حمید مصدق گفته اند كه یك وقت، زمانی كه حمید مصدق با خانواده به اصفهان می رفت ما را هم دعوت كرده بودند و بنا بر این به اتفاق، « ما هم با ایشان به اصفهان به خانه ایشان رفتیم. خانه بزرگی بود رفتیم و دیدیم پدرشان تماماً دور تا دور آن حیاط را و برق های تمام اتاقشان را روشن كردند. من آمدم خاموش كنم، ایشان آمدند و گفتند نه عزیزم،مهمان داریم،اجازه بدهید همه جا روشن باشد ما هیچ وقت چراغ اضافه روشن نمی كنیم،اما وقتی مهمان عزیزی بیاید همه جا را روشن می كنیم.
حمید مصدق در چنین خانواده ای، جوانی پر شور و فعال و عاطفی بار می آید. آقای محمد حقوقی در باره فعالیت های دوران دبیرستانی او می گوید:
« من در سال 31 به دبیرستان رفتم و مصدق هم از سال 34 به همان دبیرستان آمد و در هر حال من تا 36 فارغ التحصیل شدم و عقب افتادم و مصدق هم در سال 38 فارغ التحصیل شد. در آن دبیرستان ما چند تا چهره ی شاخص داشتیم كه الان همه از مشاهیرند. بهرام صادقی بود، منوچهر بدیعی بود،هوشنگ گلشیری بود.این مدرسه انجمن های مختلفی داشت، انجمن كتاب داشت، انجمن نمایش و انجمن ادبی،و ریس انجمن ادبی من بودم. رییس كتابخانه هم همین مصدق بود و ما هفت تا هشت تا با هم ارتباط نزدیك داشتیم منتها ما همه از مصدق جلو تر بودیم.
برادرش كر و لال بود … البته گاهی هم به خانه اش می آمد. اینها (در بچگی) هر دو تاشان مرض آبله می گیرند. او گرفتار می شود و روی قوای ذهنی اش اثر می گذارد و مصدق این وسط سالم می ماند همیشه می گفت: « اگر من جای او بودم چه می شد؟»
خانواده ی پدر مصدق در اصفهان نیز زندگی مرفهی داشتند باز هم جناب اقای حقوقی سخنشان را در این مورد ادامه می دهد:
اینها در اصفهان یک خانه ی قدیمی داشتند كه خیلی قشنگ بود، از این خانه هایی كه پاگرد دارد با شیشه های رنگی قدیمی و …
دوران نوجوانی مصدق
جناب استاد رضا خشكفابی – پدر خانم مصدق- نیز با اشاره به این امر درباره رفتار و اخلاق و مهمان نوازی خانوادگی پدر حمید مصدق گفته اند كه یك وقت، زمانی كه حمید مصدق با خانواده به اصفهان می رفت ما را هم دعوت كرده بودند و بنا بر این به اتفاق، « ما هم با ایشان به اصفهان به خانه ایشان رفتیم. خانه بزرگی بود رفتیم و دیدیم پدرشان تماماً دور تا دور آن حیاط را و برق های تمام اتاقشان را روشن كردند. من آمدم خاموش كنم، ایشان آمدند و گفتند نه عزیزم،مهمان داریم،اجازه بدهید همه جا روشن باشد ما هیچ وقت چراغ اضافه روشن نمی كنیم،اما وقتی مهمان عزیزی بیاید همه جا را روشن می كنیم.
حمید مصدق در چنین خانواده ای، جوانی پر شور و فعال و عاطفی بار می آید. آقای محمد حقوقی در باره فعالیت های دوران دبیرستانی او می گوید:
« من در سال 31 به دبیرستان رفتم و مصدق هم از سال 34 به همان دبیرستان آمد و در هر حال من تا 36 فارغ التحصیل شدم و عقب افتادم و مصدق هم در سال 38 فارغ التحصیل شد. در آن دبیرستان ما چند تا چهره ی شاخص داشتیم كه الان همه از مشاهیرند. بهرام صادقی بود، منوچهر بدیعی بود،هوشنگ گلشیری بود.این مدرسه انجمن های مختلفی داشت، انجمن كتاب داشت، انجمن نمایش و انجمن ادبی،و ریس انجمن ادبی من بودم. رییس كتابخانه هم همین مصدق بود و ما هفت تا هشت تا با هم ارتباط نزدیك داشتیم منتها ما همه از مصدق جلو تر بودیم.
بیوگرافی حمید مصدق | شاعر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: